سام علیکم خدمت ابجی گلم
عرضم به حضورت که من قبلا تو ایفای نقش تایید شده بودم اما از اونجایی که زندگی کی گذاشت ما فعالیت کنیم یه مدت که نبودم دسترسیم گرفته شده حالا دوباره شخصیتمو معرفی می کنم تو بازی با کلماتم تایید شدم.
ببینم تریپ همون نایی که دستاشون رو تو هم قلاب می کنن و می گن:- به ناااااام خدا من...... از تهران هستم!!
.....................................................................................
نام : هانیبال
نام خوانوادگی: لکتر
گروه:- گریفیندور.من در مدرسه هاگواتز تحصیل کردم.
سن: حالا ما می گیم 26 سال
خصوصیات ظاهری:- قد بلند .هیکل نه چاق نه لاغر. صورت کشیده.پوست گندمی. چشمان البالویی. موهای تیره.
علاقمندی ها:خواهرم میشکا. گوشت انسان مخصوصا" مغز.تغییر چهره و سرکار گذاشتن اون همه پلیس ماگلی که دنبالمن.
چارو:- بلدم اما چوب جاروی خاصی ندارم.
چوب جادو:- من دو عدد چوب جادو دارم یکی مال پدرم از جنش درخت راش بیست سانتی متر انعطاف پذیر با موی پریزاد. مال خودم: چوب درخت بید. بیست سانتی متر.انعطاف پذیر نیست.و هسته ی ان یک رشته خونی از یک خون اشام است. چون من مامور مخفی وزارت هستم مجوز جادو وحمل هردوی انهارا در یک زمان دارم.
توانمدی های خاص: من قدرت هیبنوتیزم از طریق چشمانم را دارم بدون استفاده از چوب جادو .
..........................................................................................
معرفی نه چندان کوتاه: از پدرم شروع می کنم. پدر من الفرد بلک دایی کوچک سیریوس بلک بود که در زمان نوجوانی از خانواده بزرگ بلک جدا شد و ثروت هنگفتی بهم زد. سپس بامادرم اپریل میناری ازدواج کرد . البته رولینگ در کتا ب به دین پدرم الفرد اشاره ای نکرد او یهودی بود و بعد ها از ترس کوره های ادم سوزی هیتلر نام خانوادگی اش را به لکتر تغییر داد.هیتلر در ان زمان نه تنها یهودیان بلکه به قصد کشتن جادوگران کوره های ادم سوزی اش را برپا کرد.(این واقعیت تاریخی را فقط تعداد محدودی از سیاست مدارن بزرگ ماگلی و وزیر سحرو جادومیداند) پدرم و مادرم هردو در اتش کینه ی دو جادوگر که هیتلر را با طلسم فرمان کنترل می کردندسوختند و تباه شدند و من وخواهر کوچکم از چنگ مرگخواران گریندل والد در امان ماندیم......اما زمستان بود و سرما سخت گروهی متشکل از چهار نفر از دست نشانده های گریندل والد در محاصره برف و یخ ماندند و با ما در خانه حبس شدند. سه هفته بدون اب و غذا هرکس را وادار به کارهایی می کند.انها خواهر کوچولو و تپلم را کشتند و یه سوپ خوشمزه ازش درست کردند. ومن حالا بعد از گذشت سالها و تحصیل در مدرسه ی علوم و فنون هاگواتز (جادوگری از پدرم به من ارث رسیده بود) همزمان بعد از به پایان رساندن دوره های مدرسه ،در دانشگاه ماگلی روانشناسی مشغول به تحصیل و در وزارت خانه در بخش ختلفات ماگلی مشغول به کار شدم. در حال حاضر دارای چندین مدرک دکترا از دانشگاههای ماگلی در رشته های مختلف و مامور مخفی تخلفات ماگلی و قاتل چهار جادوگری هستم که خواهرم را در زمستان ان سال کشتند(البته انها متخلفین ماگل ازاری بودند که من در حین ماموریت به فجیع ترین وخوشمزه ترین وضع کشتم،کاری کردم تک تک شون از گوشت بدن خودشون خوردن برای همین وزارت خونه منو قاتل نمی دونه اما پلیس های ماگلی بدجوری خودشون رو گذاشتن سر کار و دنبالمن). دارای توانایی ویژه در هیبنوتیزم بدون استفاده از چوبدستی می باشم. لازم به ذکر است که پدرم ازدواجش را بامادرم از خانواده اش مخفی نگه داشته بود تا از خطر های احتمالی به ما صدمه ای وارد نشود. بنابر این بعد از فوت پدرم تمام ارثیه ی او به سیریوس بلک رسید .من و او در مدرسه تقریبا" هم دوره بودیم اما من زودتر فارغ التحصیل شدم. من با زن دایی دایی مرحومم در نیویورک زندگی می کردم. و اکنون به علت شغل و پلیس های ماگلی مکان معینی ندارم.
............................................................................
معرفی حقیقی: دکتر هانیبال لکتر.شخصی کاملا" حقیقی می باشد اوادمخواری معروف در سال های اخیرامریکا بود که کتاب و فیلم معروف «سکوت بره ها» را از روی زندگی حقیقی این مرد ساختند .کتاب حاضر را توماس هریس گرد اوری و تدوین کرد. چند سال بعد از ان باتوجه به فروش قابل توجه کتاب اول توماس هریس کتاب تخیلی را به نام «هانیبال» منتشر کرد که دنباله ی تخیلی کتا ب اول بود. تیراژ زیاد و قرار گرفتن نام این کتاب در لیست پرفروش ترین کتا بها، دوباره کمپانی های فیلمسازی را بران داشت که فیلی از روی کتاب با همان نام بسازند چنان که مستحضرید.
باتوجه به واقعی بودن شخصیت دکترهانیبال لکتر وجادویی بودن دنیای هری پاتر و همینطور واقف بودن من به تمام زوایای شخصیت دکتر هانیبال لکتر و مسلط بودن به دنیای جادویی هری پاتر به من این اجازه رو خواهد داد که شخصیتی با ثباط و قابل اجرا را از تلفیق این دو دنیا خلق کنم و به مرحله ی اجرا بگذارم. خوب فکر کنم همه چیزو کامل گفته باشم.امیددارم که با همین شناسه بتونم فعالیت خودمو در ایفای نقش شروع کنم.
.....................................................................
http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=6&forum=7&post_id=182890#forumpost182890
اینم اینک تایید شخصیت قبلیم
اخ دمت گرم عزت زیاد
بله؟آبجی گلم؟؟اینورا آبجی ای دیدی شما؟
شناسه شما هری پاتری نیست ولی چون این مدت چند نفر دیگه هم به این صورت تایید شدن شما رو هم تایید میکنم.
تایید شد!
به ایفای نقش خوش آمدید.
ویرایش شده توسط ایوان روزیه در 1390/2/31 17:17:57