هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۵۶ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹

Gilmourgrindelwald


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۵ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱:۱۳ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹
از Shz
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام:گیلمور گریندل والد
رنگ چشم :آبی متمایل به سبز
جنسیت :مرد
رنگ مو :بلوند
وضعیت خونی :اصیل زاده
چوبدستی:چوبدستی پدر(چوبدستی کهن)
هدف:تشکیل دوباره گروه آکوالیتس و ادامه راه پدرش
شعار:برای اهداف والاتر
شخصیت :متفکر، باهوش، آرام، قدرت کلام بالا، متقاعد کنندگی زیاد، دارای جادوی قدرتمند

سلام.
برای ورود به ایفای نقش و معرفی شخصیت اول باید با توجه به یکی از تصاویر اینجا، یک داستان در اینجا بنویسی. بعد که تایید شدی میتونی بری گروهبندی و بعدش بیای اینجا.


ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۳۰ ۱۵:۲۷:۲۸
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۳۰ ۱۵:۲۷:۵۰
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۳۰ ۱۵:۲۸:۱۲

Gilmour Grindelwald


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۲۶ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹

محفل ققنوس

ریموند


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۰ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۳۵ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از میان قصه ها
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 320
آفلاین
سال ها طول نکشید! خیر!
خیلی زود فهمید که چه دسته گلی به آب داده!
حتی یک هفته بعد از گوزن شدنش فهمید گوزن بودن شخصیت نمیشود! به قول گفتنی نون و آب نمیشود!

صرف اینکه که ما بین جمعی ساحر و ساحره، شاخ داشتن شاید کمی خاص باشد معنی بر شخصیت داشتن نیست.

او سعی داشت گوزن خوبی بشود!
گوزنی با شخصیت!
مگر میشد یک عضو محفل اینقدر بی شخصیت باشد که توی پست ها فقط از شاخش استفاده شو؟ و نگاه شخصیتی به او نشود! او از نگاه ابزاری بیزار بود!

شخصیت شخصیت شخصیت!
او تصمیمش را گرفت، تصمیم به با شخصیت شدن!
شاید اولش کمی سخت باشد، مخصوصا برای گوزنی که کمی فراخ خاطر شده.
میخورد و میخوابد و می جیشد.
آه او باید خودش را تغییر میداد و برای تغییر باید از جایی شروع میکرد.
مثل همه ی شروع های دیگر او هم از توالت عمومی شروع کرد.
روزنامه را کمی بالاتر از حد معمول گرفته بود و پاین پاین اش را نگاه میکرد!

دانشکده تخصصی سناتور ها!
آه سناتور شدن را دوست نداشت، در اخر کلی فحش میخورد، کلی تحریم به پایش مینوشتند و کلی ناسزای خانوادگی قسمتش میشد، خواست روزنامه را بچپاند در سطل آبشخور زیر پایش و سیفونش را بکشد که متوجه شد اشتباهی زده است.

دانشکده تخصصی سانتور ها!
آه ای سرنوشت! خود خود خرش بود! همان چیزی که میتوانست شخصیتش را بسازد!
سیفون را کشید و به سمت جنگل ممنوعه شتافت.
چند صباحی از کلاس هایش گذشته بود و کمکم شخصیتش رو به تشکیل شدن گرفته بود! کلا شخصیتش، رو گرفته بود! حتی پر رو شده بود.
حالا او قادر بود، باد روده را به شقیقه ربط داده و در نهایت دنباله علت و معلولیش را به ستارگان و دم اصغر مربوط سازد.
خدا بیامرز اکبر را هم دوست نداشت مگر نه از او هم نام میبرد.
حال او میتوانست با نگاه کردن به فرق سر هر کچل یا مو دارِ دوپایی زبان به پیشگویی بگذارد!
آه...
او استعداد زیادی داشت!
انقدر ها زیاد که هیچ وقت نفهمید این کلاس ها واقعا کلاس پیشگویی است نه کلاس اموزش حرافی و اراجیف بافی!
به هر حال اگر مدیر دانشکده هم او را از سم جلو سمت شاگرد دار نزند، شاخ سرخ میدهد کله ی خالی به باد.

ریموند تصمیمش را گرفته بود، شل مغزیش را باید پنهان میکرد! حتی به زور اراجیفی بی ربط که نام هزارگان ستاره در میانش نهفته باشد.
آری او دیگر با شخصیت شده بود!
مثل خیلی از همان ادم هایی که با شخصیت اند، اما... به هر حال اکثرا هم بی شخصیت اند، هر چند که با شخصیت اند!
او اینگونه راحت تر بود، زمانی که شاخش میپنداشتند زیر ذره بین رفتنش مکافات داشت، اما حال که گَهی خنگ و گهی هشیار شود، کسی به پرش هم نمیگیردش.
حال روزگارش معمولیست، تکه نانِ خشکی می خورد و...




***
سلام، میشه قبلی رو بکوبین این و بسازین؟
سپاس!

انجام شد.


ویرایش شده توسط ریموند در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۳۰ ۰:۳۳:۰۲
ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۳۰ ۱۵:۲۴:۱۲


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۹

پومانا اسپراوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۸ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۹:۲۱ چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰
از خانه گریمولد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
نام:پومانا اسپروات(اسپروات(انگليسي):جوانه زدن مانند دانه و يا گياه جوان! پومانا:يك الهه روماني براي ميوه هاي درخت ها)
جنسیت:زن
چوبدستی:نامعلوم
خصوصیات ظاهری:موی خاکستری،کلاه وصله دار،ناخن های کثیف،بانویی چاق
توانایی خاص: در گیاه شناسی
کود مورد علاقه:کودمخلوط اژدها
سن:پیر (به خاطر موهای خاکستری)
گروه:هافلپاف
رییس گروه هافلپاف
او با دانش آموزان بسیار مهربان است
او در کمک به محافظت از سنگ جادو، بخش تله شیطان رو انجام داد.مهرگیاه رو برای حادثه دیدگان باسلیسک کشت کرد.او پرستار بيد كتك زن نيز بود.



معرفی شخصیتت خیلی کوتاهه خصوصا که شخصیتی برداشتی که یه سری اطلاعات راجع بهش داریم. لطفا با یه معرفی شخصیت کامل‌تر برگرد.

تایید نشد.




ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۲۸ ۱۷:۵۷:۵۱


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۲۷ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۹

ارنی مک‌میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۷ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۷:۱۹ شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام:ارنست مک میلان
نام مستعار:ارنی(دوستای صمیمی اینجور صدام میکنن)
خون:خالص(البته به هیچ وجه با دورگه ها و ماگل ها مشکل ندارم)
دستان:
هانا ابوت و جاستین فینچ فلتچلی
مشخصات ظاهری:
موهای طلایی و چشای آبی.موهام کاملا لخته و قدم بلنده.
چوبدستی:
جنس چوبش از درخت بیدکتک زنه و مغزش پر قفنوسه.به دلیل جنس چوب خاصش نسل به نسل تو خونوادمون چرخیده.
پاترونوس:
گراز
بوگارت:
ولدمورت
علاقه مندی:
دوئل(به طرز فجیعی عاشقشم،لحظه ای که سیاهی باخت تو چشم حریفم میدرخشه)،معجون سازی،مطالعه،کوئیدیچ

معرفی:من توی همون سالی که هری به مدرسه اومد،اومدم و بخاطر مهربونی و صبوری بی حد و اندازه ام تو هافلپاف رفتم وسال دوم به طرز عجیبی به هری شک داشتم،چراکه همه همشاگردی هام میگفتن اون وارث سالازاره.ولی بعد از خوب شدن حال هرمیون توی جشن آخر سال متوجه شدم.هری یه آدم خیلی شجاع و بی باکه و امکان نداره وارث اسلیترین باشه.سال چهارم دوباره دوستی من و هری از هم پاشید چراکه اسمش بعد از اسم سدریک اومده بود و خیلی مشکوک بود،اما بعد از اینکه هری خیلی ناراحت از توی هزارتو اومد بیرون باورش کردم چون دیگه سدریک وجود نداشت و هری قاتل نبود.
سال بعد توی ارتش دامبلدور رفتم و خیلی با هری تمرین کردیم تا بتونیم با لرد سیاه بجنگیم.
توی جنگ هاگوارتز در ابتدا دوئلی کوتاه با بلاتریکس لسترنج داشتم و مجروح تونستم جون سالم بدر ببرم.


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۲۸ ۱۷:۵۶:۳۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۲ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۹

آیرین دنهولم (کج‌پا)


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۳ پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۴:۴۵ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 15
آفلاین
نام:آیرین دنهولم(کج پا گربه ی هرمیون)
جنسیت:زن
چوبدستی:چوب درخت گردو با مغزی موی تکشاخ
توانایی های خاص:دوئل بسیار قوی،جانور نما بودن،جستجوگر عالی،ارتباط بر قرار کردن با حیوانات دیگر(که توی هری پاتر و زندانی ازکابان از اون راه توانست با سریوس رفیق شود)موفق در درسها،شجاعت زیاد،پول زیاد به دلیل اینکه پدرش مقام بالایی در وزارتخانه داشت و پول زیادی برای او به ارث گذاشت
جارو:پاک جاروی۹۹۰،آذرخش
سپر مدافع:گربه
نژاد:دورگه
گروه:هافلپاف
داستان زندگی:
در یتیمخانه بزرگ شد. بخاطر اینکه پدر و مادرش توسط یک مشنگ کشته شدند.پدرش اصیل و مادرش مشنگ بود.بخاطرجسه ی نحیف و پای کجش او را مورد تمسخر قرار میدادند.
یک روز از دست تمسخر های بچه ها ناراحت شده بود و به انباری یتیمخانه رفت و همانجا بود که البوس دامبلدور با او ملاقات کرد و زندگی جادویی را برایش بازگو کرد. او که هرکاری میکرد که از ان جهنم دربرود قبول کرد و با دامبلدور همراه شد.وقتی به مدرسه رفت در درسهایش بسیار موفق بود او در یک تاریخ با لرد ولدمورت متولد شده بود و با او در یک یتیمخانه بزرگ شده بود.و از همان اول به نقشه ی شرور او پی برد ولی هیچکس حرف اورا باورنمیکرد تا یکشب که به دنبال ولدمورت رفته بود توسط او طلسم شد که برای همیشه به شکل یه گربه بماند و فقط در نیمه های شب به شکل ادم دربیاید که او را در جنگل پیدا کردند و برای فروش گذاشتند و وقتی هرمیون به انجا امد او را خرید. و یک روز چوبدستی هرمیون را برداشت و طلسم خود را شکست ولی بعد ان طلسم او تبدیل به یک جانور نما شد


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۲۸ ۱۷:۵۵:۵۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۳۲ پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۹

نیکلاس فلاملold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۲ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۴:۰۹ سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۹
از پاریس،فرانسه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 32
آفلاین
سلام این اکانتو oldش کنید


انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۲۶ ۱۸:۵۴:۱۱

هیچ خوب و بدی در دنیا وجود ندارد،فقط قدرته که وجود داره و اونایی که ضعیف ترن، اونایی هستن که دنبالشن........👑تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۷ پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۹

Annabell


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۱ سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۹ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹
از تبریز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 19
آفلاین
سلام لطفا اینو جایگزین قبلی کنید
نام:
نیکولاس مالفوی

جنسیت:
مرد

چوبدستی:
ریسه قلب اژدها و پر ققنوس

توانایی خاص:
جادوی سیاه ، موگریف مار مامبای سیاه

سپر مدافع:
گرگ سفید

نژاد:
اصیل زاده( باعث افتخارمان است)

گروه:
اسلیترین

اصالت:
اسکاتلندی

رنگ مو:
سفید

رنگ چشم:
قرمز

ویژگی اخلاقی:
شرور و آب زیرکاه و کمی باهوش وشوخ


لقب:
نیکی


زندگی:
در یتیم خانه بزرگ شدم و تا چهارده سالگی ام نمیدانستم مالفوی هستم. در یتیم خانه کارهای عجیبی میکردم مثلا خود به خود بچه هارا آتش میزدم، یا آنها را مجبور به کارهایی میکردم که میخواستم . به هر حال تا اینکه یازده سالم شد و یه آدمی آمد و گفت جادوگرم، دل تو دلم نبود که بروم هاگوارتز. اول خودم به تنهایی به کوچه دیاگون رفتم و آنجا به دردسر خوردم و پولم تمام شد ، دختری به اسم ربکا لاک وود به من کمک کرد و کمی بهم پول داد. با هم کمی صحبت کردیم و فهمیدم دوسال از من بزرگ‌تر است و در گروه ریونکلاو طبقه بندی شده پس آرزو کردم که من هم در ریونکلاو بیفتم.

در قطار هاگوارتز هم باز با ربکا خوش و بش کردیم.

زمان گروهبندی فرا رسید

- نیکولاس

جلو رفتم و کلاه روی سرم گذاشته شد

-خب ببینیم چه داریم، یک پسر فوق العاده باهوش، به درد ریونکلاو میخوری
آمممم... نه، خیلی شروری ، شرارتت به باهوشی ات غلبه کرد..... اسلیترین.

خیلی ناراحت بودم و نمیدانستم چه کار کنم . به هر حال با شرایط جور در آمدم.
سال اولم را به خوبی گذراندم و به جهنم( یتیم خانه ) بازگشتم. نتوانستم آنجا را تحمل کنم و از آنجا فرار کردم، تابستان ها سرگردان و پاییز و زمستان در هاگوارتز بودم. در چهارده سالگی با تعریف های ربکا به مرگخواران پیوستم و آنجا فهمیدم مالفوی هستم



انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۲۶ ۱۸:۵۳:۲۹

فقط لرد
زنده باد لردسیاه🥰
زنده باد اسلایترین🤪
زنده باد شرارت واقعی😍


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۴۴ شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹

پیوز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۱۱ شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۰:۱۹ یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲
از شکاف های تنهایی هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 38
آفلاین
مرد تنهای شب... مرد تنهای روز حتی... او فردی بود با مهر خموشی بر لب، وی حتی مهر روشنی هم بر لب داشت. در گوشه گوشه سولاخ های لا دیوار هاگوارتز، یک موجود با بعدی نامتعارف و دور از علم زندگی میکرد. موجودی که در جسمش چیزی جز کرم مشاهده نمیشود. بله، او همان است، همانی که به خباثتش میشناسندش. آزاردهنده و مستهجن. مردی که صبح تا شب به لهو لعب میپرداخت. مردی عیاش و کلاه بردار. مردم نمیدانند او مرد است یا زن، چون مشخص نیست واقعا، او نه ریش دارد و نه سیبیل. چیز های دیگشم معلوم نیست اصلا... عموما او را به خاطر صدایش به مرد بودن میشناسند. بعضی ها میگویند او یک جن است، چون این همه کرم در یک موجودی با جنس غیرجامد ناممکن بوده و بی سابقه است. ولی آنان نمیدانند که این مرد با همه موجودات جامد و مایع و گاز فرق دارد.

بگذارید بهتر بگویم، جامد با ذوب شدن تبدیل به مایع میشود و با بخار شدن تبدیل به گاز، گاز با میعان شدن تبدیل به مایع میشود و با تبرید تبدیل به جامد. ولی او به هیچ چیز تبدیل نمیشد. بلکه کرمی را به کرمی دیگر فرود می آورد و باعث ازدواج این دو میشد. (نظریه علمی پایستگی پیوز)

بعضی دیگر اما همچنان باور دارند که او یک روح است، روحی تنها و بی کس، که با اینکه خیلی با کس است، ولی اورا به بی کس بودن میشناسند و هرروز اعلامیه میزنند که به دنبال کسی برای دلداری دادن به این روح بیچاره.

اگر تا به اینجای ماجرا متوجه نشدید که این فرد کیست خب تبریک میگویم شما نیاز به هویج دارید. زیرا کمی بالاتر نام شناسه را لو داده و اذعان داشتم خدمتتون که نامم پیوز است.
پیوز روحیست تنها، که هرروز به دنبال شهلا میگردد و میخواهد به او صد گالیون بدهد خداوکیلی ولی گیرش نمیاید. برای همین ناموص ویزارد هارا مورد خشونت کلامی قرار میدهد زیرا احساس میکند مردی که بهتر فحش دهد جذاب تراست و بانوان زیباروی ویزاردة به سمت او گرایش پیدا میکنند. اورا قدیم ها به مردم آزاری و حالا که آمار طلاق و نیاز های مردان جامعه بالا رفته اورا به ناموص آزاری میشناسند.

او به مانند سر نیکولاس و هف جد وی که روح های باشرفی بودند نیست. او با تسبیح خود سر کوچه پس کوچه های هاگزمید می ایستد و دختران مردم را دید میزند. قبل از مرگش به او حتی چوب دستی نداده بودند زیرا او عادت داشت تا چوب درون آستین مردم کند. مردمی که اورا دیده اند ادعا میکنند که او چشم هایی درشت و بیرون زده، موهایی شلخته و رنگی بنفش دارد. ولی زر میزنند! رنگ او اتفاقا کاملا هم سفید است. (وی معتقد است که رنگ سفید نشانه نژاد برتر است و ادعا دارد که خود از این نژاد بیرون آمده! ینی واقعا بنفشه!!!)

او لب ندارد و دندان های پوسیده اش تا به بزرگراه همت نیز میرسد. کلاهی بوقی بر سر داشته و در آسمان میشیند که چیز عجیبی نیست، روحه خب!

وی همچنین بسیار گند دماغ و مزخرف است، نمیدانیم چگونه اورا به گروه گریفیندور راه داده اند... با او صمیمی نشوید وگرنه شبانه به خوابتان آمده و عمه شمارا با یک صلوات راهی خانه بخت میکند. باور کنید، پیوز همین حوالیست!


بازگشت همه به سوی اوست، بعد از حدود چند اکانت قبلی بر میگردم به حقیقت خودم
شناسه آخری که داشتم ...



تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۲۱ ۱۴:۰۸:۳۸

برخاسته از دوران رماتیسم!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۲۸ جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹

Annabell


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۱ سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۰۹ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹
از تبریز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 19
آفلاین
نام:
نیکلاس مالفوی

نژاد:
دورگه

چوبدستی:
ریسه قلب اژدها و پر ققنوس

سپر مدافع:
گرگ سفید

توانایی عجیب:
مارزبان( غیر ارثی)
گروه:
اسلیترین


مشخصات ظاهری:
موهای بلند سفید فرفری که تا کمر می‌رسد، چشمان آبی، گونه های تو رفته و پوست سفید و رنگ پریده.

زندگی:
بنده دخترم فقط اسمم نیکلاسه. انگاری مامان بابام واسه دختر برنامه ریزی کرده بودن. خودمم نمیدونم آخر توی یتیم خانه بزرگ شدم و تا چهارده سالگی نمیدانستم مالفوی هستم. در یتیم خانه همه مرا به خاطر اسم پسرانه و موهای سفیدم مسخره میکردن تا اینکه تو یازده سالگی ام یه آدمی اومد و گفت من جادوگرم و چند روز دیگر قرار است به مدرسه جادوگری به اسم هاگوارتز بروم ولی آنجا هم اوضاع بهتر نبود. تا اینکه سال اول گذشت و به یتیم خانه برگشتم آنجا دیگر نمیتوانستم دوام بیاورم و وسایلم را جمع کردم و فرار کردم. در تابستان سرگردان و در زمستان پاییز در هاگوارتز بودم.
در چهارده سالگی ام به مرگخوراد پیوستم و تازه فهمیدم که مالفوی هستم و به خودم خیلی افتخار کردم. 😍



تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۲۰ ۱۳:۱۵:۰۹

فقط لرد
زنده باد لردسیاه🥰
زنده باد اسلایترین🤪
زنده باد شرارت واقعی😍


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۵۷ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹

rosa.riahi


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۹ سه شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۶:۴۸ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
نام:
کندرا دامبلدور
گروه:
هافلپاف
ویژگی های اخلاقی:
خیلی آرومه و به این راحتی ها نمی تونید عصبانیش کنید ولی اگر عصبانیش کردید...
توانایی ها:
جانورنما به شکل گربه ای سفید سفید که که پنجه های تییزی داره.
ویژگی های ظاهری:
مو های خرمایی نسبتا بلندی داره ولی معمولا در حالت انسانیش نیست که بتونید ببینیدش. همیشه لباس های گرون قیمت می پوشه و دامن های خیلی زیادی داره.
پاترونوس:
گربه پرشین
توضیحات:
اون تو فرانسه بدنیا اومد. پدر و مادرش که هر دو جادوگر بودند، او را به لندن فرستادند تا در هاگوارتز اصول جادوگری را بیاموزد. او در هاگوارتز با همه مهربان بود. آن موقع لرد ولدمورت تازه قدرتمند شده بود و او مشکل نگرانی ای در تحصیل نداشت. او همیشه به دومین بچه اش(آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور) علاقه ی بیشتری داشت و به او توجه بیشتری می کرد.



بهتر بود اشاره می‌کردی که فرزندانش دقیقا کیا هستن. به هر حال بعدا می‌تونی برای تکمیل معرفی شخصیتت برگردی.

تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۹ ۱۶:۴۸:۴۱

Only me







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.