البته ببخشيدا يهو وارد بحثتون شدما .. ولي لازم بود ---جسارت نباشه من فكر ميكنم كه هري نيروي خاصي نداره (البته بجز جادوگري) چون اگه نيروي خاص منظور عشق باشه كه خب توي تمام مخلوقات اعم از انس و حيوان هستش . و كلا چون همه از يه خالقيم و اون خالقم خودش مظهر عشقه پس همه داراي اين نيرو هستيم و هري هم كه اين نيرو رو داره هيچ برتري و خاص بودني نيست توي نيروش . حتي من فكر ميكنم دامبلدور و به عبارتي رولينگ اشتباه ميكنه كه ميگه ولدمورت نيروي عشقو نداره من ميگم اونم داره فقط ازش استفاده نكرده و نميكنه و سعي در سركوبش داره .
-----------------------

دنی جان من منظور شما رو فهمیدم چیه ولی بازم فکر میکنم جواب شما توی همون متن بالای که من نوشتم هست . ببین هری چون که نیروی عشق رو درک میکنه در مقابل تمام کارهایی که ولدمورت انجام میده واکنش نشون میده . مثلا پدر مادرش بخاطر ولدمورت کشته شدن در اون حس انتقام جویی ایجاد میکنه . سیریوس و سدریک کشته شدن حس انتقام جویی اون رو بیشتر میکنه و حالا هم دامبلدور کشته شده و حس انتقام جویی اون به بالاترین درجه خودش رسیده و اون میخواد انتقام تمام کسانی رو که ولدمورت به قتل رسانددشون رو ازش بگیره تا جایی که میخواد خودش بیفته دنبالش و اون رو پیدا کنه .
منظور دامبلدور و به عبارتی رولینگ هم این بوده که این قدرت عشق هری باعث میشه که حس انتقام جویی درش ایجاد کنه به طوری که تمام فکر و ذکرش انتقام از ولدمورت باشه به نظر تو این خودش کافی نیست ؟

بحث من سر نیروی خاص هری در مقابل همه کس یا همه چیزه و الا خوب نقطه ی قوتش در مقابل دامبلدور که بله همون عشقه.
من به اندازه ی کافی دقت می کنم.ظاهراً شما منظور منو خوب نگرفتی

من واقعا متاسفم که لیمیت باید 1 تنه با چند تا کوته بین بجنگه هری 1 نوجوونه که غرور داره هیجان داره همون عشق و داره(چیری که رقیبه بزرگش از درکشم عاجزه چه برسه به داشتنش) و کم کم اموزش های لازم رو داره می بینه اصلا نیروی خاص معنی نداره ولدمورت هم نیروی انچنان خاصی ندارهمن متاسفم برای لوری که نیرو و قدرت و مثل ادمایی که عقله ناچیزشون به چشمشونه به زوره بازو و هیکل میبینه
فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

دنی جان من این متن رو نوشتم چون که دیدم تنها قسمت کتاب هست که به طور جدی در مورد این مطلب بحث میکنه و به نظر من در چند جای این متن دامبلدور به صراحت اعلام کرده که تمام برتری هری نسبت به ولدمورت نیروی عشقش هست و به غیر از این ولدمورت با کارهایی که انجام داده بدترین صلاح ها رو به دست هری داده و بدترین دشمن رو برای خودش به وجود آورده !!!
نظر شخصیه من اینه که همه چی کامل توضیح داده شده و تا جایی که من میدونم تمام نکات مبهم در این باره رو روشن کرده فقط کافیه یکم دقت کنی .
مگر اینکه به حرفهای دامبلدور اعتماد نداشته باشین که اون یک بحث جداست .

نقل قول:
درسته همه ميتونن دوست داشته باشن ولي فقط يه نفر ميتونه از اين نيرو به نفع خودش استفاده کنه که اونم هري هستش.در کتاب 6 موقعي که دامبلدور خاطره آخري که از ولدمورت داشته به هري نشون داد هري فهميد که دامبلدور و ولدمورت سر عشق و قدرت اون با يکديگر مخالفت داشتن.ولدمورت ميگفت که جادوي من از عشق قويتر هستش ولي دامبلدور ميگفت جادوي عشق قويترين جادو هستش.پس بايد عشق باشه تا اشتباه ولدمورت معلوم بشه.

مرسي
آرتيکوس دامبلدور

اگه این طوری باشه که برادر بلیز می گه همه می تونم دوست داشته باشن حتی خود آقا بلیز.بحث سر اینه که اگه قدرت منحصر به فردی هم داشته باشه شاید تا آخر داستان هیچ کس به اون پی نبره.
البته این نظر خودم آقا بلیز اگه ما رو نمی زنی.

من یک نقل قول از کتاب ویدا اسلامیه اینجا بنویسم فکر کنم که بازگو کننده همه حقایق باشه :
صفحه 247 تا250

هری بیش از آنکه بتواند خودداری کند گفت :
_ ولی من که قدرت و مهارت چشم گیری ندارم .
دامبلدور قاطعانه گفت : چرا داری. تو قدرتی داری که که ولدمورت هیچ وقت نداشته . تو میتونی ....
هری با بی قراری گفت :
_ میدونم ! من میتونم دوست داشته باشم !
هری با مشقت بسیاری توانست خودداری کند و این عبارت را به جمله اش اضافه نکند : شق القمر کرده ام .
دامبلدور چنانچه گویی به خوبی و روشنی میدانست هری از گفتن چه چیزی پرهیز کرد است به او گفت :
_ بله . هری . تو میتونی مهر بورزی که با توجه به همه اتفاقهایی که برات افتاده این قدرت مهر ورزی چیز بزرگ و شایان توجهیه .
تو هنوز جوون تر از اونی که بتونی بفهمی چقدر استثنایی هستی. هری.
هری که اندکی دلسرد شده بود از دامبلدور پرسید :
پس وقتی که پیش گویی میگه من قدرتی دارم که لرد سیاه ازش بی بهره است منظورش
- همون مهر ورزیه ؟
دامبلدور گفت : بله
- فقط مهرورزیه . اما هیچ وقت فراموش نکن که اونچه پیشگویی میگه فقط به این دلیل مهمه که ولدمورت باعث این اهمیت شده اینو اواخر پارسال هم بهت گفتم . خود ولدمورت مشخص کرد که تو برای اون از همه خطرناکتری و با این کار تو رو تبدیل به فردی کرد که براش از همه خطرناک تره ؟
ولی اینا به اینجا ختم .....
دامبلدور که دیگر بی قرار به نظر میرسید گفت :
نه . نیست !
با دست چروکیده سیاهش به هری اشاره کرد و گفت :
تو داری بیش از حد برای پیشگویی ارزش قائل میشی !
- ولی شما گفتین معنیه پیشگویی اینه که
- اگر ولدمورت از پیشگویی خبر نداشت آیا این پیشگویی حقیقت پیدا میکرد؟ آیا هیچ معنایی داشت ؟ معلومه که نه فکر میکنی تمام پیشگویی های توی تالار پیبشگویی حقیقت پیدا کردند ؟
هری هاج و واج گفت :
ولی پارسال شما گفتید که یکی از ما باید اونیکی رو بکشه
هری. هری. فقط برای اینکه ولدمورت اشتباه فاحشی کرد و بر اساس گفتگوی پروفسور تریلانی رفتار کرد !اگر ولدمورت پدرت رو به قتل نرسونده بود آیا این آرزوی انتقام خشم آمیز رو در تو به وجود میاورد ؟ البته که نه ! اگر مادرتو وادار نمیکرد برای تو جونش رو فدا کنه میتونست در تو امنیتی جادویی ایجاد کنه که خودشم نتونه درش نفوذ کنه ؟ البته که نه . هری ! متوجه نمیشی ؟ ولدمورت خودش بدترین دشمنش رو بوجود آورد همون کاری که حاکمین ستمگر در هر جای دنیا میکنند ! هیچ وقت به این فکر افتادی که حاکمین ستمگر چقدر از افرادی که سرکوبشون میکنند وحشت دارند ! همشون اینو میدونند که روزی یکی از قربانیان بسیارشون جلوشون می ایسته و مقابل به مثل میکنه ! ولدمورت هم با اونها هیچ فرقی نداره ! همیشه مراقب بود مبادا کسی بخواد باهاش مبارزه کنه . پیشگویی رو شنید و عجولانه دست به کار شد در نتیجه نه تنها کسی را گلچین کرد که به احتمال زیاد نابودش میکنه . اسلحه های منحصر به فرد و مرگ باری هم به دستش داد
-ولی
-خیلی ضروریه که تو اینو درک کنی !
-ولدمورت با اقدام برای قتل تو خودش شخص خارق العاده ای رو مشخص کرد که اینجا رو به روی من نشسته و ابزار این کار رو به دستش داد ! تقصیر ولدموت بود که تو میتونستی از افکار و آرزوهاش آگاه بشی و حتی زبون مار مانندش رو بفهمی که دستوراتش رو در قالبش میده و باز هری با وجود دریافت محرمانه تو از دنیای ولدمورت ( که اتفاقا موهبتیه که هر مرگخواری حاضره برای کسبش آدم بکشه ) هیچ وقت حتی برای یک لحظه گرایشی به جادو سیاه پیدا نکردی و کمترین تمایلی برای تبدیل شدن به یکی از مریدان ولدمورت از خودت نشون ندادی !
هری با ناخشنودی گفت :
- معلومه که نشون نمیدم ! اون مامان بابام رو کشته ! دامبلدور با صدای بلندی گفت :
-خلاصه کلام اینکه که توانایی تو در مهر ورزی به تو ایمنی داده ! این تنها شکل ایمینیه که در برابر کشش قدرتی مثل قدرت ولدمورت میتونه عمل کنه .......
--------------

و خلاصه این کلام ثابت میکنه که تنها برتری هری نسبت به ولدمورت نیروی عشقه و در ضمن ولدمورت با کارهایی که انجام داده بدترین دشمن رو برای خودش به وجود آورده و بدترین سلاح ها رو در اختیارش گذاشته .
در ضمن در جواب یکی دوتا از دوستان هم بگم که همون موقعی که ولدمورت به بدنش برگشت نیروی محافظ هری هم از بین رفت و نیروهای حفاظتی دامبلدور هم از سال بعد که هری وارده 17 سالگی میشه از بین میره .

ببین emma evans عزیز...این که میگی قدرت عشق به تنهایی کاری نمیتونه بکنه کاملا درسته اما باید اینو در نظر گرفت که هری تونسته قدرت عشق رو تا حدودی درک کنه و از اون قدرت بهره برداری کنه یعنی با اعتقادی که به قدرتش داره و علاقه ای که به مادرش داره تونسته قدرت خودش رو بشناسه

لیمیت جان ممکن است ما معتقد باشیم که عشق به تنهایی هیچ کاری نمی تواند بکند است اما مهم این است که نویسنده داستان چه دیدی از این موضوع داشته باشد رولینگ نیروی عشق مادر هری را سپری برای دفاع در برابر ورد ولدمورت قرار داد پس هری پاتر به تنهایی نیروی خاصی ندارد