هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۳ یکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱
#1
اسم: رابستن لسترنج

سن: ام.. احتمالا 16

گروه خونی: اصیل سازه

گروه: اسلیترین(و همین طور مرگخوار )

شکل ظاهری: اصن خیلی جذاب

چوبدستی: چوب نارون و ریسه قلب اژدها 14.5 سانت و انعطاف ناپذیر

جارو: تا جادو است چه نیاز به جارو!(ناگفته نماند یک اذرخش کوچولو کنج انباری خونه اش هست)

محل زندگی: عمارت لسترنج ها

علایق: عاشق کتاب است! به غورباقه شکلاتی علاقه دارد و همچین مطالعه جادو سیاه هم خیلی دوست داره

مشخصات: برادر رودولفس لسترنج هست و از بچگی تو کار جادو سیاه بوده و تو کوییدیچ هم بدک نیست تو مدرسه شاگرد زرنگه بوده که هر خلافی ازش سر میزده
دیگه وقتی هفده سالش میشه رسما عضو مرگخوارا میشه و جز یاران وفادار لرد سیاه میشه و برادرش هم مثل اون به لرد سیاه ایمان میاوره جز اولین مرگخوارا میشن
درباره رابطش با برادش بگم که تو دوران هاگوارتز اصلا خوب نبوده سر هرچیزی مو هم رو میکشیدن و دعوا به پا میکردن و البته ناگفته نماند یک دقیقه از داداشش کوچیک تر هست و سر همین یک دقیقه باز هم همیشه دعواشونه
اخلاق خودش هم میشود گفت که زیاد اهل حرف زدن نیست و بیشتر سرش تو کتاب و یادگیری جادو سیاهه و هیچ وقت نتونست با هیچ دختری ارتباط بگیره.
وقتی هم که لرد سیاه ناپدید شد صاف رفت تو ازکابان و 14 سال اونجا بسر برد تا اینکه لرد برگشت و اون دوباره ازاد شد.
(متاسفانه بعد مرگ لرد اطلاعاتی از ایشون دیگر پیدا نشد)



تایید شد.
خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۲۹ ۲۱:۴۷:۱۵
ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۲۹ ۲۱:۴۹:۵۹
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۳۰ ۰:۴۶:۳۳


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲ چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱
#2
کی دیشب ساعت 11 شب



پاسخ به: چوب دستی های جادوگری!بهترین ایده چیست؟
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱
#3
نمیشه گفت کدوم چوبدستی بهتره چون بستگی به صاحبش داره



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۵۴ چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱
#4
سلام سلام!
خب من یک مدت طولانی تو این سایت نبودم و دسترسی ها ازم گرفته شد
باید چیکار کنم دوباره دسترسی هام برگردن و بتونم شروع به فعالیت کنم؟


سلام!
فقط کافیه معرفی شخصیتتون رو همینجا بفرستین و دسترسی‌هاتون بهتون برگردونده میشه.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۲۷ ۲۲:۳۰:۱۰


پاسخ به: کلاه گروه بندی
پیام زده شده در: ۱۳:۰۷ دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰
#5
صبح شده بود و من بیدار شدم دیدم نامه ای کمتر تختم هست از قضا می‌دانستم نامه چیست و بدون هیجان اضافی نامه را باز کردم. بله نامه هاگوراتز بود. به پدر و مادرم گفتم و قرار شد امروز بریم کوچه نیلگون
امروز عصر:
خب من ردا و همچی ام رو گرفتم البته من یک‌ردا گرون قیمت اسلیترینی هم گرفتم چون میدونستم در اسلیترین ی افتم
یک هفته بعد با قطار به هاگوارتز رفتم توی کوپه من، داداشم و بلاتریکس بودن
بلاتریکس هی غر غر میکرد و من سرم رو تو کتاب فرو میکردم و برادرم هم با نگاه های عاشقانه به او مینگریست و حرف هایش رو تایید میکرد
بالاخره بعد از چند ساعت مشقت بار به هاگوارتر رسیدیم
سریع از کوپه خارج شدم و در قایقی نشستم. شانس قشنگم باز هم پیش بلا نشستههه بودم و بلا دوباره شروع کرد حرف زدن. اما در بین حرفاش چیز ی توجه من را جلب کرد. او هم عاشق جادو سیاه بود. بعضی از شخصیت های او مثل من بود ولی در کل خیلی جیغ جیفو بود. خلاصه بگم براتون ما رسیدیم به سرسرا و منتظر بودیم
روذولفس استرنج: اسلیترین
سوروس اسنیپ : اسلیترین
جیمز پاتر: گریفیندور
فلانی: هافلپاف
بلاتریکش بلک: اسلیترین
رابستن استرنج: هومم شجاعت زیادی در تو هست و کمی مغرور هستی در گریفیندور به جاهای خوبی می‌رسی سخت کوش هم هستی ولی جایت در هافلپاف نیست اوه چه هوش بسیاری ریونکلاو هم جای خوبی برایت هست مقدار زیادی هم جاه طلبی در تو می بینم ولی در اخر گریفیندور بهترین جا هست
من: نه گریفیندور نه گریفیندور نه
- اون پس گریفیندور رو دوست نداری، باشه اسلیترین!
و منم با خوشحالی به جمع اسلیترینی ها پیوستم و در کنار داداشم نشستم.



پاسخ به: تولد هجده سالگی جادوگران
پیام زده شده در: ۸:۴۴ دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰
#6


پاسخ به: ملاقات های کنار دریاچه
پیام زده شده در: ۸:۴۲ دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰
#7
-اوه اوه شایعه ها رو شنیدی؟
+مگه چی شده؟ نه نشنیدم
_ میگن ولدی با بلا قرار میگذاره حالا بگو کجا
+کجا؟
_کنار دریاچه هاگوارتز
+وااااااات
بهله مرگخوارا پشت سر ولدی ی پا شایعه و داستان ساخته بودن تا برگرده البته این ها چیز جدیدی نیست چیز جدید اینه که اینبار شایعه شون درست بوده!!!!!!!
همون طرف، دریاچه هاگوارتز:
-اوه بلا عزیزم
+بله ارباب
-تو زیباترین و وفادار ترین مرگخوار من هستی
+وای ممنونم ارباب
_بیا با هم قدم بزنیم
+چشم ارباب
بظرتون چیزی عجیب نیست؟ این کارا از ولدی بعیده
بعله همه این کارا زیر سر فرد و جورجه با معجون عشق دائمی
البته قبلاً ازمایش این معجون رو مک گونکال دامبلی گردن که اون خودش یک داستان جدا داره
حالا بنظرتون این دو جفت کفتر به هم میرسن؟(بهلههههه من اصلا ساغدوشمممم)



پاسخ به: اگه کلاه گروه بندی رو سرتون بگذارن تو کدوم گروه می افتید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۸:۳۰ دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰
#8
سلام
من یا میرم اسلیترین یا گریفیندور.
البته مطمئنم که اگه اتفاق می افتاد کلا گروهبندی میخواست منو ببره گریفیندور
ولی با توجه به صحبت دامبلدور من خودم می‌خوام تو اسلیترین باشم و انتخاب میکنم ک به اسلیترین برم چون اسلیترین گروه مورد علاقه منه.



پاسخ به: سفر با زمان برگردان
پیام زده شده در: ۲۳:۲۹ یکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰
#9
خب من طبق معمول مثل بچه ادم رو درسم بودم و داشتم تو راهرو های هاگچارتز را میرفتم که خیلی اتفاقی دیدم در اتاق فلیچ بازه. منم اینور نگاه کردم، اونور دیدم، هیچکی نبود ما هم چشم فلیچ غافل دیدیم و رفتیم تو اتاق خلاصه بگم اتاق فلیچ و زیرورو کردم و بالاخره ی چیز بدرد بخور دیدم، زمان برگردان.
سریع زمان برگردان رو برداشتم و در رفتم به سمت خوابگاه
والا منم که بلد نبودم چجوری با زمان برگردان کار کنم همین نوعی یک چند ده باری پیچپندمش و تو یک نوری غرق شدم نیم ساعت داشتم جیغ میزدم بعد یک دفعه دیدم عه کنار دریاچه هاگوارتزم رفتم دیدم و با بدترین و عجیب‌ترین و حال بهم زن ترین صحنه زندگی ام روبرو شدم... مامان بابام دیدم که ردا هاگوراتز رو پوشیده بودن و کنار دریاچه داشتن حرکات عاشقانه انجام میدادم... منم نزدیک بود بالا بیارم و فقط همین نوعی عقربه زمان برگردون ورخوندم تا بتونم برگردم
خوشبختانه تونستم با یکم ایرادات فنی برگردم به زمان خودم پژمان برگردون رو عین ادم گذاشتم سر جاش



پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۲۳:۱۰ یکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰
#10
سلوم‌سلوم منم گفتم بیام جواب بدم

به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید:
الف)اصالتتون∆
ب)خوشبینی تون
ج)هوش و ذکاوتتون
د)مهربانیتون


۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:
الف)سنگ زندگانی
ب)شنل نامرئی
ج)ابرچوبدستی∆
د)دانش پس از مرگ



۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید:
الف)کلید طلایی
ب)بطری زیبا و خالی
ج)کتاب نقره ای∆
د)شمیشر جواهر نشان



۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید:
الف)تسلیم شدن و تعظیم کردن بدون هیچ جنگ و خونریزی
ب)پاسخ به معمای غول برای عبور
ج)داوطلب شدن برای مبارزه∆
د)عبور از پل دیگر که پس از عبور شما خواهد شکست


۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:
الف)به دست آوردن قدرت∆
ب)در راه پیشرفت
ج)راحتی و آسایش
د)محبت و کمک به دیگران



۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید:
الف)جهالت
ب)خواری∆
ج)گرسنگی
د)تنهایی



۷.از چهار جام کدام را مینوشید:
الف)جام پر از مایع خونی رنگ
ب)جام پر از مایع نقره ای رنگ∆
ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ
د)جام پر از مایع طلایی رنگ




۸.کدام را مورد دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید:
الف)غول
ب)سانتور
ج)دیوانه ساز∆
د)انسان



۹.به کدام جادو علاقه خاصی دارید:
الف)جادوی سفید
ب)جادوی خاکستری
ج)جادوی سیاه∆
د)همه ی موارد∆



۱۰.از چه حادثه ای بیشتر می ترسید:
الف)از بین رفتن گنجینه ی دانشتان
ب)شکستن چوبدستیتان
ج)از بین رفتن کل زحماتتان∆
د)مرگ یکی از دوستانتان







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.