از اونجایی که دلفی داشت چسفیل میخورد و طبق معمول با دهن پر حرف می زد کسی نفهمید آیتم بعدی چیه.
گرنت با حالت پوکرفیس گفت:
- یعنی اگه این آدم کل هاگوارتز رو هم به من بده حاضر نیستم به عنوان دخترم قبولش کنم.
دلفی که پس از خوردن چسفیل تازه چشم هاش باز شده بود، دید که همه منتظرند تا اسم آیتم بعدی رو دوباره تکرار کنه. او ابتدا کاغذ چسفیل را مچاله و متمدنانه در سطل زباله انداخت سپس با لبه آستینش صورتش رو پاک کرد.
لوک با بی حوصلگی گفت:
- ای بابا! ببین چطوری داری وقت گرانبهای یک "خفن" رو تلف میکنی.
دلفی که صورتش رو پاک کرده بود گفت:
- خب حالا! خوبه هیچکاری هم نداره ها!
دلفی نگاهی به ملت ریونی انداخت که حوصلشون سر رفته بود پس بهتر بود که زودتر اسم آیتم بعدی رو اعلام کنه وگرنه یکی از ریونی ها میخوره شش تا از دیوار!
- خب شاید از شنیدن آیتم بعدی تعجب کنید ولی خب گفتنی هارو باید بگیم. آیتم بعدی دماغ مصنوعیه. نوشته که دماغ باید از جنس موم باشه ترجیحا هم از این دماغ عقابی ها باشه تا از ترسناکی لرد کم نکنه.
فک ملت ریونی از تعجب افتاد خورد به کف زمین!
بالاخره لینی فکش را از کف زمین جمع کرد و گفت:
- خب دماغ مصنوعیه که همه جا هست. واقعا لرد چرا خودش نمیره یه سری به فروشگاه ها بزنه برای خودش خرید کنه.
والا.
لیسا جواب داد:
- لرد و فروشگاه؟ اون اگه شب از روی صندلیش تا رختخوابش بره که شاهکار کرده.
الیزابت که تا اون لحظه درگیر فکش روی زمینش بود گفت:
- خب حالا یه سوال! دماغ لرد اصلا چی شد از بین رفت.
گرنت مخ قشنگ، خود را به نمایش گذاشت:
- طبق تحقیقات من، لرد پلیپ داشتن بعد یارو که اومده عمل کنه کل دماغو ورداشته بجاش دو تا سوراخ گذاشته. لرد هم برای تلافی کل صورتشو ورداشت.
لوک پرید وسط و گفت:
- الان منظورت اینه که سرشو از بدنش جدا کرد؟
- یه چیزی تو همین مایه ها فقط وحشتناکتر.
لینی گفت:
- حالا معلوم نیست بعد از این همه مدت چی شد یاد دماغش افتاد.
الیزابت گفت:
- یکی رو گیر آورده هر چی میخواد براش بیاره برای همین گفته حالا این یه موردم روش.
- اینم حرفیه.
دلفی بحث را با یک جمله تمام کرد:
- خب دیگه گپ زدن بسه بریم دنبال دماغ!