جام آتش!

لوگوی هاگوارتز

رویداد جام آتش

۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جام آتش

آماده‌اید شاهد یکی از بزرگ‌ترین و نفس‌گیرترین رقابت‌های تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و این‌بار نه‌تنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانه‌ای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار می‌گیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همه‌چیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود می‌گیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته می‌شود و تنها یک گروه می‌تواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پست‌ها را بخوانید، از خلاقیت‌ها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!

مشاهده‌کنندگان این موضوع: 1 کاربر مهمان
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: جمعه 11 مرداد 1392 13:12
تاریخ عضویت: 1392/04/23
آخرین ورود: چهارشنبه 14 فروردین 1398 12:43
از: جهنم افعی
پست‌ها: 41
آفلاین
نقل قول:
مرگ بر تو سلسیتنا


چی ؟ یه محفلی؟ اونم از نوع رییسش؟! مرگ؟ ارزوی مرگ برای کسی میکنه؟ اونم در اولین ملاقات؟ معمولا تلاششون بر اینه که اول با زبون خش ، خاش...میگن خوش فکر کنم با طرف کنار بیان. هرچند ما کنار اومدنی با شما نداریم ویزلی ِ کله قرمزی که رفتی موهاتو رنگ کردی از وقتی صاحاب ِ محفل شدی . :pretty:
نقل قول:

، من ارباب شما رو به زانو درآوردم ، مورفین که دیگه جای خود داره ، مردک از بس استعمال کرده داره میمیره دیگه ، کلاه وزارت رو سرش واینمیسته ، بعد تو میگی من عین اون نشم ؟!


در هرصورت ما در تموم عمرمون یک بار دچار رافت قلبی شدیم ! گفتیم رافتمون رو شامل حال شما کنیم ! چون تو خانه ی ریدل هیچ کس اساسا دل نداره که رافت قلبی و دلی شامل حالش بشه! برای ما هم اشتباه شد. اییلین برامون تخم ققنوس شانسی خریده بود ، کاکائوشو زوزوری ازم گرفتن خوردن، پشت کاکائوش این رافت قلبی نهفته بود. یه کاغذ راهنما توش بود سرهمش کردیم. :zogh:

اوه پرسی پرسی پرسی..الان منظورت این بود که مث مورفین نشدی؟ یعنی خب تو هرگز نمیتونی مثل اون وزیر مملکت باشی دقیقا ولی از جهاتی بهش شباهت پیدا کردی. با توجه به این که هنوزم داری میگی من ارباب شمارو به زانو دراوردم. خب اگه الان یه درصد شک داشتم مطمان شدم. مورفین میتونست حمایتت کنه...از وقتی وزیر شده مواد اعلا داره بهش میرسه..میتونست به عنوان وزیر مملکت محموله های خوب بهت برسونه که تا این حد دچار توهمات دیداری شنیداری و البته صد در صد گفتاری نشی...ولیییییی متاسفم، ارباب اجازه ندادن! هرچی باشه تو یه محفلی هستی و مهم تر از اون یه " ویزلی" با موهای رنگ کرده ! پس متاسفم. تنها راهت اینه که بری خودتو ببندی به پنجره و ترک کنی. ما هم هرروز برات نفرین..اهم یعنی دعات میکنیم! بلاخره رییس محفل باید خوب بشه که ارباب عزیزمون تفریحی داشته باشن !


نقل قول:
مرسی از اینکه به فکر من و محفلی که نابود نشه ، شما بی زحمت برو سر اربابتو شونه بکش


ارباب اجازه نمیدن جز دخترشون نجینی احدی بهشون نزدیک بشه! حقیقتا کله زخمی هم وقتی میخواست جونشو به ارباب تقدیم کنه مجبور شد از راه دور این کارو انجام بده و وبقیه ماجرا رو هم که میدونی! اسمش شد پسری که از راه دور با طلسم اواداکداورا ی ارباب برای همیشه از روی زمین محو شد.


روز به شر و بدبختی ویزلی.

Welcome to where time stands still .No one leaves and no one will .Moon is full, never seems to change
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: پنجشنبه 10 مرداد 1392 22:02
تاریخ عضویت: 1384/05/18
تولد نقش: 1383/11/19
آخرین ورود: پنجشنبه 7 فروردین 1404 02:12
از: تو میپرسند !!
پست‌ها: 3737
آفلاین
مرگ بر تو سلسیتنا ، من ارباب شما رو به زانو درآوردم ، مورفین که دیگه جای خود داره ، مردک از بس استعمال کرده داره میمیره دیگه ، کلاه وزارت رو سرش واینمیسته ، بعد تو میگی من عین اون نشم ؟!

مرسی از اینکه به فکر من و محفلی که نابود نشه ، شما بی زحمت برو سر اربابتو شونه بکش
چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: جمعه 4 مرداد 1392 17:01
تاریخ عضویت: 1392/04/23
آخرین ورود: چهارشنبه 14 فروردین 1398 12:43
از: جهنم افعی
پست‌ها: 41
آفلاین
نقل قول:
ولدمورت رو تحت امر خودم درآوردم


سلام قرمزی! همکاریتو با مورفین تبریک میگم! فقط خیلی زود بود که شبیه اون بشی! حیف . به مورفین گفته بودم دست اندر کارانش رو طوری انتخاب کنه که زود الوده نشن . . . دوستیتون در چه حده؟امیدوارم خیلی صمیمی نشده باشید برای سلامیتیه خودت میگم..بذار یه سوال بپرسم! مورفین هفته ای یه بار میره مریخ! تو هم باهاش میری؟

راستی یه نکته ! بدون که مورفین توی رداش فین میکنه! حواست باشه هر مسئولیتی بهت داد قبول کنی ولی شستن رداشو هرگز. تو باید زنده بمونی...تا محفل زنده بمونه و چیزی وجود داشته باشه که مایه ی خنده ی ارباب باشه.

روز به شر و بدبختی پرسی.
Welcome to where time stands still .No one leaves and no one will .Moon is full, never seems to change
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: جمعه 4 مرداد 1392 14:27
تاریخ عضویت: 1384/05/18
تولد نقش: 1383/11/19
آخرین ورود: پنجشنبه 7 فروردین 1404 02:12
از: تو میپرسند !!
پست‌ها: 3737
آفلاین
چارلی ویزلی :

چارلی عزیز ، دلیل اینکه به قولِ شما خانه ریدل چقدر جذابه ، این هست که اعضاش سعی خودشون رو میکنن که جذاب بشه .


الستور مودی :
منم موافقم با این مسئله ، بزن تاپیکش رو هر وقت خواستی
چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: پنجشنبه 3 مرداد 1392 13:35
تاریخ عضویت: 1392/03/16
تولد نقش: 1396/04/24
آخرین ورود: چهارشنبه 2 خرداد 1397 14:15
از: دور مراقبتم!
پست‌ها: 337
آفلاین
بنظر من چارلی یکم زیاده روی کرده ولی کاملا حق داره و راس میگه!

ولی من واسه اینا نیومدم. من اومدم بگم پرسی محفلمون حداقل به نظر من یه جایی کم داره! اتاق بازجویی! اتاق شکنجه! اتاق خون! اتاق خشونت! اتاق اره و اره برقی! اتاق میل داغ! اتاق انبر!

مجوزشو از کجا باس بگیرم؟

آخه میدونی... نمی دونستم جادگران هم جو شکنجه و خون و عشق داره! تازه آشنا شدم با جو خونش!
چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر تغییر اندازه داده شده

×××××

تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: چهارشنبه 26 تیر 1392 22:55
تاریخ عضویت: 1391/11/27
آخرین ورود: دوشنبه 1 تیر 1394 16:57
از: هاگوارتز
پست‌ها: 454
آفلاین
سلام پرسی
با این که نمی ذاری من محفلی بشم به سرم زد برم مرگخوار شم ولی حصیت خانوادگی می ره زیره سوال می خواستم بگم برو یه سری به خانه ریدل بزن چقدر جذابخ محقل هم اینکار بکن.
به امید یه روز که تایید بشم.
مراقب خودت باش.
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: سه‌شنبه 25 تیر 1392 17:29
تاریخ عضویت: 1384/05/18
تولد نقش: 1383/11/19
آخرین ورود: پنجشنبه 7 فروردین 1404 02:12
از: تو میپرسند !!
پست‌ها: 3737
آفلاین
ای لارت... فایرنز بوقی !

کجایی تو که خبری ازت نیست ؟ توی این مدت با موفقیت سر دامبلدور رو زیر آب کردم ، ولدمورت رو تحت امر خودم درآوردم و تو هم الان مجبوری جلوی من زانو بزنی و بعد از دقایقی توجیه شدن وارد محفل بشی ... موهاهاها ، برو دفتر توجیهات که من اومدم
چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: سه‌شنبه 25 تیر 1392 11:17
تاریخ عضویت: 1392/04/24
آخرین ورود: سه‌شنبه 5 شهریور 1392 20:06
پست‌ها: 31
آفلاین
سلام علیکم!
این پست فقط و فقط به نشانه ی اعتراضه و بس!

ای پرسی بوقی! تا جایی که من یادم میاد تو مرگخوار بودی! چی به چی شده که شدی ناظر محفل؟ دامبلو چیکار کردی؟ بوق بر تو ای مرگخوار جاسوس! من کل محفل رو علیه تو بسیج خواهم کرد!

اهم! همین!
با تشکر
پاسخ به: گفتگو با ناظر
ارسال شده در: چهارشنبه 12 تیر 1392 11:22
تاریخ عضویت: 1384/05/18
تولد نقش: 1383/11/19
آخرین ورود: پنجشنبه 7 فروردین 1404 02:12
از: تو میپرسند !!
پست‌ها: 3737
آفلاین
منم مرلین جان اگر میخوای درخواست ایجاد تاپیک جدید بدی از همین الان تایید نشد ! اگر هم میخوای توجیه بشی در مورد محفل ، بیا دفتر توجیهات شما
چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری
پاسخ به: گفتگو با ناظر
سلام
آقــــــــــــــــــــــــــا صاحب اینجا شومایی؟!