جيني در حالي كه
جاروي پرنده خودرا به سمت در سر سراميبرد نگاهي به دور و اطراف انداخت او
پروفسور دامبلدو و هري را ديد كه كنار
شومينه در حال حرف زدن بودند جيني به اندو توجهي نكرد و بخ سمت در سرسرا حركت كرد او كنهدر كنار در
ويكتور كرام را ديد او با ژست به هرميون اشاره كرد و گفت : شما اون
ماگل رو ميشناسيد جيني چپ جپ به ويكتور نگاه كرد و داخل زمين شد انروز در انجا
جشني بر پا بود وقتي همه ديدند جيني به جاي هري به انجا امده بسيار متحير شدند و صداي پچ پچ و
هيس هيسشون فضا رو پر كرده بود
ميدونم خيلي ضايست
بخشيد ولي بدون كد رنگ ها از ده خط كمتره
درسته کمتر از 10 خط هستش ولی با کلمات مورد نظر نوشته نشده !!!
تایید نشد !!!(پادمور)