هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۸:۴۱ چهارشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۴
#78

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
خارج از رول:
دبی جان کجا میری...
به هر حال مثل اینکه رفتنی هستی..باشه...مارو تنها گذاشتی بی وفا
به هر حال دلم برات تنگ میشه....نمیدونم چی بگم...جز حرف عشق (نه ببخشید اشتب شد این برای ایوانا بود )....
خداحافظ دبی ایشا الله به زودی میبینیمت و هیچ وقت فراموشت نمیکنم...خداحافظ...به یادتم



Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ چهارشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۴
#77

ایواناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از تالار خصوصی گریفیندور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 246
آفلاین
خارج از رول:

دبی کجا میری بابا؟!خواهش میکنم وقت کردی به کوچه دیاگون سر بزن!!

حالا بقیه ی جاها مهم نیست!!

===========================

دبی:ایوی جان....دوستان....من دیگه باید برم....امیدوارم همتونو دوباره ببینم!!

الی:هه هه!حالا اندی با برتی میره نمیتونه با دبی خداحافظی کنه...!!

ایوی یه هیس محکم به الی گفت!

در همون لحظه صدای اندرو اومد:

ـــ دبی عزیزم کجا میری....

دبی:وای اندی میدونستم منو فراموش نمیکنین.....

رزی:کجا میری دبی؟! دلمون برات تنگ میشه.....

ملت:

دبی همه رو در آغوش میکشه:

ـــ شاید بعد امتحانات سمجم تو هاگوارتز ببینمتون!!

**خداحافظ دوستان!!**

و دبی رفت......

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


!!Let's rock 'n' ROLE



Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۳:۵۰ چهارشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۴
#76

دبی هملاک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۶ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۳۸ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 19
آفلاین
در این حال دبی از راه می رسه

دبی: سلام

ایوانا: تو کجا بودی؟

دبی: کار داشتم یعنی اینکه ممکنه دیگه من زیاد اینجا نیام از اشنا یی با همتون خوشحال شدم به امید دیدار
**************************************
دلم براتون تنگ می شه دوستان البته گاهی به سایت سر می زنم بای تا بهار یا تابستون سال دیگه بای


دنیا دبی هملاک!
با وارد شدن به تاپیک رقص جادوگران از لحظات خود لذت ببرید


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ چهارشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۴
#75

برتی بات


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۱ شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ جمعه ۹ تیر ۱۳۸۵
از اعماق شهر لندن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 203
آفلاین
برتی: اندی جونم...تو نرو بزار ایوی میره نوشیدنی کره ای می خوره.
ایوی:اندی کی باشه
برتی:اندی رو نمی شناسی؟ بابا اندی خودمون...عشق من
تمام حاضرین در مغازه:ماااااااااااااااااا.... این دیگه چه پر روئه.
اندی:

دنگ در باز میشه و زاخی میاد داخل.
ایوی:آقای اسمیت...
زاخی:خانم اسمی..ببخشید...ایوانا.
برتی:اندی...
زاخی:اه؟ تو هم اینجایی؟
برتی:به می...ببخشید زاخی.سرت از دست رفقا خلوت شد؟
زاخی:رفقا؟ نه هنوز.در ضمن اگه پر رو بازی در بیاری هویتتو پیش ملت آشکار میکنم.
ملت:
برتی:پس اگه خلوت شد جواب ما رو هم بده.
زاخی:سعی میکنم.
برتی:موفق باشی...اندی جان اگه ایوی کاری باهات نداره میشه بیای یه تک پا سه دسته جارو با هم نوشیدنی بخوریم؟
اندی:آره بریم.
ایوی:نرو...من کارت دارم.
اندی:نه نداری....
ایوی:دارم
اندی:بزار برا بعد...برت برت جون بریم؟
برتی:بریم.

اندی و برتی از مغازه خارج میشن.
ایوی:

---------------------------
شرمنده خیلی فرندشیپ شد.آخه با زاخی یه کاری داشتم تو مسنجر محل نمیزاره واسه همینم مجبور شدم اینجا بگم. از همه طلب پوزش میکنم.


جلد هفتم کتابهای هری پاتر:"هری پاتر و چهل دزد بغداد."


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۹:۵۳ چهارشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۴
#74

مادام رزمرتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۱۹ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 127
آفلاین
ببخشيد چند روز نبودم!!!
__________

ايوي:حالا بيا و خوبي كن اصلا همين جا تو مغازه بمونيد
الي:نه............. الان مي ريم
اندرو:اين همه مشتري رو چي كار كنم؟؟؟
ايوي:از كي تاحالا به فكر مشتري هستي؟؟؟؟
اندرو:
ايوي:ردشون كن برن
اندرو:
ايوي:پس تو بمون الي بره 1 چيزي مي خوره بعد كه برگشت تو برو
اندرو:نه............ شايد بشه 1 جوري ردشون كنم اقايان ادريان برتي و شاهزاده كارتون تموم نشد ؟؟؟؟ آلي تو چي؟؟؟؟

ايوي:اين طرزش نيست الي ميره 1 چيزي مي خوره بعد كه برگشت تو برو

اندرو:ولي اخه ....................

الي:

ايوي:من ديگه رفتم حالا كه شما ها نمياين با رزي مي رم بايد برم دنبالش

و از مغازه بيرون رفت.


[b][size=medium][color=66CCFF]دامبلدور عزيز بدان هر جا كه باشي تا پاي جان ازت حمايت مي كنيم و به تو وفادار خواهيم ماند !!!


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۹:۴۰ چهارشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۴
#73

پروفسور گرابلی پلنک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۳ پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۱۲ سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۶
از قاتی اشباح تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
الی:هوومک... ایوی می گم شما نخود سیاه نمی خوای برات بگیریم؟

ایوی: .. سریع برید بیرووون

الی:من هستم به کارای مشتری ها می رسم ...می خوای شما برو کافه

ایوی: من ساعت 6 خودم باید برم اون جا با یه نفر قرار دارم( )

اندرو:ایوی مشکوک می زنی...؟

ایوی:من ..من ... نه من فقط یه قرار ساده دارم

الی: اندی ..گیر نده بیا بریم تا پشیمون نشده ز این کارش

اندی:اوکی.. ما رفتیم ایوی

ایوی:فقط زود برگردید کارتون دارم

الی:چشم .دوستان عزیز فعلا بای

اندی:خداحافظ دوستان


فقط گریفندور !!!


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۲۲:۴۲ سه شنبه ۸ شهریور ۱۳۸۴
#72

ایواناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از تالار خصوصی گریفیندور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 246
آفلاین
میتونستم جواب شما رو خارج از رول بدم....

==================================

ایوی:به به! شما کی باشین؟!

آلیشیا:من آلیشیا اسپینت هستم!

اندرو:اونوقت اینجا چیکار میکنین و اینجوری طلبکار؟!

آلیشیا:طلبکار؟!من فقط خواستم باهاتون شوخی کنم!!!

برتی:چه بامزه!!!

ایوی:راستی عربده رو نباید بنویسی اربده!!!

آلیشیا:اوکی...الان این چه ربطی داشت؟!

ایوی:هیچی....خارج از رول بود!!!

آدریان:آهان!

مدتی همه بر و بر خودشونو نگاه کردن!

ایوانا کف دستاشو به هم مالید:

ـــ خب دیگه وقت طلاست....من و اندرو و بچه ها باید بریم به سرکارمون برسیم!

الی و اندی:

ایوی:چیه؟!

الی:طبق معمول...کاری نیست..همشو امروز انجام دادیم....

اندی:از بس به زاخی فکر میکنه هوش و حواس از سرش پریده الی....

ایوی:ساکت بابا !! شماها هم از فرصت ها استفاده کنین!!

ملت:

ایوی:خب دیگه بسه.....!من به عنوان رییستون میگم برین کافه ۳ دسته جارو یه چیزی بخورین!!

الی و اندی:

اندی به الی:اگه میگفت " برین نخودسیاه سرا...!"سنگینتر بود...!


!!Let's rock 'n' ROLE



Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ سه شنبه ۸ شهریور ۱۳۸۴
#71

آلیشا اسپینت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۴ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱:۳۳ پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 186
آفلاین
ناگهان در به شدت باز میشه....همه جارو بخار میگره.همه ی چشمها خیره به دره...کم کم بخارها کنار میره و آلیشیا ظاهر میشه.در حالی که قدم هاش زمینو میلرزونه به طرف پیشخوان میاد...
آلیشیا:اینجا بدون من مغازه راه انداختین.کی بهتون اجازه داد؟؟؟؟(عربده) :chomagh:
(کسی که پشت پیشخونه):بب...ببخخش..ش..شید...دیگه تکرار نمیشه...
آلیشیا:اشکال نداره...حالا مثل بچه های خوب اون ساک رو بده من...
(...):ب ببفرمائین....
آلی:این چیهههههههه!!!؟؟؟؟؟ (عربده)
(....):ساک مسافرتیه...
آلی:داری میری رو اعصابما...هر چی پول داری بریز توش
(...)آآآ...آخه چرا؟
آلی:چون من میگم...از این به بعدم سند اینجا به نام منه. فهمیدی؟
خب دیگه ما رفتیم.
(...)بب..بازم بی یاین اینجا...



Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ سه شنبه ۸ شهریور ۱۳۸۴
#70

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
الی و اندرو و ایوی تازه می خواستن برن که یهو :
شاهزاده و ادریان و برتی : سلام!!
ایوی : شما ها از کجا پیداتون شد؟؟
اندرو و الی : به!!سلام دوستان عزیز!!
اندرو : ایوی!!با مهمون و خریدار این جوری برخورد می کنن؟؟
ایوی : ولی...
اندرو : بفرمایین تو!!خوش امدین!
الی: اگه چیزی می خواین تمام وقت در خدمتیم!!
ایوی : اندرو!!
اندرو : الان نه ایوی!!سرم شلوغه.
الی : خب برتی جان چی می خواین؟؟
برتی : خب....می شه یه نگاهی به لیست بندازم؟؟
الی : البته.
اندرو : و شما چی اقایان؟؟
شاهزاده : خب....منم بهتره یه نگاهی به لیست بندازم.
ادریان : به همچنین.
ایوی :
الی و اندرو :


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۷:۲۷ سه شنبه ۸ شهریور ۱۳۸۴
#69

لوسیوس مالفوی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۲ شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۵۴ دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱
از قصر خانواده مالفوی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 807
آفلاین
آقایان خانم ها خارج از رول عرض می کنم بهتره در هنگام نمایش نامه نویسی همه شخصیت هارا که به شکل نمایش نامه پست زدن رادر نمایش نامه خود جا بدید !

این جوری قشنگتر می شه


جادوگران







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.