هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: فرهنگستان ريدل
پیام زده شده در: ۱۳:۴۷ یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۸
#11
پس از زدن این حرف کراب، ریش تراش مشنگی اش را درآورد و خورده موهای دامبلدور را هم از ته تراشید.
-خب این الان امروزی تره... برو پیش مرلین و جون منو دعا کن از لولو تبدیل شدی به هلو!

دامبلدور دوباره به طرف آینه برگشت...این درست بود که آینه نفاق انگیز بود اما او مطمئن بود هیچ وقت دوست نداشته که شبیه لرد سیاه بشود.
-بابا جان! میگم شبیه تام نشدم؟

کراب که چوب گردن کلفتی را از پشت آینه بیرون میکشید لبخند زد.
-آره.. شبیه تام کروز شدی ..فقط باید آخرین عملیاتم انجام بدم تا کاملا شبیه کروز بشی

کراب کاملا در تصمیمش مصمم بود. مد یعنی خود لرد سیاه و دامبلدور که از نظر کراب کاملا دمده بود باید مدرن میشد و خب کراب هم جایزه ی آرایشگر سال را میبرد!

چندی نگذشت که صدای بوووم در سالن آرایشگاه اکو شد.

و کراب درحالی که قیچی و منگنه و سوزن را کنار هم میچید، زیر لب زمزمه کرد.
-خب الان فقط باید دماغشو بکنم که کاملا یه آدم مدرن بشه ... اوه چه دماغ بزرگی هم داره!



تصویر کوچک شده


پاسخ به: كافه سه دسته جارو
پیام زده شده در: ۱۴:۳۳ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸
#12
شی اما انگار قصد آمدن نداشت!
نه... داشت!

شی مذکور (مذکوره. ترکیبی) پس از چند ساعت انگار بلاخره به داشت به زمین میرسید!

چون شی درواقع کفتر نبود.
شی یک فضا پیمای پیشرفته ی مشنگی بود!
فضا پیما تا یک جایی آرام آرام به تام و جیمز نزدیک میشد، اما بعد از یک جایی با سرعتی بسیار زیادی به سوی تام و جیمز می آمد.
فضا پیما در حال سقوت از مریخ بود برای همین آنقدر طول کشید تا به آن دو برسد!
اما حالا جو زمین هواپیما را به سمت تام و جیمز گیر افتاده هدایت میکرد.

تام که متوجه شده بود آن شی کبوتر نیست و خیلی بزرگ تر از آن است، دستش به آرامی روی شانه ی جیمز زد.
-جیمز... داریم میمیریم؟ ما هنوز جوونیم، هنوز ردا هایی که واسه ارباب شدنمون خریدیمو نپوشیدیم!
هنوز کلی آرزو داریم!

جیمز اما انگار هنوز متوجه ی این نشده بود که شی مذکور کفتر نیست!
-نه تام ما که قرار نیست بمیریم، ببینم نکنه تو از کفتر میترسی؟


تصویر کوچک شده


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۰:۵۳ چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۸
#13
ارباب!
برگشتین؟..... اینم توهمه؟
یا واقعیه؟ 😺

ارباب اگه واقعیه دیدین چیکار کردن؟
ارباب دیدین کیگوری شدن؟ 🙀

ارباب از اون بدتر پابو هم شدن!

ارباب من ته قلبم میدونستم میاین حرفاشونو باور نکردم!
فقط براتون شعر سرودم..دیدین؟

ارباب بغض منو فرا گرفته اما بغض خوشحالی... 😿

بدون شما نمیتونستم فعالیت کنم
ارباب خیانت کارا رو مجازات کنین! 😾
خیلی منو اذیت کردن...
ارباب منو میبخشید؟؟ 😿



تصویر کوچک شده


پاسخ به: ماجراهای کاشت مو
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸
#14
با آمدن اسم کاتالوگ، کراب جمعیت مرگخواران را کنار زد و جلو آمد.
-کاتالوگ؟..ارباب چه سری میخواین؟ مشنگ، ماگل، دورگه، اصیل، حیوون، پریزاد، نکو، خوناشام، جن...

لرد که از شدت حرف های یه ریز کراب به ستوه آمده بود،حرفش را قطع کرد .
-بسه!.... تو فکر میکنی ما کله ی حیوون رو سرمون میذاریم؟
یه کله ای میخوایم که به بدن و هیکلمون بیاد

کراب با دستش لرد را قاب میگرفت تا کله ی مناسب با آن را پیدا کند که رکسان پرید و عکسی را از جیبش درآورد.
-ارباب این چطوره ؟ معروفه موهم داره.. اسمشم ادشیرنه!

لرد نگاهی به عکس و سپس به رکسان کرد.
-ویزلی؟... ما کله ی ویزلی مو نارنجی رو سرمون بذاریم

دیانا سرش را از زیر ردای لرد بیرون آورد.
-ارباب کله ی سهون خوبه؟ بهتونم میاد 😻

لرد که از آن شخص به شدت بدش می آمد نگاه خشنی به دیانا کرد و دیانا هم از ترس به زیر ردا بگشت.
ثانیه ای نگذشته بود که کراب نقطه ای در کاتالوگش را به لرد نشان داد.
-ارباب!... پیداش کردم


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سلام بر لرد شکلاتی ... درود بر چتر صورتی
پیام زده شده در: ۲۰:۱۶ شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸
#15
گابریل!

راستش از وقتی این تاپیک رو زدن هردفعه میام و یک نفر دیگه از مرگخوارا رو میبینم که به لرد شکلاتی پیوستن حتی اونایی که من انتظارشو نداشتم.
با خودم میگم دارن ایفای نقش میکنن مگه چه اشکالی داره؟
واسه زدن تاپیک جدید و...

با خودم خیلی کلنجار رفتم تو ام بیا اینجا و عضو مرگخواران جدید شو اما نمیتونستم!
نمیتونستم حتی محض خنده و ایفای نقش هم به جز سایه ی ارباب جایی برم...

میخواستم بگم این دیگه چه کاریه اما میترسیدم بگن به تو ربطی نداره یا بین اعضا مشکلی پیش بیاد.
ازت ممنونم که راه حرف زدن باز کردی گب!
هر کاری کنی من پشتتم .
برای لرد سیاهی که برمیگرده سالم! 😺

برای ارباب
!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: آزکابان
پیام زده شده در: ۱۴:۴۷ شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸
#16
گابریل از همین چند دقیقه پیش که کریس مرده بود، دولت را به نام خودش زده بود.
حتی در صدم ثانیه ای نام دولت جدیدش را انتخاب کرده بود.

پاکیزگی و تقارن

مهم نبود آن کودک چهار پنج ساله خبر از نام دولت او، مرگ کریس، یا حتی وزارت هم نداشت و در مغز کوچکش فقط جای چیپس و پفک و ماما و پاپا بود!
مهم این بود که آن کودک زمین را کثیف و نا متقارن کرده و بدترین جرمی که میتوان در دولت پاکیزگی و تقارن را انجام داد،را
مرتکب شده!

پس گابریل بلند گوی وانت آبی سالار را که برای استفاده از:
-نون خشکی، آهن پاره،دمپایی پاره.... خریداریم!

را برداشت و با نهایت قدرت داد زد.
-بچه ی چهار پنج ساله ای که پوست شیر کاکائو و تی تابت رو روی زمین ریختی و الانم دست توی دماغت کردی... آره با توام!
شما به جرم زیر پا گذاشتن بند اول و دوم دولت پاکیزگی و تقارن، بازداشتین!
شما حق سکوت دارین چون ممکنه هرچی بگین تو دادگاه بر علیه تون استفاده بشه!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۴ جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۸
#17
چیکار؟

میرقصیدن!

جودی جک نایف موقع طلوع خورشید توی جهنم با کلاغش میرقصیدن !


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سالن ورزش های ماگلی
پیام زده شده در: ۱۴:۰۹ جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۸
#18
وین با استرس آشکاری که از این حرف گابریل پیدا کرده بود، هافل را بغل کرد.
-چه شرطی.. گابریل؟

گابریل لبخند شیطانی زد.
از وقتی وین آن گورکن کثیف را به خانه ریدل آورده بود، هرجارا که تمیز میکرد انگار هنوز کثیف بود!
-دوتا راه داری.... یا گورکنتو میدی به من که توی آب وایتکس.. نه دام استون قوی تره، توی آب دام استون بخوابونمش تا میکروباش بره و تمیز شه یا هم مایه زرد و بیخیال میشی و گورکنتو تا پایان آشپزی بیرون پارک میکنی!

وین شوک زده شد،وین عصبانی
شد درواقع وین هردو شیدی شد.
-ا.. اولا که اون اسمش هافله دوما..

هافل که از وین هم بیشتر ترسیده بود حرف وین را قطع کرد.
-خور.. خوییییی

-باشه هافل آروم باش... دوما من عمرا بذارم تو اینکارو بکنی!

گابریل تی اش را در دستانش فشرد.
-منظورت کدوم کاره.. بیرون پارک کردنش یا تو دام استون خوابوندنش؟


تصویر کوچک شده


پاسخ به: وداع با لرد سیاه
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۸
#19
کمی آن طرف تر ..نه یه ذره بیشتر... آها یه خورده دیگه برو..
خوبه حالا پایین.. اوکیه اوکیه!

دیانایی بود که به دنبال ردی بجا مانده از اربابش ، در زیر تخت، توی کشو، توی کمد، زیر لیوان و در دستشویی و حمام و جایخی میگشت!
با ذره بینی بزرگ کل خانه ی ریدل را طی کرده بود.
چیزی پیدا نکرده بود و در حال تسلیم شدن بود که با ذره بین در دستش چیزی را پیدا کرد که میتوانست خیلی چیز ها را تغییر دهد...
در دستان دیانا حالا مهره ی اصلی این داستان کثیفی که هوریس شروع اش کرده بود قرار داشت!

دیانا حریص بود و با پیدا کردن آن چیز مهم فکر های شیطانی در سرش میگذشت... دیانا تار موی لرد سیاه را پیدا کرده بود!

غافل از اینکه لرد سیاه فاقد هر نوع مویی بود!


ویرایش شده توسط دیانا کارتر در تاریخ ۱۳۹۸/۶/۲۸ ۱۳:۴۴:۳۷

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۲:۱۸ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۸
#20
چیکار؟

چانه میزد سر جریمه کشف حجاب!

استفن کورنفوت ، همین دیشب توی ایست بازرسی با مامور ایست بازرسی چانه میزد سر جریمه ی کشف حجاب!


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.