جوزف كه بدجوري غيرتي شده چنان بليز رو طلسم ميكنه كه بليز تبديل به سوسك ميشه .
جوزف : ويولت ، يدونه از اون ميكروفوناي ميكروبي ات رو بدن اين بليز كار بذار
ويولت ميكروفونو كار ميذاره و جوزف بليز رو به حالت اوليه بر ميگردونه .
بليز ( به ويولت ) : ايووو ! چه خانم با شخصيتي ، ميشه امشب بريم رستوران ؟ :fan:
جوزف چنان بر سر بليز مي كوبه كه دوباره به سوسك شباهت پيدا ميكنه
جوزف : بيا بريم پيش لرد ، همشيره !
جوزف و دار دسته ي محفلي به سمت مقر فرماندهي لرد ميرن تا محفل اختفاي هدي رو از زير زبون اون بيرون بكشن .
جوزف به جلوي لرد ميرسه .
جوزف :
لرد در حالي كه داره به اون بيباون برهوتش ژل ميزنه : معرفي نميكني اين ايل و تباري رو كه ورداشتي آوردي اينجا ؟
جوزف : اين كه چادر سرشه نامزدمه . اين هم كه ژيگوليه خواهرمه . اسمش هم ويولت بودلره .
لرد : چطور تو ورانسكي هستي و اين بودلره ؟
جوزف : بودلر فاميل مادرشه . فاميل مارو دوست نداره
لرد در حالي كه از قيافه اش ميشد فهميد كه چه خيالي داره ناگهان ارزشي شد و پريد پايين .
لرد : ايوو !چه خانم با شخصيتي !با ما ازدواج موكنينه
ويولت : عمرا :no:
لرد :
قيافه ي ويولت كمي در هم ميره و ميگه : مي خوام با داداشم صحبت كنم .
ويولت جوزف رو به گوشه اي ميبره .
ويولت : ما مي تونيم از همين راه ماموريتمون رو انجام بديم
بهش مي گيم شرط ازدواج اينه كه مو بكاره . بعد هم وقتي تو كفه هدي رو آزاد مي كنيم و در ميريم .
جوزف :
دو نفر پيش ولدي بر مي گردند و ويولت به جلو ميره .
ويولت : شرطش اينه كه مو بكاري و يه كلاهگيس هم بذاري
ولدي :
عمرا !
پير كه يهو پريد وسط : ما با اين معمله مون نميشه . بياين بريم
ولدي كمي فكر ميكنه و ميگه : باشه ، ولي چون بنده خيلي خواستگار دارم
بايد از مراحل خواستگاري از من بگذريد و اين مراحل پنج گانه رو جوزف بگذرونه .
ملت محفلي :
جوزف :
ولدي :
_____________
جريان اينه كه ولدي ميخواد براي راضي شدن به مو كاشتن پنج مرحله رو براي امتحان جوزف گذاشته كه اون بايد از اين مراحل بگذره . نوع مراحل هم خودتون اخترع كنين ديگه !
ادامه بديد ...
ویرایش شد : پست جالبی نبود! سعی کن دیگه از این پست ها ننویسی..
پست نادیده گرفته میشه ...دوستان از پست قبلی بنویسین!
متأسفانه من هیچ نمره ایی نمی تونم بهش بدم...این پست ها هیچ جایی توی محفل ندارن!