کلماتی که در به وجود اومدن لغت موگل یا ماگل تاثیر داشتن:
منگوله : یکی از لغتایی که باعث بوجود اومدن این کلمه کذایی! شد کلمه منگوله بود..در این باره باید گفت که روزی روزگاری یا شایدم شبی شبگزاری (کوچکترین اطلاعاتی در مورد زمان این حادثه در دسترس نیست) وقتی دوران کریسمس بوده یه جادوگر بدبخت بیچاره فلک زده اسمون جل پا بینوا داشته زیر برف و با وجود سرما و باد زیاد قدم میزده تا به یه سرپناهی برسه*. یک شخص غیر جادوگر به نام بابانوئل (در اون زمان هنوز لغت کذایی! موگل وجود نداشته و گزارشگر ما هیچ چیزی در باره این لغت نمیدونه) میرسه به این جادوگر بدبخت بیچاره فلک زده اسمون جل پا بینوا و میگه : برادر اتفاقی افتاده؟ چرا هوا به این سردی زیر برف راه میرین؟(از قضا این شخص غیر حادوگر بابانوئل شخصی اسلامی بوده!). جادوگر نگاهی بس سفیهانه به وی میکنه و میگه نخیر جناب.....برای من اتفاقی نیفتاده ولی فکر کنم برای شما اتفاقی افتاده. بابانوئل با نگاهی میکنه و میگه : چه اتفاقی؟
جادوگر : احتمالا اتفاقی برای مغزتون رخ داده که اون کلاه مسخره رو سرتون گذاشتین.
بابانوئل میزنه زیر خنده و میگه : برادر من اگه این سرم نباشه هیشکی منو نمیشناسه......من بابانوئلم.....این کلاه مخصوص منه.....کلاه منگوله دار.
جادوگر با تعجب نگاهی میکنه و میگه : کلاه منگوله دار؟ چه اسم عجیبی....راستی گفتی بهت چی میگن؟
بابانوئل : بابانوئل
جادوگر : جادوگر
بابانوئل : بابانوئل
جادوگر : جادوگر
بابانوئل : بابانوئل
جادوگر : جاد.....ها؟ اها....ببخشید من دیدم شما دوبار ازت یاد شده...گفتم منم لابد باید اسمم دوبار نوشته بشه. ولی اسم سختی داریا......بابا ننه؟
بابانوئل : نه بابا...بابانوئل
جادوگر : اها پس بابانویل......پدر نویلی تو.
بابانوئل : نویل چیه؟ میگم نوئل.
جادوگر : اسمت خیلی سخته...من بهت میگم منگوله.
اون شب بابانوئل جادوگر رو به خونش برد و ازش پذیرایی کرد و از اون موقع زمینه ای برای اسم موگل آماده شد.
نکته قضیه : فهمیدین جادوگر کی بوده؟
بله کاملا غلط فهیمیدین....اون جادوگر بدبخت بیچاره فلک زده بینوا همین آلبوس دامبلدور معلم خودمون بوده.....براتون سوال پیش نیومده بود که چرا انقده اون به کلاهای منگوله دار علاقه داره؟ دلیلش همینه دیگه.
پروفسور دامبلدور : 10 امتیاز که ازت کم شد میفهمی در اینجور مواقع باید چی بگی.
آوریل : نه.........من منظورم شما نبودین که.....داشتم دامبلدور سابق رو میگفتم.
* این ستاره نکته داره و نتیجه اخلاقی : اگه در یه همچین شبی چشمتون به یه همچین آدمی افتاد دوراه دارین : 1-دلتون براش بسوزه و گریه کنین و برین کمکش ولی مواظب باشین اگه خیلی در دنیای موگلا غرق شدین چیزه تابلویی با خودتون نداشته باشین وگرنه اسم جدید میگیرین.2- بزنین بکشینش تا زمین از دست یه حادوگر بیمصرف مثه دامبلدور....اهم...یعنی دامبلدور سابق راحت شه.
بر اثر مرور زمان منگوله تبدیل میشه به منگول......از اون ور از اونجایی که در یه شهر غیر جادوگری شخص فوق العاده احمقی به نام وگوور بوده (برره)...اون منگول میشه موگول....و چون موگول شبیه گوگول بوده میشه موگل
.
سوال بعدی :
خب برادر من....یعنی پروفسور من معلومه که مبصر نمیتونه امتیاز کم کنه.....وگرنه فرقش با معلم چیه؟ اگه مبصر بتونه امتیاز کم کنه درست میشه مثه معلم....شما جه جوری میتونین تحمل کنین که گراپ با شما از یه لحاظ مثه این یکسان باشه....در واقع شما رو بوقی هم حساب نکنن.
[size=small]جادÙÚ¯Ø±Ø§Ù Ø¨Ø±Ø§Û ÙÙ
Ù