نام: گرینگوت
ملقب: بانکدار، نزول خور، خسیس، پول پرست، طماع ، مستر
سن: مشخص نیست، بنظر میرسد جان به عزرائیل نداده! بعضیی ها می گویند یک معامله شیرین در کار بوده، بعضی شایعات هم وجود دارد که هورکراکس های متعددی از اموال ملت ساخته؛ تخمین زده میشود کمی بیش از 550 سال.
تعلقات و وفاداری ها: پول و دیگر سرمایه ها. گریفندور را دوست دارد میگوید سرمایه گذاری روی آن سودآوری خوبی دارد.
شغل: موسس بانک، غالباً بانکدار، سابقاً نزول خور، معمولاً کلاهبردار، گاهاً هم دستی و ارتباط با مافیا، مفسد فی العرض، احتکار و انحصار.
ویژگی های ظاهری: مانند اکثر گابلین های سالخورده کوتوله؛ موه های پریشان و سفید تقریبا بلند که بیشتر متمایل به پشت سر او است، گوشی دراز و نوک تیز، دماغی گنده و عقابی. و البته چروکیده! عینکی نیم دایره شکل به چشم دارد و کت و شلوار میپوشد و پاپیون میزند.
ویژگی های شخصیتی: خسیس است، پول دوست قهار، حوصله اکثر کار ها و حرف های غیر ارتباط با پول را ندارد ، آنها را 《لاطائلات بی سر و ته 》میداند.
از جادوگران و کارهایشان خوشش نمیاید؛ نژاد پرست است! نژادش را برتر و باهوشتر فرض میکند.چوبدستی و جارو و دیگر تجیهزات مرتبطه را ناکارامد و احمقانه خطاب میکند.
جدیداً با بحران های نیهیلیستی مواجه شده و روانشناسی استخدام کرده است.
اوقات فراغت: برق انداختن تندیس طلایی خودش، شمردن پول و حسابرسی دخل و خرج ( اغلب میگوید نمی خواند )، گه گاه نوشتن نامه ای به لرد ولدمورت، به این مضمون: هرچه شما ندارید ما یک جا داریم (طول عمر و دماغ و مو ).
سرگذشت: در دهکده ای اطراف لندن، در سده 13، در خانواده ای هفت سر عائله چشم به جهان گشود.
در آن ده، گرینگوت تک و تنها نبود. میان انبوهی از برادران و خواهران خود او به بی هنری و بی ادبی، بیکار و بی عار بودن مشهور شد ، مادرش هم مخ آن را بکار نگرفت که او را از خانه به بیرون بکشد و به دام بیاندازد، هیچ رهنمودی هم از هیچ فرد دانایی نبود؛ پس پدرش با تیپ پا آن را به بیرون پرت کرد تا مانند یک گرگ بالان دیده راه و رسم زندگی را بیاموزد.
بلافاصله وارد بازار دیاگون گشت و بعد از مدتی ربا خواری و مشارکت با مفاسدین اقتصادی و مافیا ها، پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد و اعتباری برای خود دست و پا کرد و به داد و ستد پرداخت. تا اینکه در سال 1474 بانکی تاسیس نمود و به احترام خودش نامش را گرینگوتز نهاد.
در این راه با گابلینی بنام لَری آشنا شد و به عنوان معاون و دستیارش استخدامش کرد، اغلب کارهایش را او انجام میدهد و متملق درجه یک است.
در زندگیش بار ها پایش به دادگاه به دلیل فساد و تبانی و کلاهبرداری و جمله جرایم دیگر باز شد، ولی بطور عجیبی که معمولاً با گمشدن قضات یا استعفا آنها از پرونده یا حکم شتاب زده آنها مبنی بر بی گناهی گرینگوت اتفاق می افتاد، رای نهایی به نفع او ناکام می ماند یا تبرئه میشد، او این احکام را پیروزی حق بر باطل میداند و شایعات را قویا تکذیب میکند.
با همه این تفاسیر مردم بانک گرینگوتز را مکانی امن و قابل اعتماد برای نگه داشتن سرمایه خود میدانند، اما این به شرطی است که حواسشان جمع باشد.
شناسه قبلی:
ریچارد اسکایپ.ن: تو لیست شخصیتا نبود ولی تو شخصیت های داستان و کتاب هست.لطفا تا حداکثر یک هفتهی دیگه، یه قسمتی از کتاب یا یه سایت یا هرجایی که نشونهای از این شخصیت هست رو توی پیام شخصی برای من بفرست که بدونیم این شخصیت کی بوده و چی کار میکرده و کدوم بخش حضور داشته تا بتونیم اضافهش کنیم به لیست.
درصورتی که چیزی نفرستین دسترسیاتون گرفته میشه، ولی تا اون موقع فعلا:
تایید شد!
خوش برگشتین.