هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱:۳۳ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۱

سیبل تریلانی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۶ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
ته فنجونت یه جارو می بینم؛ یعنی مسافرت هوایی در پیش داری. می ری به یه جای دور که دوروبرش آبه؛ آره آره یه جزیره. 
صبر کن ببینم... یه لاک پشت هم می بینم، این یعنی شکست مالی. از سر و وضعت که پیداس تو گالیون غرق شدی؛ ردای ابریشمیت که اینو نشون می ده. به هر حال اگه من جای تو بودم برای یه مدت حساب بانکیمو خالی می کردم. اونم تو این موقعیت که اعتصاب جن ها داره بالا می گیره. 
آخه ببین، اوضاع طالعت اصلا مناسب نیست،فنجونت مثه شب سیاهه... 
یه حس قوی بهم می گه ماجراهای نحس و ناگوار واست پیش میاد... 
مرگ به سرعت بهت نزدیک می شه... مرگ... مرگ... مرگ وحشتناک.... 




مقداری جملات و دیالوگ ها را منظم تر و تفکیک شده تر بنویسید. قابل قبول بود در کل. برید به تاپیک کارگاه نمایشنامه نویسی
تایید شد !


ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۳ ۱۷:۳۱:۱۰


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱

رون  ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۲ جمعه ۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۷ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 9
آفلاین
شب بود .باد سردی می وزید .صدای برخورد درختان جنگل سکوت ان را میشکست. شاید هرکسی این جنگل رو میدید فکر میکرد یه جنگل ترسناکیه که توش جن و پری و از این جور چیزاست... ولی غافل از اینکه توش چیزای دیگه ای اتفاق میفته مثلاهمین اتفاقی که قراره 2 ساعت دیگه توش بیفته یه دوئل جادوگری! بله درست شنیدین جادوگری...
دوئل جادوگری یه کم با دوئل های دیگه فرق میکنه اولین فرقش اینکه شرکت کننده هاجادوگرند و با جادو سرکار دارن اونا روی جاروهای پرنده شون میشینن در حالی که رداهای مخصوصی رو پوشیدند با گفتن طلسم ها و ورد هایی که به سرعت از دهنشون خارج میشه و جرقه های اتیشیم که از سر چوب دستی هاشون بیرون میاد سعی میکنند همدیگه رو بکشند
بله همون طور که گفتم قراره تو این جنگل یه دوئل انجام بشه.دوئلی که کار کنان بانک گرینگوتز به خاطر دست بردی که دیشب به بانک شده راه بندازند ...وحشت همه جای جنگل رو فرا گرفته بود ..کم کم داشت دوئل شروع میشد و همه داشتند خودشون رو اماده میکردند لباساشونو می پوشیدند و اب میخوردند تا کمی ارامش پیدا کنند که یه دفعه میدونین چی شد؟
یه دفعه پسری باموهای ژولیده که اسمش هری بود وسط جمعیت میاد و میگه دزدی کار اون و فقط برای سرگرمی این کارو کرده..سرگرمی!!ایا فقط برای سرگرمی بوده؟با شناختی که من از هری دارم فکر نمیکنم شما چه طور؟؟


تایید شد !


ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۲ ۱۸:۴۰:۲۸


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۴۷ جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۱

الفیاس.دوج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۷:۱۶:۴۰ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
از ته دنیای انتظار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1205 | خلاصه ها: 1
آفلاین
شب وحشتناکی بود،‏ شاید وحشتناک ترین شبی که تا به حال دنیای جادوگری به خودش دیده بود ،‏ جنگی ‏
بزرگ ‏
بین ‏
جن ‏
های خانگی
و پریان از یک سمت،‏ و جادوگران و ساحره ها از سمتی دیگر در حال انجام بود،جنی که داشت از آزادی و حق خویش در برابر یکی از جادوگران جارو سوار که مامور حفظ آرامش بودند،‏ دفاع میکرد،‏ با طلسمی از پای در آمد.

دامنه ی شورش بسیار گسترده بود،‏ از جن های خانگی در تک تک خانه های جادوگران،‏ تا جنهای هاگوارتز و کلید داران بانک گرینگوتز.

هیچ کس نمی توانست خاطره ی آن روزها را فراموش کند،‏ روزهایی که بزرگترین شورش در کل تاریخ جادوگری از سوی جن های خانگی که همیشه غلام و نوکر جادوگران بودند،‏ و هرگز از دستورات آنها سر پیچی نمیکردند!‏

و باز هیچ کس نمیتوانست نحوه ی خلاص شدن از آن ماجرا را فراموش کند! نمیتوانستند مردی را که تنها در طی چند ساعت توانست آن شورش را آرام کند و جان های بسیاری را نجات دهد!‏

مردی با ردایی هم رنگ شب،‏ مردی با عزمی استوارتر از کوه های آلپ،‏ مردی که همچون همچون آبی که آتش را خاموش میکند،‏ آن شورش را خاموش کرد!‏

او کسی نبود جز...

راستی،‏ اون کی بود؟ من دقیق یادم نیست الان!‏

فقط نظرتون رو درباره ی این پست میخوام!‏
ممنون.


و ناگهان تغییر!
شناسه ی بعدی:
پروفسور مینروا مک گوناگال

الفیاس دوست داشتنی بود! کمک کننده بود؛ نگذارید یادش فراموش شود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۲۰ پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۱

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۱ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۳۵ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
از خانه ی ویزلی ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 72
آفلاین
تعطیلات بود.هری میخواست برودکینگزکراس.دادلی را دید که یک مشت گوجه را میانداخت روی زمین آشپزخانه تا هری را در دردسر بیندازد.هری در دلش او را به لرد سیاه تشبیح کرد.در همان لحظه زنبوری آمد و دادلی را نیش زد.هری داشت هر و هر میخندید که یک دفعه صدای بوق ماشین دورسلی ها آمد و ...


باید از این کلمات استفاده کنید :

آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب
تایید نشد.


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۹ ۲۳:۱۵:۵۸


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۱

1404


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۶ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۵۷ یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۱
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب شب بود جک کنار اتش نشسته بود داشت طلسمی را زیر لب زمزمه میکرد تا فراموش نکند آخر فردا قرار است به بانک گرین هیلز دستبرد بزند در خواب پریی به او گفته بود که فردا روز شانس اوست به کنار رودخانه رفت تا ابی به صورتش بزند صدای خش خشی از دور امد ردایش را به دوش کشید و به سرعت از انجا رفت.فردای انروز او به بانک رفت طلسمی را که تمرین کرده بود خواند همه طلسم شدند او شروع به جمع کردن پول ها کرد اما در این هنگام فردی از در وارد شد همین که میخواست اورا بزند جنی از پشتش ظاهر شد و به جک کمک کرد او به سرعت بر روی جارویش پرید و از جن تشکر کرد و از انجا دور شد جک از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید نبود پاراگراف بندی و استفاده نکردن از علایم نگارشی ایراد اصلی نوشته شماست. این نکات رو در تاپیک نمایش نامه نویسی رعایت کنید. تایید شد.


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۸ ۱۰:۴۰:۲۴
ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۸ ۱۰:۴۷:۴۴


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۹:۴۱ شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۱

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب


آتش عظیمی از بانک گرینگوتز زبانه می‌کشید، جنهای کارگر از هر سو به سرعت از محل دور می‌شدند تا گرفتار حریق نگردند. در این میان پری کوچی در همان حوالی نگران دوست کوچکش بود که لحظاتی قبل از شعله ور شدن داخل بانک شده بود.
ردایش را داخل حوضچه آب نزدیک خود کرده و بر دوش کشید. جاروی افسانه ای پر سرعت خود را سوار شد و در حالی که به طلسمهای گوناگون راه خود را باز کرده و شعله ها را به اطراف پراکنده میکرد، به داخل بانک هجوم برد.

...

شب از نیمه گذشته بود که پیکر بیجان دو پری کوچ در میان دیگر اجساد آن حادثه آرام و بیصدا آرمیده بود...



سلام...

این شخصیت مری فریز باود ما رو چطور میتونیم دوباره فعالش کنیم؟ همین کفایت نمیکنه؟ مدیر اینجا کیسته اکنونیون :ygerin:





پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ جمعه ۲۳ تیر ۱۳۹۱

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
با تمام سرعت ردایی که 13روز پیش خریده بود را پوشید و با سرعت به طرف جارویش شتافت.
هنگامی که پرواز می کرد نور آتشی را دید که به قسمتی از آن شهر بزرگ را روشن کرده بود.
می خواست ببیند که آن آتش وسط شب پیدا ز کجا پیدا شده و چجوری آنقدر بزرگ شده.ولی وقت نداشت.بانک گرین گوتز حدود 10 دقیقه دیگر بسته می شد .با خودش آرزو کرده ود که ای کاش جسم یابی رو یاد می گرفت.اگر ملاقاتش با اون جن لعنتی به تاخیر میفتاد...
حتی تصورش براش سخت بود.توی اون اوضاع تشنش شد.اگه یه جام داشت میتونست راحت با طلسم آگوامتنی آب ظاهر کند.ثانیه ها مثل برق می گذشت.بلاخره رسید.وای نه دو ثانیه تاخیر داشت.جن عصبانی جلوی روی اون بود و با قیافه ای مظلوم جلوی اون ایستاده بود.با دیدن همین قیافه بود که فکر کرد جن ها مثل پری هاخیلی مهربونند .همین که نگاه ها به هم افتاد جن خنده ی وحشتناکی کرد و او دعای آخرش را خواند...

سعی کنید پاراگراف بندی رو تو نوشته هاتون اعمال کنید.
تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۷ ۱۷:۱۹:۳۶


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۲۴ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۱

سالی.آن.پرکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۸ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۲۴ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب

شب بیست و چهارم ماه مارس سال 1495، درست مقابل بانک مرکزی لندن، برای چهل و هفتمین بار او را دستگیر کردند. با سرعتی باور نکردنی دور خود می چرخید و وانمود میکر در حال خواندن طلسمی شوم است.
هنگامی که سربازان به طرفش می آمدند،مقاومتی نکرد و به سادگی تسلیم شد. به یاد آورد که زمانی جادو را متعلق به داستانهای جن و پری میدانست و از یاد آوری این موضوع لبخندی زد. سالهای زیادی از آن روزها میگذشت و او حالا وندلین شگفت انگیز بود! جادوگری که پرواز روی دسته جارو و گرفتن گوی زرین برایش مثل آب خوردن راحت بود.
هنگامی که او را به آتش انداختند،مشغول مرور خاطراتش بود.آتش او را نمی آزرد. تنها چاره ی کار یک افسون ساده ی آتش سرد کن بود.
با انبساط خاطر،دست در جیب ردایش کرد تا این افسون را اجرا کند.اما ناگهان وحشت زده نگاهش را به مشنگ ها ی اطرافش دوخت.چوبدستی در جیبش نبود.
شعله ها در اطرافش گر گرفتند!


تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۲ ۲۱:۳۱:۵۲


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۴۹ سه شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۱

vendeta


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۳ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۴۸ جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 14
آفلاین
آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب

- میگن اگه می خوای کسی رو طلسم کنی، باید بتونی اول آب و آتش رو با هم توی یه ظرف جا بدی. یه سری چیز میز دیگه هم که باید از کتاب طلسم های ناشناخته پیدا شن، باهاشون قاطی کنی و بعد... یه نصفه شب... این معجون رو ببری پشت بانک گرین گوتز و با آخرین سرعتی که می تونی پرتش کنی تو صورت اولین جن نگهبان که از اون طرف رد میشه. وقتی صدای انفجارش رو شنیدی یه چراغ جادو برات ظاهر میشه و می تونی بدترین طلسم ها رو ازش بپرسی و رو هرکی که می خوای اجرا کنی. هیچ نگرانی هم بابت غیرقانونی بودنش نداشته باشی چون هیشکی اون طلسم ها رو نمی شناسه تا بخواد غیر قانونی بدونه اونا رو!

+ ولی اون پری که توی انبار دیدم، می گفت برای طلسم شوم کافیه یه ردای بنفش رو تن یه جاروی قرمز بکنی و هفت بار دورش بچرخی و اسم طرف رو به سیخای جارو فوت کنی! اشتباه گفته یعنی؟

- سر کارت گذاشته... مگه می خوای مترسک جادویی بسازی؟

تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط vendeta در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۰ ۱۹:۰۱:۳۹
ویرایش شده توسط vendeta در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۰ ۱۹:۰۸:۳۷
ویرایش شده توسط vendeta در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۰ ۱۹:۲۸:۴۳
ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۲ ۲۱:۳۹:۲۰


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۳:۱۰ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱

پروفسور.ویریدیان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۷ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۴۰ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
از قبرسون
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 235
آفلاین

آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب
<شب> قبل ازتولدش که یک شب طوفانی بود.
در اتاقش به صدا در امد.با صدای بلند گفت بیا تو
برخلاف انتظارش پدرش وارد شد وگفت سلام
سلام گلم من همین الان واسه کادوی تولدت فکری به ذهنم رسید....
xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
روز بعد هوا هنوز ابری بود و او زود تر از همیشه بلند شده بود.
بعد از صرف صبحانه به <سرعت>به
بانک رفتند.
هنگامی که از<آتش> بخاری <بانک>بیرون آمدند صحنه جالبی دیدند هنوز افراد زیادی دربانک نبودندو<جارو>ها
خودسرانه کف بانک را تمیز می کردند
مادرش <ردای> ش را تکاند.
وبه سمت یک جن مو فرفری رفت.
او به جن گفت که میخواهد حساب جدیدی در بانک باز کند <جن> مدارک رابرسی کرد و گفت
1000گالیون میشه مادر کیسه بزرگی روی میز گذاشت جن پس از طلا ها آنها را بایک<طلسم>
غیب کرد
وبا یک واگن به یک دخمه ی خالی رفت
جن گفت 950تاش مال بانکه و
50تای بعدیش به حسابت اضافه میشه با یک طلسم 50گالیون کف زمین ریخت
نور اطراف سکه ها مثل نور دم <پری.بود وقتی به خانه برگشت
<آب>خورد وکمی قبل از مراسم تولدش خوابید


از علائم نگارشی کم استفاده شده بود و خواندن جمله ها رو سخت میکرد. در نوشته هاتون علایم رو به جا استفاده کنید.

تایید شد‏!‏


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۱۹ ۱۴:۰۱:۳۴







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.