هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

آرتیکوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۸ دوشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۷
از کاخ سفید پادشاهان در کوه های سفید سرزمین رویاها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 430
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور: معطل نشید. راه بيفت هري.
هري با اینکه نمی خواست سیریوس را ترك كند ولي بالاجبار به راه افتاد اما نگاهش به سمت سيريوس بود نمی توانست حالا که دوباره او را پیدا کرده بود دوباره...


آرتيكوس الياس فرناندو الكساندرو دامبلدور

ملقب به سلامگنتئور(فنانشدني در همه دورانها)

[b][color=009900]آرتيكوس ..


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۳:۳۸ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

chong


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 94
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور: معطل نشید. راه بيفت هري.
هري با اینکه نمی خواست سیریوس را ترك كند ولي بالاجبار به راه افتاد اما نگاهش به سمت سيريوس بود نمی توانست حالا که دوباره او


تا ابد خیر بر شر و روشنایی بر تاریکی پیروز است
زنده باد اعضای محفل


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۳:۲۲ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

نیک بی سرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۰ یکشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۳۸ دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴
از كوهستان اشباح
گروه:
کاربران عضو
پیام: 565
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور: معطل نشید. راه بيفت هري.
هري با اینکه نمی خواست سیریوس را ترك كند ولي بالاجبار به راه افتاد اما نگاهش به سمت سيريوس بود.....


[size=large][color=000066]من ديگه تو امضام هيچي نميزارم. هيچي هم نميگم.
به يه نوع ج�


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

بیل ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۳ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۳ دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵
از The Burrow
گروه:
کاربران عضو
پیام: 597
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور: معطل نشید. راه بيفت هري.
هري با اینکه نمی خواست سیریوس را ترك كند ولي بالاجبار به راه افتاد اما نگاهش


Soon we must all face the choice
between what is right and what is easy




تصویر کوچک شده


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۳:۱۸ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

نیک بی سرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۰ یکشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۳۸ دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴
از كوهستان اشباح
گروه:
کاربران عضو
پیام: 565
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور: معطل نشید. راه بيفت هري.
هري با اینکه نمی خواست سیریوس را ترك كند ولي بالاجبار....


[size=large][color=000066]من ديگه تو امضام هيچي نميزارم. هيچي هم نميگم.
به يه نوع ج�


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

بیل ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۳ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۳ دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵
از The Burrow
گروه:
کاربران عضو
پیام: 597
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور: معطل نشید. راه بيفت هري.
هري با اینکه نمی خواست سیریوس را


Soon we must all face the choice
between what is right and what is easy




تصویر کوچک شده


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۳:۱۴ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

نیک بی سرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۰ یکشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۳۸ دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴
از كوهستان اشباح
گروه:
کاربران عضو
پیام: 565
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور: معطل نشید. راه بيفت هري.
هري با....


[size=large][color=000066]من ديگه تو امضام هيچي نميزارم. هيچي هم نميگم.
به يه نوع ج�


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۳:۱۲ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

بیل ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۳ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۳ دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵
از The Burrow
گروه:
کاربران عضو
پیام: 597
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور: معطل نشید. راه


Soon we must all face the choice
between what is right and what is easy




تصویر کوچک شده


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

نیک بی سرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۰ یکشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۳۸ دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴
از كوهستان اشباح
گروه:
کاربران عضو
پیام: 565
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت همكاري نميكنه.
دامبلدور:


[size=large][color=000066]من ديگه تو امضام هيچي نميزارم. هيچي هم نميگم.
به يه نوع ج�


Re: داستان های سه کلمه ای!
پیام زده شده در: ۱۲:۵۴ شنبه ۳ دی ۱۳۸۴

بیل ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۳ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۳ دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵
از The Burrow
گروه:
کاربران عضو
پیام: 597
آفلاین
ما از یه جادوی خواص گریفندور و اسلایترین استفاده کردیم و هنگامی که این دو با هم مخلوط بشن نیروی بسیار قوی به وجود آورد که باعث شد لردولدمورت غیب بشه.
دامبلدور:ولی تام کجا رفت؟؟؟
دراکو: به قصر ریدل ها چون اونجا لرد برای یه همچین جادویی طلسم های دفاعی قویی کار گذاشته.
دامبلدور: اهان اصلا يادم نبود که اون خونه قدرتهايي داره. درسته حالا هر دوتون زود زاه بيافتيدتا به ولدمورت برسیم
هری به دراکو کمک کرد تا بلند بشه و با هم راه افتادند.
هری: بقیه مرگ خوارا چی؟
بقیه مر گخوار ها مشکلی بوجود نميارن.
حالا ما باید به پناهگاه بريم برای مبارزه با ولدمورت.
سیریوس:چرا آلبوس ما نبايد بيايم؟
دامبلدور:چون تو هنوز کاری که بهت محول كردم انجام ندادی سیریوس.
هری پرسید: چه كاري بايد انجام بدی سیریوس؟
هری در حالیکه داشت با ناباوري به سيريوس نگاه می کرد سیریوس جواب داد: ناراحت نباش. ما وظايفمونو به خوبي انجام ميديم و احتياجي به كمك تو ندارم. من باید اخبار محفلو به ارواح عضو محفل منتقل کنم. ارواح هم با استفاده از اخباري كه من بهشون ميدم با یکدیگر متحد شوند و براي كشتن ولدمورت بسيج شوند. هری با تعجب به سیریوس نگاه كرد و گفت: ما با ارواح متحدیم؟!!!
سیریوس:آره بین ارواح هم اختلافاتی هست اما تقریبا هیچ کس نتونسته بود این اختلاف ها رو بر طرف کنه تا اینکه دامبلدور همشون رو جمع کرد و با اون نفوذي كه روشون داشت ، تونست اوناها رو متحد کنه. حالا هیچ روحی با ولدمورت


Soon we must all face the choice
between what is right and what is easy




تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.