آمادهاید شاهد یکی از بزرگترین و نفسگیرترین رقابتهای تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و اینبار نهتنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانهای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار میگیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همهچیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود میگیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته میشود و تنها یک گروه میتواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پستها را بخوانید، از خلاقیتها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!
من كتاب كرام رو نديدم. اگه هري متنو بده ميشه كل كتابو توي 2-3 فايل آماده كرد. من قبلا فصل 15 كتاب هفت رو آماده كردم. حالام اصراري روي كتاب هفت نيست. هر كدوم رو كه خواستيد بديد تا من آماده كنم. لينك نمونه رو هم اگه خواستيد بگيد pm كنم.
من قبلا جهت تبديل با پروفسور كوييرل صحبت كردند. ايشان فرمودند كه متن ها رو ندارند و بايد از هري بگيرند. من (چون ويراستار كتاب 7 سايت hp7.ir بودم چند تا از فصلا رو دارم.) فصل 15 كتاب 7 رو براي نمونه و تست فرستادم ولي هنوز جوابي دريافت نكردم! اميدوارم هري جان اين پست رو بخونه و متنا رو بده. البته من ميتونم لينك نمونه كار رو هم به ايشان بدهم. فعلا.
آرتور عزیز ، اینجا جای مطرح کردن این مورد نیست ، بهتره برای کاپیتان ها پیام شخصی بفرستی . الان فکر میکنم تیم چیورون با کاپیتانی مگورین اعضاش کامل نشده .
خير زيرا ولدي آخرين بازمانده اسليثيرن بود و الان ديگه مارزباني وجود ندارد. مارزباني هري هم به طور اتفاقي و ناخسته از طريق روح ولدي كه توي بدن هري بود اتفاق افتاده بود و الان برطرف شده.
معلومه هركسي دوست داره جاي قهرمان فيلم باشه. مخصوصا بعد از فيلم 4 و 5 من دوست دارم جاي دنيل باشم. _________ خارج از گود ___________ در پاسخ به جوجو_جون و جیمز هری پاتر: من اينو قبول ندارم. تو اين جامعه اي كه ما زندگي ميكنيم اگه پول داشته باشي همه چي داري و در غير اين صورت هيچ چيز نداري. ممكنه بگيد ازش علم بيشتر از پوله ولي من اين رو هم قبول ندارم. شما اگه پول داشته باشي ميتوني بري دانشگاه آزاد اسلامي(!) و مدرك بگيري.
چرا بايد متوجه ميشدند؟؟؟ دليلي وجود نداره كه بخوان متوجه بشن. اونا به پيتر اعتماد كرده بودن و اونو رازدار خودشون كرده بودن و به همين دليل نگران چيزي نبودند. حتي اگه متوجه هم ميشدند كاري نميتونستن بكنن. چون ولدمورت ميخواست اونا رو بكوشه نه برگ چغندر!!
من از صحنه هاي احساسي فيلم بيشتر خوشم مياد. مثلا اونجا كه هري و جيني تو اتاق تنها ميشن يا اونجا كه رون و هرميون ... يا اون جا كه پرسي داد ميزنه (چون داداشش مرده)