هرمس به سمت هدی دوید،هدی به سمت هرمس دوید و هردو مستقیم به سمت هم دویدند تا این که یهو یکی داد زد:اگوامنتی! و باعث شد هردو مثل جغد آب کشیده بشن.
هدی:هووووی!واسه چی خیس میکنی؟قضیه چیه ؟
برادر حمید به همراه جمعی از برادران منکرات قزوین نزدیک شد و پوزخندی زد:با توجه به تاریخچه جنسیت شناسی اینی که میخواستی بغلش کنی دختره.تو به جرم انجام اعمال بیناموسی دستگیری!
هدی با محنت تمام نگاهی به هرمس خوشگله(!)انداخت.اعضای منکرات قزوین به هدی نزدیک و نزدیکتر شدن.هرمس دیگه طاقت نیاورد و روی سطح لغزنده همون طبقه شروع به دوییدن کرد تا به قفسه های عظیم نوشدارو شروع به دوییدن کرد و بالاخره تو نست اون نوشدارو رو پیدا کنه...
سیم ثانیه بعد:
هرمس:هوووی!شما به چه حقی اون رو دستگیر میکنین؟کی گفته من دخترم؟
هدی با چشمانی ورفلمبیده پرسید:چی..؟
هرمس آروم گفت:یه ذره نوشداروی پسر بودن...
و حالا اون به احترام عشق،محکوم بود به پسر بودن...
آقا جونم در اومد اینا رو تبدیل به یه پست کردم!خیلی نامردیه اینا!
تایید نشد !!! بیشتر از 10 خط هستش !!!(پادمور)
ویرایش شده توسط دوشیزه هرمس در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱ ۲۰:۴۳:۳۷
ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲ ۱۸:۵۵:۰۹