نقل قول:

جوابتو داده بودم ولی به نظرم بیش از اندازه رک و بی رحمانه بود و گناه داری. با توجه به اینکه حدس می زنم زیر 15 سال باشی پستم رو ویرایش می کنم. ولی توصیه می کنم قبل از اینکه بپری وسط و پست بزنی یک دقیقه = شصت ثانیه فکر کنی. مطمئن باش به نتایج خوبی می رسی. :)

نقل قول:

دستت درد نکنه. :pretty: اون بازی با کلمات رو خودم خونده بودم و پستمم تایید شده بود! ولی فکر می کردم همین الانا باید برم شخصیت پیدا کنم. اونم نمی دونستم از کجا... حالا می گردم اینم پیداش می کنم. دستت درد نکنه بازم.

ببین دختر جون! من بهتر از تو دارم صحبت می کنم که! لااقل ادبیاتم ازت بهتره! حالا از لحن حرف زدن چیزی نمیگم (اینجا همه مث تو با آدم دعوا دارن؟؟؟) حالا چون نیتت خیره و می خوای کمک کنی مسئله ای نیست و به دل نمی گیرم! البته این حرفا رو توی سایت های دیگه میرن تو پیغام شخصی می زنن نه توی یه تاپیکی که یه کاربر، مدیرها رو مخاطب قرار داده. (شما مدیری؟ نمی بینم زیر اسمت... شاید جای دیگه می نویسن مدیرها رو...)

1- بهتره وقتی داری تایپ می کنی یه فاصله وسط کلمه هات بزنی. اینطوری بهتر میشه حرفاتو خوند.

2- من این همه دارم اینجا جیلیز ویلیز می کنم که چطوری باید عضو شم بعد تو میگی بیا عضو ایفای نقش شو! غیب گفتی ها! خوب این ایفای نقش رو چطوری میشه رفت توش؟ اصل حرف مهم رو نزدی و به جاش هزارچی گفتی!

3- بابا اینجا یه بزرگتر نداره منو گیر این فسقلیا نندازین که جواب نصفه نیمه ندن به آدم؟

کسی به آدم نمیگه اینجا چه خبره!

یه بار پرسیدم چطوری عضو شیم؟ بعد رفتم تحقیقات شنگرف یا شگرف یا هرچی که هست انجام دادم دیدم ملت میرن کلمه بازی و یه نفر با یه فونت خوشگل رنگ آبی زیرش می نویسه:

تایید شد!

اون علامت تعجب آخرشم یادش نمیره ها! حتما باید بذارتش...

حالام هنوزم کسی نمیاد راه و روشی... چیزی بهمون بگه. فقط ملت میرن توی یه قسمتی "شخصیت خود را معرفی کنید" می کنن... یعنی منم الان برم بشینم اونجا بگم:

من الاغچی هستم. سی و چن تا الاغ رو دستم مونده... می خوام قاطی گوسفندای شما باقالیشون کنم... تو رو سر جدتون بیاین الاغای منو بخرین؟؟؟؟؟

اینجوریه رسمش؟ بعدا نیاین بگین عفت عمومی تون جریحه دار شده و تبدیل به عصمت... کلفت... بزمجه... یا هرچی دیگه شده. از ما گفتن.

تا نصفه شب بهتون مهلت میدم. بعد میرم یَـــــــــــــــــــــــــــــــک الاغچی نشونتون میدم اون سرش ناپیدا.

پی نوشت: این شکلکا رو که توی پاسخ سریع گذاشتین هم دس شوما مرسی.

آتش - جارو - جن - طلسم - پری - ردا - بانک - سرعت - شب - آب



جن کوچک به سرعت از بانک شادی دور شد. فرار او، نه به خاطر تاریکی شب و یا ترس از یک طلسم شلیک شده از چوبدستی ناشناس، بلکه به خاطر دور ماندن از چشمان پری کوچکی انجام گرفت که با ناامیدی به بال شکستۀ دوستش می نگریست، پری دیگری که در جوی آب کنار سنگفرش خیابان غوطه می خورد و امیدی به زنده ماندنش نبود.

جن کوچک، به سرعت جاروی همدست خود را از محل جنایت دور کرد و خود نیز با ردای نامرئی از محل دور شد ولی عذابی جانکاه در قلب خود حس می کرد. این همه خشونت برای جلوگیری از اجرای طلسم شادی توسط آن پری کوچک لزومی نداشت. میشد با افروختن یک شعلۀ کوچک از آتش فسفری، او را ترساند ولی جادوگر سیاه همیشه راه حل ساده تر را می پسندید. هیچ شاهدی نباید زنده بماند!

تایید شد‏!‏

سلام. اینجا چه خبره؟ ما چطوری باید عضو شما شیم؟ :)