درون دفتر خود نشسته بودم ، که ناگهان فردی گولاخ به درون دفتر پرتاب شد و از من پرسید:
-ببینم بوقی ، تو که میگی باید تکلیف کرمونی بنویسیم یه چنتا لغت کرمونی هم میگفتی.
من هم گفتم:
-ها، راس میگی.بل ( بذار) فکر کنم...
بعدش یه چنتا لغت نوشتم ، دادم دستش ، بهشم گفتم:
-به شاگردا بگو میتونن از این لغات برای رولشون استفاده کنن.اونم به همون صورت گولاخانه از دفتر بیرون رفت.حالا من این لغاتو اینجا هم مینویسم تا شاگردای گلم مشکل نداشته باشن:
اي [ī]: اين.
بذا [bezā]: بگذار.
برج [borj]: ماه ؛ اي برج: اين ماه.
بيل[beyl]: بهل كردن، بخشيدن.
پلشوندن[polŝūndan]: سوزاندن مو. زدودن پشم كلّه گاو و گوسفند با آتش.
خلوش[xolūŝ]: عامي، خُل.
دُشت[doŝt]: داشت.
را[rā]: راه.
سجلت[sejelt]: شناسنامه (سجلّ).
سرپايي[sarpāyī]: دمپايي، كفش راحتي.
سيل[seyl]: تماشا (سير).
شاخي[ŝāxi]: كلّه پاچه گوسفند.
كلیلو[kelīlū]: چوب کوچکی که با آن چرخ ریسندگی را می چرخانند.
كيل كردن[keyl]: وزن كردن، كشيدن.
گذشت[gozoŝt]: گذاشت.
وخ[vax]: وقت.
ور [var mā]: بر.
چنزو : سوسک
پرسه: مجلس ختم
خب امیدوارم کافی بوده باشه.راستی میتونین از لغاتی که درون جلسه درس هم به کار برده شده ، استفاده کنین.موفق باشین.با احترام.
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۱ ۲۲:۲۱:۴۷