پیششششششش پوففففف...کیششششش...بووووووق....
صدای نازک و اشوه گر زنانه : شما شنونده رایو گریفندور هستید، موج نیم!...همینک با ما باشید با برنامه...
به سوی آینده...این هفته با: عضو بی نهایت فعال گریفندور، پرسی ویزلی!
مجری: سر کادوگان خفن بهمراه الاغش با نام جیمی!!!
(توضیحات: این نوشته صرفا طنزیست برای خنده...نویسنده هیچ قصدی در مسخره کردن هیچ یک از اعضای گریفندور نداشته و خواستار اتحاد کامل آنان میباشد...خواهش میکنم جدی نگیرید...)
کادوگان خفن: با سلام خدمت شنوندگان و خواندگان گرامی.. این شما و اینهم برنامه دیگری از سری برنامه های به سوی آینده! من اینجا به همراه جیمی هستم! (الاغ کادوگان)...جیمی به شنونده ها سلام کن بابا...آفرین گلم...بگو سلام...
جیمی: اعههه اعههه اعههه اعههه...(نکته کنکوری: صدای خر!!!)
کادوگان: ای موردشور ریختتو ببرن که سلام کردنم بلد نیستی...این همه حیوون تو این سایت خرابشده هست...تو باید بجون من بیفتی...یه ذره از اون جغد یاد بگیر آخه...بووووق!!!!!!!
جیمی در حالت گریه: اعههههه...اعهههههه...اعهههه...(در اینجا خر مذکور هرچی از دهنش در میاد نثار کادوگان میکنه...پس ما از ترجمه حرفاش خودداری میورزیم!-- وزارت نشر و حفظ ارزشهای مرلین کبیر-دفتر سانسور بازی!)
کادوگان: بله...میهمان ویژه امروز بازرس ویژه هاگوارتز و فرد فوق العاده فعال گریفندوری...پرسی ویزلی هست...لطفا افراد حاظر در مجلس یه صلوات مرلینی ختم کنن برای سلامتی این جوون!!!! بفرست قربونت...
همه دست اندر کاران رادیو گریفیندور: مرلین مرلین...صل الا مرلین...و بر و بچه ها و نوه ها و کس کار مرلین...
کادوگان: قبون این نفستون برم جماعت...بله همونطور که میگفتم آقای پرسی عزیز اینجا بغل دست منه...چه سعادتی...سلام پرسی جان...
هیچ جوابی نمیاد...
کادوگان: سلام عرض شد...
پرسی خشانت بار: هیسسس مگه نمیبینی دارم پونصدمین پیام شخصیمو واسه اعضای گریفندور میفرستم؟؟ مزاحم نشو آقا...
کادوگان: چه جالب...میشه انگیزه خالص و پاک و روحانی خودت رو در این امر خیری که داری انجام میدی بپرسم؟؟ شنوندگان ما خوشحال خواهند شد که بدونن...
- سرم شلوغه...بووووق...مگه نمیفهمی؟
کادوگان: بله متوجهم...(در دلش: یه بار دیگه اینجوری جواب بدی...به همین جیمی میگم یه لغت بکوفه ناک اوتت کنه!) آیا شما اینکار رو برای کمک به زلزله زدگان سونامی (!) انجام میدین؟
پرسی با لحنی خشک: نه!
- ها گرفتم...نکنه میخوای اسمت بره تو کتاب رکوردهای گینس؟؟ دیدی فهمیدم...
پرسی، خشن: یه لحظه اون گاله (نکته ادبیات: گاله در اینجا به معنای دهن!) رو هم بذار دارم کارامو میکنم

...اصلا حالا که میخوای بدونی بت میگم...
پرسی ادامه میده: به نام مرلین کبیر...اینجانب پرسی ویزلی هستم...چندی و اندی ساله از استان فلان آباد...من همیشه دوست داشته ام تا به دیگران کمک ورزم...در همین راستا ها...همین جانب مذکور تصمیم گرفتم که به شونصد و اندی گریفندوری پیام خصوصی ارسال بنمایم و در آن چگونگی فعالیت هاگوارتز رو توضیح بدم...باشد که ثواب این کار اون دنیا نصیبمون بشه...
کادوگان: هاا...چقدر زیبا...چه پیامی به همسن و سال های خودت داری؟
پرسی: من رو الگوی خودشون قرار بدن...پستهای منو همرو بخونن، تک تک...توی زندگیشون سعی کنن هی پیام شخصی بفرستن...و، همین دیگه...آها یه چیز دیگه...جوون هایی که میخوان امضای منو داشته باشن حتما تماس بگیرن و با منشی من قرار ملاقات بذارن و بیان واسشون امضا میکنیم...
کادوگان: بله واقعا قابل تحسینه... یک سوال دیگه داشتم...
پرسی: شما هم الان دیگه حرف نزن...وگرنه بهت توضیح نمیدم چطوری توی هاگوارتز فعالیت کنی..اونوقت مثل خر (!) تو گل میمونی...
جیمی با شنیدن کلمات ((خر)) و ((گل)) قاتی میکنه و...
- اعهههه اعههههه...(ترجمه: آااای نفس کششششش...)
بوووم...دنگ....شپلق...بوووووووووق...
سرکادوگان: بله همونطور که میشنوید این دوست عزیز به وسیله جیمی ناک اوت شدند و مریض ما آمادس (اشاره به سیب خنده!)...کاریهم از دست ما بر نمیاد دیگه باید رهاش کرد به امید خدا...تا برنامه بعد...
پیششششش پوففففف خیشششششششش......
(توضیحات: باز هم تکرار میکنم...نوشته های بالا تنها محض شوخی بود...تمام اعضای گریفندور قابل احترامند و جون هرکی دوست دارید جدی نگیرید!)
ویرایش شده توسط سر کادوگان کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۸:۴۵:۴۹
ویرایش شده توسط سر کادوگان کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۸:۴۷:۴۴
ویرایش شده توسط سر کادوگان کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۸:۵۲:۵۱
ویرایش شده توسط سر کادوگان کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۸:۵۴:۰۱
ویرایش شده توسط سر کادوگان کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۸:۵۶:۲۴
ویرایش شده توسط سر کادوگان کبیر در تاریخ ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ ۸:۵۸:۲۱