هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۴۴ سه شنبه ۵ دی ۱۳۹۱

بارنی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۵۴ جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۱
از لندن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 40
آفلاین
با سلام به همه تماشاگران عزیز گزارش این مسابقه کوییدیچ رو به عهده میگیرم.
تیم گریفندور به مساف تیم پرسیا میره.
داور این بازی دوستانه پروفسور مک گوناگل هست.
جادوگران آینده به سکوها اومدن.
امیدواریم در این بازی تقلب صورت نگیره.
بازیکنان هر دو تیم از رختکن بیرون میان.
جستجوگر جدید تیم پرسیا جینی ویزلیه.
دفاع اونا هم چو چانگه.
دروازه به دست بارنی ویزلی هست.
این تیم پرسیا تازه تاسیس شده و امیدواریم موفق شه.
اسنیچر رها شده
اوه عجب دفاعی از بازیکنان گریفندور
بارون شدیدی به زمین پیوند میخوره
اوه جینی ویزلی اسنیچر رو پیدا کرده و الان تو دستشه و تمام.


نامزدم خوشش نمیاد امضا بدم. :vay: :vay: :vay:


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱:۴۹ سه شنبه ۵ دی ۱۳۹۱

اسلیترین

سوروس اسنیپ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
دیروز ۲۲:۱۲:۴۴
از هاگوارتز
گروه:
اسلیترین
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 505
آفلاین
کلمات جدید این دوره‏:

دروازه - دفاع - اسنیچر - تماشاگران - گریفیندور - جستجو گر - داور - رختکن - تقلب - جادوگران



نکات:


- استفاده از حداقل ۷ کلمه از ۱۰کلمه داده شده
- مشخص کردن کلمات با رنگ مجزا




پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ سه شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۱

بارنی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۵۴ جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۱
از لندن
گروه:
کاربران عضو
پیام: 40
آفلاین
برای اولین بار در تاریخ هاگوارتز...
من لودو بگمن
مسابقه ویژه کوییدیچ جام قهرمان قهرمانان را برای شما گزارش میکنم.
تیم گریفندور و تیم اسلیترین فینالیست های این جام...
اما صبر کنید این مسابقه کاملا فرق داره بله در وسط زمین رودخانه ای جریان داره و اژدها در کنار اون غوطه میزنه اوه لعنتی اژدها عصبانیه نفسی داغ رو به خارج پرت میکنه جیغ هواداران بلند میشه.گوی زرین در این مسابقه در کنار اژدها خفته.
بازیکنان با هم چیز های غیر مبهم رو تکرار میکنن.بازی شروع میشه جستجوگران هر دو تیم به سمت ابر های سفید میرن از اونجا همه محیط هاگوارتز معلومه از جمله بید کتک زن و جاده های اطراف .مالفوی به سمت اژدها میره اوه اژدها ضربه شکنجه واری رو به اون میزنه اژدها حواسش پرته وبله هری جیمز پاتر موفق به گرفتن گوی زرین میشه وتمام...



پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۰:۴۶ پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۱

کینگزلی شکلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۷ سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۲۵ سه شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲
از شیراز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 227
آفلاین
اژدها _ گوی زرین _ رودخانه _ ابر _ بید کتک زن _ داغ _ شکنجه _ جاده _ مبهم _ جیغ



اژدها درون بید کتک زن لانه کرده بود و صدای خر خرش مبهم به گوش میرسید.
شنلش را بر روی شانه اش کشید و بر داغش طبق عادت دست گذاشت و سوار بر جارویش به سمت جاده ابر الود حرکت کرد.
صدای جیغ مادرش را مبهم اما سوزناک می شنید به سختی رویش را از خانه اش گرفت و به روبرو خیره شد و مانند عقابی در اسمان شیرجه رفت.
***
سکوت بید کتک زن و اطرافش را فرا گرفته بود .
او مجبور بود برای بردن جام اتش تلاش خود را بکند و این تلاش شاید به معنی مرگش باشد.
قدم زنان و اهسته قدم برداشت و وارد سوراخ کوچک بید کتک زن که امروز به غاری تبدیل شده بود وارد شد.
خر خر اژدها بالا رفت .
او حالا در چند متری اژدها بود.
هدفش را به یاد اورد و عزیزانیش و گوی زرینی که میتوانست باعث خوشبختی او شود؛ ترس را کنار گذاشت و همانند یک گریفیندوری از اژدهای خفته بالا رفت.
بله گوی زرین روبرویش بود، به سمت ان شتافت و سعی کرد همزمان ارام و بدون سر و صدا گام بردارد.
و بعد صدای کر کننده

اژدها با تمام قدرتش از خواب برخاست احتمالا در اثر ان صدا بوده است، صدای خنده وحشتناک ولدمورت را در اعماق ذهنش می شنید.
ناگهان به خود امد و اژدها را دید که به صورت ترسناکی جلوی او ایستاده و به او چشم غره می رود.
سریع برخاست و گوی را برداشت و به سمت سوراخ شتافت، باید هرچه سریعتر فرار می کرد دوید و دوید، خوبختانه اژدها هنوز نتوانسته بود از سورخی که خودش درست کرده بود رد شود.

و چند ساعت بعد با صدای ماهی های رودخانه و حیوانات جنگل رو در روی دامبلدور ایستاده بود و تشویق می شد؛ او حالا قدرت، شجاعت و شانس خودش را برای عضویت در محفل و بدست اوردن 1000 گالیون نشان داده بود.


پایان.....

با سپاس
در پناه او


ورودم به گريفيندور فقط يك دليل داره ؛
پـــــيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروزي

only Gryff


ما شیفتگان خدمتیم، نه تنشگان قدرت


مدتی نیستم، امتحانات بدجوری وقتمو مشغول کرده.
از همه بچه ها عذر میخوام.

اما...
بر می گردم؛

پرشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــور و
بهتـــــــــــــــــر از همیــــــــشـــــــه


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۱:۱۹ چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱

کینگزلی شکلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۰۷ سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۲۵ سه شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲
از شیراز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 227
آفلاین
با درود


اژدها _ گوی زرین _ رودخانه _ ابر _ بید کتک زن _ داغ _ شکنجه _ جاده _ مبهم _ جیغ


اژدها را دید بود اما گوی زرین برایش بیشتر ارزش داشت، با نزدیک شدن اژدها داغ روی پیشانی اش می سوخت و همزمان صدای جیغ بینندگان بالا رفت.
در رودخانه شیرجه زد و به سمت جاده مرتبط با بید کتک زن شتافت.
با پنهان شدن در اتاق مخفی پشت بید کتک زن می تواسنت نجات پیدا کند.
سوار بر روی جارویش شد و پرواز کرد دیگر حس نمی کرد انسان است حال او جزئی از ابر ها بود اما با غرش اژدها به خود امد و به سمت خانه متروک و مبهم پشت بید کتک زن شتافت.

با سپاس
در پناه او

پ.ن: قبلا مد بود پایین پستشون میگفتن احتیاج به نقد هست یا نه حالا هم همینجوریه؟؟
اگه میشه ناظر نظرشو بذاره در رابطه با پست.


ورودم به گريفيندور فقط يك دليل داره ؛
پـــــيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروزي

only Gryff


ما شیفتگان خدمتیم، نه تنشگان قدرت


مدتی نیستم، امتحانات بدجوری وقتمو مشغول کرده.
از همه بچه ها عذر میخوام.

اما...
بر می گردم؛

پرشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــور و
بهتـــــــــــــــــر از همیــــــــشـــــــه


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۰۷ سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۱

آقای باودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۴ دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸
از جایی که نمودار ناپذیر است
گروه:
کاربران عضو
پیام: 146
آفلاین
روزی تک شاخی در جنگل میرفت روی درختچه کاغذی دید
پیام از لرد سیاه بود که با خون نوشته بود:
جرقه های مرگبار برای کسی است که عینک دارد.
پس فورا به سوی قلعه باز گشت تا هاگرید را صدا کند...
ناگهان هری با جیغ از خواب بیدار شد
زبانش بندآمده بود و قفس سینه اش بد جوری میسوخت...


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
اژدها _ گوی زرین _ رودخانه _ ابر _ بید کتک زن _ داغ _ شکنجه _ جاده _ مبهم _ جیغ

آنگاه که صدای جیغ بید کتک زن در جاده های ابرآلود می پیچد
سایه ی مبهم اژدهایی را می بینی
که گوی زرین را داغ کرده و با چپاندنش در حلق بید او را شکنجه می کند.

گزیده ای از دیوان "رودخانه های چیز" اثر یوهان ولفگانگ مورفین گوته



هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۲:۲۶ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

ایوان روزیه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۰۹:۳۸ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از سر قبرم
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
اسلیترین
ناظر انجمن
گردانندگان سایت
پیام: 1506
آفلاین
اطلاعیه مهم

با توجه به نظرسنجی انجام شده تصمیم بر آن شد که مراحل ورود به ایفای نقش کوتاه تر گردد. در همین راستا از این تاریخ به بعد پست زدن در تاپیک بازی با کلمات برای ورود به ایفای نقش لازم نیست و شرکت در این تاپیک از مراحل ورود به ایفای نقش حذف شد. اما تاپیک بسته نمیشود و اعضا میتوانند کماکان در این تاپیک پست های خود را ارسال کنند.


ایوان روزیه...اسکلتی که وجود ندارد!


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۹:۲۲ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۱

بانو.ویولت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۹ جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۳۰ پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲
از اتاق کالبدشکافی مقتولین سیفید
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 147
آفلاین
کلمات جدید این دوره‏:

اژدها _ گوی زرین _ رودخانه _ ابر _ بید کتک زن _ داغ _ شکنجه _ جاده _ مبهم _ جیغ



نکات:

۱. استفاده از حداقل ۷ کلمه از ۱۰کلمه داده شده

۲. مشخص کردن کلمات با رنگ مجزا



پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۵۸ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱

پروفسور فلیت ویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۶ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۵:۵۷ یکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۲
از ویلای مسکونی جادوگران شماره 515
گروه:
کاربران عضو
پیام: 75
آفلاین
تک شاخ - عینک - زبان - جرقه - قفس - درختچه - خون - قلعه - جیغ - کاغذ
__
هری در حالی که روی دست هاگرید خوابیده بود داشت به رویای قلعه هاگوارتز فکر میکرد.عینکش را که جابجا کرد روزنامه ای که معلوم بود خیلی قدیمی است را دید.بیشتر نوشته ها و برگ های روزنامه کدر شده بود و تیتری درشت هنوز روی ان باقی بود : روزنامه پیام امروز. و با خطی طلایی ( که بیشتر به سیاه مایل بود تا طلایی که قبلا داشت ) نوشته شده بود : بهترین و بزرگترین روزنامه جهان جادوگران.هری با کنجکاوی روزنامه را برداشت.زیر تیتر بزرگ با خطی ریزتر نوشته شده بود : بزرگترین و بهترین روزنامه جهان جادوگران.زیر ان با خطی خوف ناک نوشته شده بود : شکست لرد سیاه. تا خواست مطلب را بخواند صدای تق تق امد.به پشتش که نگاه کرد جغدی قهوه ای رنگ را دید.پنجره را که باز کرد جغد در اتاق با صدای هو هو پرواز میکرد.هاگرید با بدخلقی در حالی که هنوز خمیازه میکشید گفت : هری....چرا پنجره رو باز کردی؟خواب بودم.و با چشمانی پف کرده از جایش بلند شد.روزنامه را از پای جغد در اورد و سکه ای در کیسه اش انداخت.ناگهان گفت : اه...هری میدونی تک شاخ های چی هستن؟و با ذوق خنده ای کرد.و ادامه : و چرا از خون اونها میخورن؟و با تاسف سر تکان داد.هری ناگهان جیغی کشید و گفت : هاگرید...اون...اون چیه تو موهات داره وول میخوره؟و به موهایبلند و نا مرتب هاگرید اشاره کرد.هاگرید دست در موهایش کرد و ان موجود را ( که بیشتر به کرم شباهت داشت ) را بیرون کشید.زبانش را در دهان چرخاند.هری گفت : اوی!هاگرید تو که نمیخوای... هاگرید گفت : نه هری داشتم باهات شوخی میکردم!و ان کرم را در ظرف غذا انداخت.هاگرید روزنامه را در دست هری که دید ان را از او گرفت و کمی که خواند ان را روی زمین انداخت و با نوک چترش ( چوبدستی اش ) ان را با جرقه های قرمزی سوزاند.هری خواست بگوید که چرا این کار را کرد که هاگرید گفت : هری میشه اون قفس رو بدی به من؟هری این کار را کرد.هاگرید در قفس را باز کرد و از داخل ان کمی فضله بیرون اورد و پای درختچه کوچکی که کنار تختش بود ریخت و با مهربانی به ان اب داد.و گفت : اوه اوه!هری دیر شده باید بریم!و دست هری را گرفت و از پله ها پایین امد.با بدخلقی گفت : اخرشم روزنامه رو نخوندم!هری دست هاگرید را گرفت و رفت هنوز هم داشت به قعه هاگوارتز فکر میکرد.

سعی کنید بین پاراگراف هاتون یک خط فاصله باشه.
تایید شد


ویرایش شده توسط al!reza در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۷ ۱۵:۱۵:۴۷
ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۷ ۲۲:۱۵:۱۶

میخوام دنیا نباشه,ریونکلاو رو باشه!
عشق س ریونکلاو رو!
تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.