به نام خالق عشق
سلام به هدویگ و پادمور عزیز
این گزارش طی صحبت هایی که با هدویگ صورت گرفت به عهده من گذاشته شد و دلیلش هم عدم حضور پرفسور اسپروات بود که در ماموریت شرکت کمرنگی داشت .
پست اول که توسط پرفسور اسپروات زده شده :
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... ESC&type=&mode=0&start=10پست آخر که توسط لوپین زده شده :
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... id=146959#forumpost146959تعداد پست هایی که اعضا زدند و وضعیت پست ها :
پروفسور اسپراوت / 1 / پست خوبی زده بود ولی مشکلات جمله بندی داشت
لاوندر براون / 0 / متاسفانه ایشون شرکت نکردند .
ریموس لوپین / 3 / پست های خوب ولی کوتاه .
رون ویزلی / 0 / متاسفانه ایشون شرکت نکردند .
الستور مودی / 4 / نظر دادن دربارهء پست های من به عهده هدویگ عزیز است .
لودو بگمن / 1 / پست قابل قبولی بود ولی ایشون واقعا در ماموریت ها کم لطفی کردند .
اینیگو ایماگو / 0 / متاسفانه ایشون شرکت نکردند .
فرد ویزلی / 2 / فضا سازی زیر صفر ، همش دیالوگ نویسی ( به معنای واقعی ارزشی )
خلاصهء داستـــــــــــان به شرح زیر می باشد :
قرار بود در حرکتی کلی محفلی ها به پایگاه گرگنماها حمله کنند و عده ای که راضی می شوند به محفل بپوندند را بخشیده و کسانی که به محفل نمی پیوندند را نابود سازند . ماموریت این چنین آغاز شد .
اخبار هولناک از هر مکان به گوش میرسد ، گرگنماها به کسی رحم نمی کنند و همه را تیکه و پاره می کنند . در این وضعیت بحرانی محفلی ها دست به کار می شوند زیرا وزارت هیچ کاری در مقابل حمله ها انجام نمی دهد .
آلبوس دامبلدور به کمک هدویگ یک گروه هشت نفره را به مخفی گاه آنها که یک قلعه است میفرستد . محفلی ها متوجه سیستم های امنیتی و طلسم های هولناک حفاظتی قلعه می شوند ، آنها با چاره اندیشی و جلسات زیاد اعضای گروه را برای کار های مشخص تقسیم بندی می کنند و نقشه ای قوی طراحی می کنند .
آلبوس برای آنکه اعضای گروه به منطقه نزدیک باشند چادری مخصوص را به هدویگ می دهد تا به این گروه دهد . اعضای این گرو در محل مستقر می شوند و هر روز قلعه را زیر نظر می گیرند ، آنها شبی وارد قلعه می شوند و چند سیستم مشنگی نفوذی در تالار ها و اماکن مختلف نصب می کنند بعد از مدتی آنها متوجه یک راه مخفی به قلعه می شوند که ولدمورت از آن وارد تالار اصلی و جلسات قلعه می شود و با گری بک نقشهء حملات را می کشند .
مودی و اسپی با دیدن ورود و خروج ولدی میفهمند که حمله ای دیگر در راه است برای همین تصمیم می گیرند دل را به دریا بزنند و طبق نقشه اصلی قلعه و افراد درون آن را منحدم کنند ، بالاخره در شبی که انتظار نمی رفت اتفاقی بیفتد گرگنماها قافل گیر می شوند ، محفلی ها وارد قلعه می شوند و چند مامور را بیهوش می کنند و آنها را به چادر منتقل می کنند در قلعه افراد تغییر شکل می دهند و هر کس به مکان مخصوص خودش مثل نقشه میرود .
فرد ویزلی با بمب گزاری راه های مخفی را مسدود می کند سپس تمام طلسم ها و بخش های امنیتی را از کار می اندازند . مودی ، اسپی و اینگو به خوابگاه گرگینه ها میروند و در انجا همه رو اسیر و برای اطمینان بیشتر جادوی بیهوشی نثار همه می کنند .
دامبلدور تصمیم می گیرد که اسیران را فعلا به سیاه چال محفل بفرستد . در همین هنگام اسپی و اعضای گروهش متوجه گم کردن آدرس تالار جلسات روی نقشه می شوند اول اسیران را به محفل میفرستند و سپس به دنبال مکان تالار می گردند . وقتی تالار را پیدا کردند وارد آن شدند و تمام راهای خروج را بستند لوپین فنریر گری بک را از پای در آورد و دیگران هم بقیه را اسیر کردند ولی ولدمورت مثل همیشه زیرکانه از میدان گریخت .
پایان ماموریت .