دوست - مدرسه - شمشیر - سرخ - متانت - لبخند - خاطره - انبوه - آبی - روزمیدونی از من نباید انتظار زیادی داشته باشی خانم چانگ ولی حالا که دوست داری باشه
حالا هر چیه
روزای اولیه
بگو شرط چیه که
[color=0033FF]انبوه[/color] جمعیتیه
کی واست خون
سرخ میده
دوست مدرسه ایت وکلی برادر جون میدی
تا
خاطره هات پخش سراسر هاگوارتز
که زیر فشار
شمشیر شکست شده پاکبارتز
یه نویل که لباشو بسته با
متانت بیست وسه سال گذشت خیلی راحت
اسمون
ابی به کار نشست کنه حمله
مث گرگینه گرسنه روش
لبخندهنباشیم جادوگر تو تحریم دائم
تا مث نوش داروی تو پاتیل شیم هست لازم
تا کتاب پنجمو رد شیم... اه .
ترو جدم گریفیندور فقط نگو کم بود البته این یه شعره تو با بزرگواری داستان حماسی حسابش کن اگه هم خوشت اومد بگو تا بقیه رو هم با شعر بنویسم
هممم انتظار زیادی نداشته باشم که اونوقت کسی سعی نمی کنه برا خوب نوشتن....اونوقت تو رول هم کسی پستهاشو نمی خونه!
هممم.....خوب شعر بود ولی شعر هم می تونه بهتر از این باشه به نظر شخص من بیشتر شبیه این آهنگای رپ بود! اما من هنوز هم از این خیلی بیشتر انتظار دارم!
یه چیز دیگه....توی رول داستان و نمایشنامه می نویسیم....جای شعرای جادوگری تو یه تاپیک بیرون از ایفای نقشه! واسه همین ملاک تایید واسه من بیشتر یه متن داستانی هست نه شعر...و شعر فقط و فقط در صورتی می تونه اینجا تایید بشه که خیلی، خیلی، خیلی قوی باشه و نشون بده کسی که اونو نوشته حتما می تونه یه داستان و نمایشنامه خوب هم بنویسه!
فعلا تایید نشد!