سوژه جديد- آهــــــــــــــــــــــــــــــــــــاي! ملت غيور هافل! چرا خوابيده ايد؟ برخيزيد اي غيور مردان!
- خرررر پففف ... پس خانوما چي؟ خجالت نميكشي؟ ... خرررررر پفففففف!!!
- بله بله! اي غيورمردان و زنان هافلي! الان چه وقت خواب است؟ برپا!
- خرررررر ... خوب معلومه سه و نيم نصفه شب وقت خوابه ديگه ... پفففففف
- اكنون مرا مجبور كرديد كه با خشم وارد عمل شوم! انفجاريوس!
انفجار شديدي بالاي سر هافلي ها ايجاد شد و صداي آن داد و بيداد همه را در آورد. ملت كه اكنون خواب از سرشان پريده بود با تمام وجود نسبت به فاميل هاي نزديك حاچ درك اظهار ارادت ميكردند.
ناگهان روفوس فرياد زد: صبر كنيد ببينم! اين كه حاچ درك نيست!
- پس كيه؟
لودو لبخند شيطاني زد و گفت: بلي اي برادر رزمنده ي من! من به عنوان جانشين مسئوليت هاي حاج درك (عليه السلام) را برعهده گرفته ام. البته ابتدا مقاومت فرمودم اما ايشان چوبدستيشان را بر سر من كشيدند و از آن لحظه ارادت شديدي به ايشان پيدا كردم و تحت امر ايشانم. اكنون اين محملات را رها كنيد برخيزيد. جنگ بزرگي نزديك است و همه ما بايد براي مقاومت عليه نيروهاي خارجي دشمن يعني حزب ملعون راونيون تلاش كنيم. مي توانيد برنامه ما را براي آمادگي جنگ بر روي تابلوي اعلانات بنگريد. برخيزيد!
__________________________****__________________________
3 و 40 دقيقه صبح: بيدار باش
4 صبح: ورزش صبحگاهي
8 صبح: تمرينات نظامي
12 ظهر: تمرينات غير نظامي!
3 بعد از ظهر:ناهار
3 و 15 دقيقه بعداز ظهر: سينه خيز دور هاگوارتز!
6 و 30 دقيقه بعد از ظهر: پامرغي دور هاگوارتز!
8 و 40 دقيقه: خاموشي!
هر كس از اين برنامه ضره اي تخطي كند به 1 روز كامل حبس در توالت عمومي خوش رايحه هافل محكوم ميگردد!
__________________________****__________________________
ملت هافل با خشم و غضب به يكديگر نگاهي كردند.
پيوز از بالاي سر آن ها با نيشخندي شيطاني گفت: نگران نباشيد بچه ها، با هم ديگه كاري ميكنيم كه خودش به غلط كردم بيفته
________________________
سوژه مشخصه! لودو تحط طلسم فرمان حاچ درك كه مشخص نيست خودش كجاست از اين رو به اون رو شده و تالار هافل رو كرده پادگان آمادگي براي جنگ با راون.
ملت هميشه تنبل هافل هم بي كار نميشينن و ميخوان حال لودو و در اصل حاچي رو بگيرن تا دوباره به بخور و بخواب ادامه بدن.
سوژه رو باز گذاشتم تا هر جوري خواستيد ادامه بديد، فقط لطفا طنز!