پيتر جان ببخشيد كه دير جواب دادم به اين بحث ولي:
نقل قول:
هپزيبا دو بار در كتاب به اين موضوع اشاره مي كنه.اگر سوتي يا اشتباه بود يك بار بود!
چرا رولينگ بايد دوبار در فاصله ي كم به وجود همچين قدرتي در اين گنجينه ها اشاره كنه؟من فكر مي كنم تنها علتش مي تونه وجود اين قدرت ها و اهميت اونها باشه!
اون دو جا هم اولين بار وقتي جام رو نشون مي دست و دومين بار به فاصله ي كمي وقتي كه گردنبند رو نشون مي ده.
پيتر عزيز چيزي به نام سوتي در كتابهاي رولينگ وجود نداره!مگر اينكه خيلي در حاشيه و بي ارزش باشه كه كمتر كسي بهش توجه كنه.وگرنه اون سوتي ترجمه هستش!به خدا رولينگ داستانش رو قبل از اينكه چاپ كنه دو يا سه بار ميخونه و سوتي داشتنش در حد خيلي پاييني وجود داره.
حالا هزيپا دو بار اشاره كرده به قدرت ميراث هافلپاف و اسلايترين ولي چطوري؟هزيپا در هر دو مورد اين شكلي گفت:"ميگن اين هرچه قدرته توي دنيا در اين (يا گردنبند يا فنجان)هستش".گفت ميگن يعني مردم ميگن و ممكنه مردم اين داستان رو الكي از خودشون ساخته باشند.و اينم گفت:"من تاحالا ازشون استفاده نكردم و فقط ازشون مراقبت كردم"اين يعني من نه ميتونم اين حرف(قدرت درون آن اشيا)رو رد كنم و نه تاييد!چون تاحالا در موردش كنجكاوي زياد نكردم و در نتيجه هم امتحان نكردم و فقط به خاطر تاريخ ارزشمند آنها ازشون به خوبي مراقبت كردم.پس به طور دقيق معلوم نشد كه اين اشيا قدرتي دارند يا خير.بعد رولينگ بعضي چيزا رو در حالت ابهام قرار ميده كه فرد خواننده بايد خيلي دقيق باشه كه بتونه اين ابهام رو برداره.براي من كه ترجمه عابديني هستش به اين شكلي بود كه گفتم مگه اينكه اينم از سوتي هاي ترجمه باشه.
نقل قول:
امكان داره كه ولدمورت نتونه از اون قدرت جام استفاده كنه!من نمي گم كه اون اين وسايل رو فقط به خاطر قدرتشون برداشته بلكه به طور حتم همانطور كه دامبلدور هم گفته به خاطر ارزش معنوي بوده كه نزد اون وجود داشته.
پس من هنوزم سر حرفم هستم.به نظرم اين قدرت ها تنها براي افرادي قابل استفادست كه خصوصيات اون اشخاص رو دارا باشن.
اين نكته رو من بگم كه اونجوري كه رولينگ شخصيت ولدمورت رو تعريف كرده ولدمورت هر چيزي كه به دردش نخوره نمي دزده و اگه مزاحمش باشه اونو مثل يه آشغال مي اندازه دور.مثل كاري كه با مرگخوارهايي كه به دردش نميخورد ميكنه.پس اگه اون فنجان به درد ولدمورت نخوره ديگه براي چي دزديدش؟اصلا چرا زودتر از شري كه ممكنه اون فنجان بوجود بياره خلاص نشد؟
چون براش بدرد ميخورد!ولي هنوز به قول شما ارزش معنوي اون مد نظر هستش كه بله منم با نظر شما موافقم كه ممكنه قدرت فقط براي افراد داراي خصوصيات بارز باشد ولي به نظر من ولدمورت با جادوي سياه و قدرتش ميتونست اين جادو رو باطل از قدرتش استفاده كنه.
نقل قول:
من بايد بگم كه اتفاقا دقيقا بر عكس شما شنيدم كه رولينگ گفته كه هري نسبتي با گودريك گريفيندور نداره.
من يادمه سايت هاگوارتز يه مصاحبه از منبع ماگل نت گذاشته بود كه رولينگ اونجا گفته هري نواده گريفيندوره!
پس اگه ميشه در اين مورد لطفا يه منبع بگيد كه بحث در مورد اين موضوع تموم بشه.
نقل قول:
توي كتاب يك هم گفته نشده كه هري خصوصيات تمامي بنانگذاران رو داره بلكه كلاه چون بعضي قدرت هاي اسلايترين كه بارز ترينشون سخن گفتن با مارهاست رو ديده به شك افتاد.
من الان به كتاب يك دسترسي ندارم ولي دقيقا يادمه در ترجمه ويدا اسلاميه وقتي كه كلاه با هري شروع به صحبت ميكنه ميگه كه تو سختكوشي هافلپاف و زرنگي ريونكلا رو داري و بعد از رفتن هري به اسلايترين ميگه.
ولي حالا اگه منظور شما اين بود كه كلاه خصوصيات اسلايترين رو در هري بيشتر از خصوصيات گريفيندور ديده بود كه اول اصرار به پيوستن هري به اسلايترين كرد بايد بگم كه در اين صورت هري اون گريفيندوري واقعي كه شما ميگيد نخواهد بود كه خصوصيات گريفيندور بيشتر از بقيه باشه!بعد شك براي كلاه به نظر من ممكن نيست! يا اين گروه يا آن!.كلاه وقتي ذهن رو بخونه ديگه احتياجي به شك كردن نداره و اسم گروه رو ميگه. ولي چون هري در جايي از ذهنش تمايلي به رفتن به اسلايترين نداشت كلاه وظيفه خودش ميدونه كه از هري در مورد گروه سوال كنه و هري فقط گفت اسلايترين نه!كلاه انتخاب دوم رو ارائه داد كه گريفيندور بود.
نقل قول:
منم موافقم كه ميراث ريونكلا به هري نمي رسيد چون قدرت و يا بهتره بگم توانايي استفاده از اون رو نداشته.همينطور كه به طور حتم براي يك ريونكلايي هم شمشير رو نمي فرستاده چون استفاده از اون مستلزم شجاعت!
ببخشيد پيتر جان!من ميخواستم بگم كه چون هري نواده گريفيندور بود كلاه بهش شمشير گودريك رو داد.نه اينكه هري نتونه ميراث ديگري رو استفاده كنه.
شما گفتيد كه كسي ميتونه از گنجينه ها استفاده كنه در صورتي كه خصوصيات بارز اون اشخاص رو داشته باشند اين يعني هر كسي داراي اين خصوصيات!من ميگم هري فقط خصوصيت يك گروه رو نداشته .هري يكدندگي اسلايترين و شجاعت گريفيندور و سختكوشي براي رسيدن به هدف هافلپاف و استفاده از هوش زيادش در مواقع حساس ريونكلا رو داره.اينا همشون خصوصيات بيانگذارها هستن پس هري ميتونسته در صورت داشتن گنجينه ريونكلا ازش استفاده كنه چون خصوصيت اون رو داشته.
نقل قول:
"...تنها يك گريفندوري واقعي مي تونه اين شمشير رو از توي كلاه در بياره "
اين جمله ي دامبلدور براي متقاعد كردن هريه كه اون به حق عضو گريف شده
درسته دامبلدور اين رو براي متقاعد كردن هري گفتش.ولي "تنها يك گريفيندوري واقعي" براي من يه معني ديگه ميده.اونم اينه كه "تنها كسي كه نسلش از نواده گريفيندور باشد".در اين صورت دامبلدور با اين موضوع كه هري نواده واقعي گريفيندور هستش هري رو متقاعد ميكنه كه او فقط به خاطر اون زخم به اسلايترين مرتبط شدي وگرنه تو خود نواده گريفيندور هستي.
اينجوري هم ميتونه تغيير كنه.درسته؟
نقل قول:
من متوجه منظورتون از اين جمله نشدم.....خوشحال مي شم اگر يكباره ديگه بگيد
خب منظورم اين بود كه ولدمورت احتياجي به چيزي كه طلسمهايش رو تقويت و قويتر كند ندارد چون اگه يادت باشه در كتاب 6 وقتي دامبلدور علت سوختگي دستش رو توضيح ميده ميگه ولدمورت با طلسمهايي پيچيده و قدرتمندي باعث حفاظت از انگشتر(مال مارولو)شد...
اون موقع ولدمورت در سال ششم هاگوارتز بوده و حتي قبلش كسي رو كشته بوده.خب اين نشون ميده ولدمورت قبل از داشتن آن گنجينه ها جادوگري قوي بوده كه طلسمهاي قوي اي ميكرده پس احتياج به بيشتر از اون بوسيله گنجينه هايي نخواهد بود كه ممكنه از بين برن.دامبلدور هم در همون كتاب 6 گفت كه براي كشتن ولدمورت بايد مهارتي فوق العاده داشته باشي يعني حتي اگه اون گنجينه ها هم از بين بره ولدمورت چيزي از مهارتش كم نميشه.
بعد گفتم كه به نظر من اون گنجينه ها باعث بوجود آمدن نيروي دفاعي شديدي ميشه كه نشه به راحتي اينكه هري دفترچه رو از بين برد اونا رو از بين برن.
مرسي
آرتيكوس