هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۱
#1
بدون کوچک ترین تردیدی لرد ولدمورت.


ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: بهترین نویسنده ایفای نقش
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۱
#2
لرد ولدمورت در همه ی زمینه ها،نظارت،نویسندگی،نقد و ... بهترینه اما به مورفین گانت رای میدم چون اونم نویسندگی خوبی داره.


ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۱
#3
خواهر خودم،فلور دلاکور فعالیت خوبی داره و تو ریونکلاو جزء بهترین هاست. پس کوچک ترین شکلی تو بهترین بودنش نیست اما من معتقدم که کسی که تو دو دوره ی ترین ها حضور داشته یعنی حداقل 6 ماه از فعالیتش میگذره و با سایت آشنایی پیدا کرده و تازه وارد نیست.

پس دافنه گرینگراس.


ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: بهترین ایده و زننده تاپیک
پیام زده شده در: ۱۲:۳۷ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۱
#4
ریگولوس بلک به دلایلی که دوستان توضیح دادن.


ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۲:۳۳ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۱
#5
لودو بگمن. انجمن وزارتو به خوبی تونست از حالت راکد خارج کنه.


ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: ارتش وزارت سحر و جادو
پیام زده شده در: ۲۰:۲۰ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۱
#6
- نمیدونم.

- خسته نباشی!

الفیاس گودریک را کنار میزند و با پررویی تمام خودش را به اتاق دامبلدور می رساند تا وارد آن شود. گودریک که به دنبال او راه افتاده بود، نفس نفس زنان جلوی الفیاس را می گیرد و می گوید: تو نباید این کارو بکنی!

الفیاس تلاش می کند تا گودریک را کنار بزند و می گوید: وا تو چته؟ جرم که نمیخوام بکنم،دعوا هم ندارم. فقط میخوام اگه دامبلدور کمک میخواد کمکش کنم.

گودریک استقامت می کند و می گوید: چه اصراریه؟ اگه کمک میخواست حتما بهمون میگفت.

الفیاس که کم کم در حال مشکوک شدن است می گوید: وا! وا! وا! اصلا چی میتونم بگم جز وا؟

گودریک که گیج شده است می پرسد: حالت خوبه؟

الفیاس که هدفش پرت شدن حواس گودریک بود از فرصت استفاده می کند و او را کنار میزند و دستگیره ی در را می کشد.

- اه اینم که قفله. تو میدونستی؟

گودریک:

الفیاس پشتش را به گودریک می کند و فریاد می زند: آلبوس؟ بیام کمکت؟ نگرانت شدم.

گوشش را به در می چسباند و منتظر می ماند.

- برو الفیاس،من حالم خوبه. بهتره ماموریتتو به درستی به پایان برسونی. این بهترین کمکیه که میتونی بکنی.

الفیاس که متوجه بسته شدن در با کلید های مشنگی شده است،چند قدم عقب می رود و بعد محکم خودش را به در می کوباند و همراه در و گودریک کنجکاو به درون اتاق پرتاب میشود.

دامبلدور با دیدن آن دو به سرعت تغییر شکل می دهد:

الفیاس و گودریک در ابتدا:

الفیاس و گودریک در انتها:


-------------------

لبیکی هم در کار نیست.


ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: دفتر حمایت از حیوانات جادویی!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۴ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۱
#7
- یوهو!

مورفین با اشتیاق میگوید: دیدی،دیدی عجب ایده ی خفنی دادم. حالا هی بکوبین تو شرم،با همین خاموش کردن ایده ها در نطفه باعشه ایجاد مشیبت میشین.

مورفین که از شدت ذوق متوجه اطرافش نبود،بعد از انداختن نگاهی گذرا به اطراف دریافت که همگی رفته و او را تنها گذاشته اند.

- باز دوباره شما نابغه باژی در آوردین؟ آخه اشن مگه من گفتم چی باید به خوردشون داد؟ شهل انگاری به این بژرگی؟ اینطوری ایده میگیرین؟

مورفین همچنان به خیره به شدن به در و دیوار ادامه میداد تا اینکه مرگخواران متوجه شوند و خودشان نزد او برگردند. مدتی بعد مرگخواران ِ دست از پا درازتر برگشته:

- نارنژک!

- What the ...؟

ایوان برای دیگر مرگخواران ترجمه می کند: نارنجک! ( بعد از درک کردن مفهوم نارنجک »»») چـــــــــی؟ میخوای بمب بترکونی؟

مورفین دستش را محکم رو پیشانیش فرود می آورد و سرش و تنش و به دنبالش دستش همگی نقش زمین می شوند. ایوان دست های اسکلیتش را به سمت مورفین دراز کرد و او را از جا کند.

مورفین تکانی به ردای پاره و وصله پینه دارش میدهد و می گوید: نه بابا،مواد ژدیده، یک بار امتحان کنی مشتریش میشی.

لحظه ای بعد مورفین در حالی یافت شد که همراه مرگخواران به جلو حمل میشد.

بعد از مدتی:

بلا شیشه را بالا گرفته بود و خودش از پایین در حال مشاهده کردن محتوای درون آن بود. مورفین هم گوشه ای رها شده بود و تنها لبانش مشاهده میشد که در حال توضیح دادن طرز استفاده از آن است.

فلور بعد از به پایان رسیدن سخنرانی طولانی مورفین میگوید: خب حالا کی اونجا میره و اینارو به خورد نگهبانا میده؟

سر تمام مرگخواران بی درنگ به سمت ایوان برمی گردد. ایوان با حیرت یک قدم به عقب بر می دارد و می گوید: نه نه من نمیتونم. یه اشاره کنن من خورد شدم! :vay:

صدای مورفین از گوشه ی اتاق شنیده می شود که می گوید: فلفل نبین چه ریژه،بشکن ببین چه تیژه! اشن تو شاخته شدی برای این کار،تاژه بهت شک هم نمیکنن اشکلت!

مسلسل چشم غره های ایوان سمت مورفین نشانه می رود و او را از ادامه ی حرف زدن باز می دارد.


ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: زمان برگردان مرگخواران
پیام زده شده در: ۱۴:۴۶ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۱
#8
نیو سوژه

- تو میدونی چه خبره؟

بلا سری تکان میدهد و حرف او را رد میکند. در همان لحظه لرد که نجینی را همانند شال گردنی دور سرش پیچانده است وارد میشود.

مرگخواران تعظیم کوتاهی میکنند و منتظر جای گرفتن لرد بر روی صندلی شاهانه اش می شوند. لرد به آرامی نجینی را از دور گردنش باز میکند! و او را روی دسته ی صندلی می نشاند.

مورفین که طبق معمول از این حرکات خسته شده است خمیازه می کشد و این حرکت او از چشمان تیزبین لرد ولدمورت دور نمی ماند.

- تو! یک بار دیگه حرکات ارباب رو بیهوده فرض کنی جلو تسترالا پرت میشی.

مورفین لرزشی میکند و هیکل نحیفش را میان جمعیت پنهان میکند و سعی میکند از صحنه حذف شود. لرد دستش را درون جیبش میکند و ساعت طلایی رنگی را بیرون می آورد و میپرسد: میدونین این چیه؟

برقی در چشمان بلا نمایان میشود و پاسخ میدهد: بله ارباب این زمان برگردونه.

لرد چشمانش را تیز میکند و تکمیل میکند: میدونین برای چه کاری میخوام ازش استفاده کنم؟

لرد که جواب مرگخواران را پیش بینی کرده بود سریع میگوید: برای چی میخوام باهاش به گذشته برم؟

همهمه ی کوچکی بین مرگخواران بوجود می آید و هرکدام چیزی در گوش دیگری می گوید تا اینکه با فریاد لرد همه ساکت می شوند.

- نمیخواد فکر کنید! قراره با این زمان برگردون به زمان دوستی دامبلدور با گلرت گریندل والد برگردیم. من قصد دارم دامبلدورو به سمت سیاهی بکشونم!! اگه آریانا کشته نشه،اون با گلرت دوست میمونه.

لرد خنده ی شیطانی ای میکند و میگوید: و من هر دوشونو به دنیای سیاه خودم میکشونم.


ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۲۶ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۱
#9
نام: گابریل

نام خانوادگی: دلاکور

نام پدر: موسیو

نام مادر: آپولین

خواهر: فلور

نژاد: پریزاد

سن: دوران طفولیت رو طی میکنه

چوبدستی: 23 سانتی متر از چوب درخت کاج و یال تک شاخ

گروه: راونکلاو

ویژگی های ظاهری: موهای طلایی و احتمالا چشمانی رنگی و چون پریزاده زیبایی خیره کننده ای داره!

توضیحات: گابریل خواهر کوچیک تره فلور دلاکوره که تو مسابقات سه جادوگر انتخاب شد هست. تو مرحله ی دوم مسابقات همراه رون و هرمیون زیر دریا اسیر شده بود تا خواهرش اونو نجات بده. اما فلور موفق نشد و به جاش هری اونو نجات داد. مثل خواهرش در آینده قرار بووود به بوباتون در فرانسه بره اما در نهایت به هاگوارتز سایت جادوگران اومد. :دی

خانواده ی اون بعد از ازدواج فلور با بیل ویزلی بسیار گسترده تر شد و الان فامیل ویزلیا محسوب میشه.


------------------
بانو از رسیدگتون تو گفتگو با مدیران ممنون و پوزش بابت عجله داشتن. هرچند همچنان معتقدم هرچی سریع تر بهتر! :-"

تایید شد!
شناسه کاربری به گابریل.دلاکور تغییر کرد.


ویرایش شده توسط Lava در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۲ ۱۲:۲۴:۲۳
ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۲ ۱۳:۰۴:۰۲

ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۰:۲۳ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۱
#10
ببخشید میشه بگین دلیل این همه تاخیر تو پاسخ گویی به اعضایی که تازه میخوان وارد ایفای نقش بشن چیه؟

تعداد مدیرا هم که نسبت به اعضای سایت کم نیست پس چرا مسئولین مربوطه دیر پاسخ گو میشن؟ اونم درحالی که تاریخ آخرین ورودشون بعد از زمان ارسال پست توی بازی با کلمات و کارگاهه. پستی که 12 ظهر زده شده الان بعد از گذشت 12 ساعت هنوز بهش رسیدگی نشده.

با این وجود چطور انتظار دارین که ملت پله پله مراحل ورودو طی کنن و تو هر سه تاپیک ورود به ایفای نقش همزمان پست ارسال نکنن؟ اینطوری باید چند روز منتظر شد! منم به همین دلیل هردو جا با هم پست زدم امیدوارم مورد عفو همگان قرار بگیرم!

در آخر چرا با وجود اینکه اندازه ی آواتار 140×140 هست اما آواتار بعضی از اعضا مثل دافنه گرینگراس و چند نفر دیگه بزرگ تر از حد مجاز سایته؟

مرسی


ویرایش شده توسط Lava در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۲ ۰:۲۸:۵۲

ACTIONS speak louder than words

Everything is okay in the end. If it's not okay, then it's not the end






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.