سلام به شنوندگان محترم رادیو گریف!

با کمال افتخار بازگشت خود را به خاک وطن خود گرامی می دارم.
اینجناب گلوری گرنجر سابق، گوینده ی رادیو گریف،با تمام وجود فعالیت رسمی خود را در این نهادینه آغاز می کنم.
آغاز كن !‌ ولي در اين تاپيك بايد پست خبري درست و حسابي زده بشه و پستايي مثل اين پاك ميشن . پستت مي مونه تا عبرت بشه براي بقيه ! ( تريپ نظارت
[/i
[i]جوزف

مراا ببوس....مرا ببوس
برای آخرین بار....خشششش
مدیر :این بیناموسی چیه دیگر.عوضش کنید یا اخراجین.
مجری:با سلام به شما بینندگان عزیز،برای این شعر و داد وبیداد مدیر باید بگم ما رو ببخشید.

خبرهای کوتاه
آتش بس میان جسی...
هدویگ...
هاگرید...
جوزف...
و نیک بی سر

مخالفت لرد با بستن تاپیک انرژی اتمی

سوژه احتمالی ارتش سفید


مشروح خبر ها:
جسی،هدی،جوزی،و نیکی کاغذ سلح را امضاع کردند.
به گفته خودمان دعوا بر سر نظارت بود.

مخالفت لرد با بستن تاپیک انرژی اتمی
لرد ولدمورت معروف به لردی کچل چند روز پیش در ملاقات باهاردی(رییس جمهور سیاهیستان) گفت:
من به این ناکسان هشدار میدهم که هیچ نمیتوانند کرد و من خود این تاپیک را باز میکنم.

سوژه احتمالی ارتش سفید
این سوژه که احتمالی هست قراره اولین پستش را آلیشیا اسپینت بزنه،موضوع رو به امید خدا و مرلین آلیشیا خودشون میگن.

- آی راننده ! یه منصوری، اندی ای، شماعی زاده ای، چیزی بذار دور هم باشیم همین جوری الکی حال کنیم!
- جون داداش را نداره! نشر اکاذیب و تهاجم فرهنگی و اغفال اذهان عمومی همه اش جرمه! ما نمی تونیم آهنگ بذاریم! وزارت فخمیه ی ارشاد ممنوع کرده!
- ها؟
- هااا !
- آها!
خب پس حداقل بزن رادیو ببینیم رادیو چی میگی...
ُ- خششششش.... ترررررر... بوق بوووق بوووق... (معلوم نیست صدای رادیوست یا گوینده ی رادیو)
... شنوندگان عزیز صدای ما رو از رادیو گریف می شنوید! من "بوووق... بوووق" ... هستم... ببخشید! من سوسک هستم از واحد مرکزی خبری در آدیس آبابا! در طی ماه های گذشته من به خاطر انجام ماموریتی در راه پیشوا (دامبلدور) ، ملتم (گریفندور) و کشورم (انگلستان) در این منطقه ی دور افتاده ساکن شدم! با پایان این ماموریت در طی هفته ی آینده دوباره می تونید من رو در تالار اصلی گریفندور "آآآآخ" کنید! ببخشید! صدا قطع و وصل شد! در تالار اصلی گریفندور من رو زیارت کنید!
- راننده! ببند صداشو!
- چشم قربان...
---===---=-=-=---===---=-=-=---===---

پیام های بازرگانی

لیلی اوانز: با حالتی شبیه فریاد:
در راستاي افزايش بيش از اندازه ي خواب آلودگي،مردگي و خاك خوردگي: تكان مي دهيييييم!!

تالار گریف در اقدامی شگفت اور و هیجان انگیز با به پایان رسیدن ایام عید شروع به فعالیت می کند.
شما نیز به ما بپیوندید!
هم اکنون منتظر یاری سبز شما هستیم!


-------------------------------------------

جنگ بر سر هیچ...بودن یا نبودن...نظارت و قدرت!....
هر چه می خواهد دل تنگت بگو
جسی...
هدویگ...
هاگرید...
جوزف...
و نیک بی سر.
با معرفی : لیلی اوانز
و با حضور درخشان :
کوییرل و استر...

برنامه ی امشب سینماهای تالار گریفیندور


درین درین دن درین درین دن( نکته : اهنگ پایان پیام بازرگانی)

دینگ دینگ دینگ...
اخبارگو:
-شنوندگان عزیز! به خبری که هم اکنون به دستم رسید بگوشید!...ببخشید گوش دهید:
حتما تا کنون از بسته شدن شناسه دو نفر آدم معروف باخبر شده اید! بله! پرسی ویزلی با قدمت و فرگوس فینیگان پیشرو در ارزشی نویسی!
به گزارش یکی از اعضای گریف به نام لارتن کرپسلی با خبر شدیم فرگوس فینیگان سابق با شناسه جدید پرسی ویزلی دوباره شروع به فعالیت نموده!
لارتن ادعا کرده که این قضیه را از امضای ارزشی این شخص متوجه شده!
تا اخبار بعدی .... بای!

درین درین درین درین ...( اه نه این این دیگه خز شده!)

با بارا با بار ا...()

سینیسترا : سلام عرض می کنیم خدمت شما شنوندگان عزیز .امیدورام از بنامه ی مروز ما هم لذت کافی رو برید. خب امروز قراره چند تا از پیم های شما رو که لطف کردین به بنامه زدین رو بشنویم.

صدای مونث : وای... سینیسترا جون..چقدر شما خوب اخبار می گی..قربونت بشم... ( اِ این صدا چقدر آشنا بودا.. صدای خودم بود!)

صدای یه آقاهه: این پی یر کیه بابا! راه انداختین.. این چرا یه دونه پستم نمی زنه .. شورشو در اوردین...قژژژژژژژژژ ( سانسوریوس!)

سینیسترا :اهم...اهم...خب امروز یه مصاحبه با لیلی این عضو تازه وارد داریم که تونسته با تلاش های شبانه روزی قهرمان زمین جادویی بشه.

صدا از توی استدیو:هیپ هیپ ..هورا...

سینی : سلام لیلی جان! خوبی؟

لیلی: سلام ! من خوبم تو خوبی؟

سینی:نه.. نی دونی چند وقته این دندونم درد گرفته...عصبیه...

لیلی: آره .. فشار کاره...

سینی: راستی خرید رفته بودی چیزی خریدی؟

لیلی: نه بابا این جیمی مگه پول میده...همش ندارم ندارم راه انداخته.. آخه کسی نیست بهش بگه تو که نمی تونی مخارج زن و بچه ات رو تامین کنی برای چی ازدواج می کنی با این وام های دانشجویی..این هری پس فردا باید بره هاگوارتز با ولدی بجنگه ...حرف تو گوشش نمی ره که نمی ره...

سینی: دادگاه خانواده برو تقاضای نفقه کن.. آخه تو کتاب رولی اومده که شما مایه دارین و اینا!؟

لیلی: نه بابا همش کشکه... من این رولی رو ببینم می دونم چیکارش کنم...

سینی: خب ..وقت امروز برنامه ی ما هم به پایان رسید.لیلی جان حرف خاصی نداری؟

لیلی: نه... فقط هی داری میای خونه چهارتا ون سنگک از اون خاشخاشیا بگیر
سینی: بله ...تا برنامه ی بعد مرلین یار و نگهدارتان.

ای گیریف ای مرز ورزشی.....ای که تالارت پر از ارزشی
دور از تو من هستم یه بوقی....ای ناظر عصبانی نشو اینها هستن یه شوخی.
(آهنگ اول برنامه)
مجری: با سلام و درود به شما شنوندگان ارجمند،بنده مجری مجریزاده هستم واین اخبار ساعت ۸ میباشد. اینک کوتاه خبر ها:

بعد از هزاران سال،شبکه خبر VDNS تصویر گل و سنبل نشان داد.

پسری که زنده ماند،مرد.

کوییرل بعد از ۱۰۰ سال دستارش را باز کرد.

ارتش سفید شروع به کار کرد


واینک مشروح خبر ها:
بعد از هزاران سال سیاهی و تاریکی،شبکه VDNS فرا رسیدن نوروز و عید را،با نشان دادن گل و سنبل به مرگخواران تبریک گفت.
به گزارش خبرنگار ما (که بعد از رفتن به خانه ریدل برای جستجو در این مورد دیگه برنگشت) ولدی با دیدن این گلها تمام بدنش جوش زد(بعدا معلوم شد آبله مرغون بود و هیچ ربطی به گل ها نداشته)

پسری که زنده ماند،مرد.
بله شما درست میشنوید،پسری که زنده ماند،مرد. جسد این پسر امروز در کلاس تاریخ در حال امتحان پیدا شد.ستوان اسکندپلیس در این باره میگوید:
در قسمت بالای سر ایشون جای فشار مداد دیده میشه. ولی
پزشک قانونی میگه از بس که فکر کردن سکته کردن و مردن.(وقتی فکر میکرد با مداد میزد تو سرش که جواب سوال یادش یباد)
اسم این پسر کچل ممد بود(هری نبود) که برای اینکه یک بار زیر کامیون رفته بود و نمرده بود وی را پسری که زنده ماند مینامیدند.

کوییرل بعد از ۱۰۰ سال دستارش را باز کرد.
در آخرین آواتار پروفسور کوییرل ایشون بعد از چندین و چند سال دستارشون رو باز کردن طبق گزارشی که ما با ایشون داشتیم ایشون در این باره گفتند:
زمان زیادی بود که رو سرم بود و از رنگ قرمز به بنفش تبدیل شده و بود برای همین هم در آوردمش و درون ماشین لباسشوی انداختن و این عکس هم زمانی گرفته شده که داشتم درش میاوردم.

ارتش سفید با ریاست آلیشیا اسپینت دوباره شروع به کار کرد.
این ارتش که زمان زیاده بود که فعالیتی نداشته الان دوباره مشغول به کار شده و به دنبال اعضای تازه نفس است.
به گزارش ما تمام اعضای فبلی هنوز هم عضو ارتش هستند.

این بود خبر امشب ما،خوش و خرم باشید و تا برنامه بعد خداحافظ

با خبر شديم كه عضو ثابت قدم و پايدار جادوگران؛يعني سوروس اسنيپ سابق،فرگوس فنيگان سابق تر،نويل لانگ باتم سابق تر از سابق تر،نيلا لانگ باتم كمي سابق تر،خال خالي ِ كمابيش سابق تر و...(اين داستان ادامه دارد!)امروز طي عملياتي انتحاري شناسه ي خود را به تيبريوس آگدن تغيير داد.
در راستاي اين اقدام بحث بر انگيز گفتگويي با تيبريوس انجام داديم كه به سمع و نظرتان مي رسانيم:
گ:سلام تيبريوس جان
ت:.....
گ:سلام عرض شد!
ت:هاااا؟! با مني؟
گ:آره مگه شما تيبريوس آگدن نيستيد؟
ت:هاااا؟!...تيبريوس؟!....آها..بله بله خودم هستم!مي بخشيد از بس شناسم رو عوض كردم تشخيصش براي خودم هم دشوار شده!
گ:به نكته ي خوبي اشاره كردي!دليل اين همه تغيير شناسه از جانب شما چيه؟
ت:خب ...راستش من سعي دارم با اين شيوه خودم رو از ديد دشمنانم پنهان كنم!توي اين سايت كساني هستن كه چشم ديدن منو ندارن و به همين خاطر براي جلوگيري از پيشرفت من سعي مي كنن جلوي ورود من به ايفاي نقش رو بگيرن!
گ:ممكنه بيشتر توضيح بديد؟
ت:بله!...مي دونيد من به نوعي فعال ترين عضو سايت هستم!با وجودي كه هنوز وارد ايفاي نقش نشدم بيش از 130 پست دارم!حتي طي اقدامي ضربتي براي بالابردن تعداد پستهام،تعداد زيادي عكس با ابعاد 2×3 سانتي متر به گالري ارسال كردم...البته بعدها متوجه شدم ارسال عكس به گالري در افزايش پست تأثير نداره و اين عمل رو متوقف كردم...من ايده هاي نو و خلاقيت هامو به شيوه هاي مختلف در اختيار مديران سايت گذاشتم...خب همه ي اينا به نوعي حسادت اطرافيان رو جلب مي كنه!
گ:ممكنه در مورد خلاقيت هايي كه گفتيد كمي توضيح بديد؟
ت:بله.به عنوان مثال من به پرفسور كوئيريل پيشنهاد دادم شخصيت اسنيپ رو به من بده و اجازه بده با اين شخصيت در گريف عضو بشم!...يا مثلاً يه بار براي نوآوري پست يكي از اعضا رو كپي پيست كردم و در تاپيك بازي با كلمات گذاشتم...يا براي مثال يه بار...
گ:ممنون.كافيه!خارق العاده بود!...شما در قسمتي از صحبت هاتون به دشمنان و مخالفاني اشاره كرديد كه چشم ديدنتون رو ندارن.ممكنه يكي از اين افرادو نام ببريد؟
ت:بله حتماً!به عنوان مثال استرجس پادمور!اين آقا مي دونه كه من در صورت ورود به ابفاي نقش،پله هاي ترقي رو با سرعت طي مي كنم و مقام نظارت در تالار گريف رو از چنگش در ميارم!به همين خاطر هم هست كه انقدر به من حسادت مي كنه!
گ:با تشكر از وقتي كه در اختيار راديو گريفيندور گذاشتيد اگه در پايان حرفي داريد بفرماييد
ت:من هم تشكر مي كنم.ارادتمند شما فرگوس في...ببخشيد سوروس اس...منظورم اينه كه ارادتمند شما تيبريوس آگدن!

---------------------------------------------------------------------------
پاورقي:گ:گزارشگر
ت:تيبريوس آگدن

پست جالبي بود ولي متاسفانه كمي به اين عضو توهين شده بود . در پست هاي بعدي كمي رعايت كنيد .
جوزف

جوزف جان قصد توهين نداشتم فقط مي خواستم كمي با ديد طنز به اين قضيه نگاه كنيم.
به هر حال مرسي از توجهت
خواهش ميكنم . خيلي پست خوب و بامزه اي بود .

درین درین درین رادیو اخبار درین درین درین

رادیو اخبار

سینی: سلام شنوندگان عزیز، با شما هستیم با یکی دیگه از برنامه های رادیو اخبار.

پی یر: با ما همراه باشید با جدیدترین اخبار سایت.

درین درین درین

سینی: بالاخره مرحله ی اول مسابقات جام آتش با حضور 12 شرکت کننده به پایان رسید. گروه گریفیندور با حضور 4 شرکت کننده شامل هدویگ ، سارا اوانز ، ریموس لوپین و سینیسترا ( وووووو... چه خانوم با شخصیتی) توانستند به ترتیب امتیازات 18، 17،17و 17.5را کسب کنند.

پی یر : به همین مناسبت ما گفتگوی تلفنی را با هدی که بالاترین امتیاز را در بین اعضای گریفی شرکت کننده در این مسابقه داشته ، ترتیب داده ایم.

خشششششششش...خشششش

سینی: سلام هدی جان!

هدی: ....

پی یر: سلام عرض می کنیم خدمت شما عضو فعال گریفی.

هدی: بعدا".

سینی: اهم..اهم... خب به هرحال بالاترین امتیاز رو آوردن جنبه می خواد دیگه!

پی یر: و اما باقی اخبار. بنا بر آخرین گزارشات رسیده بلیز زابینی که پیش از این با اقدامات شورشی خود به دلیل نبردن جام کوییدیچ دفتر مدیریت هاگوارتز را به آتش کشیده بود ،در اقدامی ارزشیک- انتخاریک شناسه ی سوروس اسنیپ را گرفته است.

سینی : خب با آرزوی موفقیت و بهروزی شما .در روزهای آتی نیز با رادیو گریف همراه باشید.

گریفندور ، تالاری ارزشی

روز گذشته طی عملیاتی انتحاری از سوی ارتش وایت تورنادو متوجه شدیم که نام جوزف ورانسکی زیر انجمن خصوصی گریفندور خود نمایی میکند ! اعضای گریفندور بعد از یکساعت و 14 دقیقه در کنفرانسی به این نتیجه رسیدند که از مدیریت انجمن سایت درخواست کنند تا ایشان را ناظر انجمنی دیگر به علاوه گریفندور کنند ، چرا که اعضای گروه های دیگر با مشاهده نظارت در پروفایل او و ندیدن نام او در انجمن ها متوجه نشوند که به عنوان ناظر گریفندور گذاشته شده است !

مصاحبه ای کوتاه با استرجس پادمور !

پرسی : سلام آقای پادمور ! خوب هستید ؟
استرجس : سلام ، خیلی ممنون ، شما خوبی ؟
پرسی : عالی
پرسی : راستش آقای پادمور بنده خبر نگار واحد مرکزی خبر گریفندور هستم ، میخواستم بپرسم چرا شما جوزف ورانسکی رو به عنوان ناظر دوم تالار انتخاب کردید ؟
استرجس : چه سوالی ! امیدوارم جواب من جنجالی نشه ! مدت زیادی بود که میخواستم ناظر دوم رو انتخاب کنم ، اشخاص زیادی مد نظرم بودند !
استرجس : کسایی مثل : روبیوس هاگرید ، هدویگ ، مرلین کبیر ، اندرومیدا که نه ( من عاشق این یه تیکه ام )
پرسی : درست ولی شما اعضای سرشناسی رو نام بردید ، غیر از اندرومیدا بقیه عالی بودند ، میدونید که گریفندور زیاد کار داره ، پس چرا کس دیگه ای رو انتخاب نکردید که به نظارت وارد باشه ؟
استرجس : دست گذاشتی رو هدف ! راستش میخواستم کسی باشه که فقط اسمش به عنوان ناظر باشه ، کاری رو انجام نده و تو کارهای من دخالت نکنه !
استرجس : به همین خاطر به نظرم رسید که کسی رو بیارم که تا حالا ناظر نبوده ولی دلش میخواسته باشه ، پس این بهترین راهه !
پرسی : خیلی ممنون از جواب کاملت ، فقط یه سوال دیگه !
استرجس : بپرس !
پرسی : تو در روز چند ساعت به شیطون درس یاد میدی ؟


" خوب اینم یه خبر و مصاحبه طنز ، همش شوخی بود ، خیلی ممنون از این دو ناظر عزیز گریفندوری "
بابت تمام شوخی ها هم ...

حالا ديگه به ناظر جديد و گرامي تالار توهين مي كني ؟! در صورت توهين با همون چكش به اين صورت در مياي ! ( شوخي كامل )
جوزف