هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

لیگالیون کوییدیچ

پروژه بازسازی هاگوارتز


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۳:۲۱ دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۳
#6

ميلي سنت بالسترود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۴ چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۴
از ازروت(سرزمین خاکستری)
گروه:
مـاگـل
پیام: 73
آفلاین
بلاتریکس که از این حرفا خسته شده بود نقشه رو پهن زمین کرد
بلاتریکس:بودوید فکراتوون بریزید
پرمیس :تو چی؟
نارسیسا :بمیرم رودی تو از دست این چی می کشئ؟
پرمیس :تو برو پسرت جمع کن
دراکو:سلام کی با من کار داشت؟
پرمیس: تو به این پسرت چی میدی هر روز رعنا تر می شه؟
پارکینسون:ماااا دراکییی یه چیزی به این ______بگوو .
دراکو:مامی خیلی خستم
نارسیسا :بخواب مادر
سالازار:
لرد:
میلی:
بلاتریکس: من هی گفتم این همه ازدواج فامیلی نکنیم بچه هامون عقب مونده میشن
لرد:تو توهین کردی؟
بلاتریکس:من ؟من غلط بکنم
مانیا:حالا بگذریم


ویرایش شده توسط ميلي سنت بالسترود در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۲۴ ۲۱:۱۷:۱۶
ویرایش شده توسط ميلي سنت بالسترود در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۲۴ ۲۱:۱۹:۳۳

THe return of ADAS


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۲:۲۲ دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۳
#5

نارسیسا مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۳ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۵۱ جمعه ۱ مهر ۱۳۸۴
گروه:
مـاگـل
پیام: 118
آفلاین
بلاتریکس همونطور که رو صندلی لم داده داره برا بقیه نقششو میگه ...
کراب وسط حرفای بلا میگه: راستی بلا شوهرت کجاست ؟؟رودولفوسو میگما ....
بلاتریکس : اولا تو مگه خودت ناموس نداری .... به شوهر من چیکار داری؟؟دوما از قدیم گفتن وقتی دو تا آدم بزرگ دارن با هم حرف میزنن یه بچه نمیپره وسط بگه پستونکم کو ... سوما به تو چه ؟؟ چهارما تو مگه خودت ناموس نداری؟؟ پنجما تو مگه خودت ...
نارسیسا: بی خیال بلا بچه است ... جوونی کرده ... تو به بزرگی خودت ببخش ...
مانیا : وایسید ببینم ... رودی از کی تا حالا دور از چشم من زن گرفته ؟؟
پرمیس : هی ... هی ... تند نرو ... رودی از این (سانسور) نمیکنه ...
نارسیسا : بسه بابا ... به جای بحث کردن برید شوهرتونونو جمع کنید
مانیا که ردای باباشو چسبیده ... با صدای بچه گونه میگه : بابا ... بابا دخترتو بد بخت کردن ... بابا ... دامادت قلابی در اومد ...
سالازار : کو اون (...) که دختر مثل دسته گلمو دو دستی تقدیمش کردم ؟؟؟
نارسیسا : تازه بچه هم داره ... دوتا از اولی ... سه تا از دومی ...

سالازار و مانیا و پرمیس :
لرد : پدر بزرگ حرص نخورید ... یه وقت خون دماغ میشیدا (برگرفته از تایتانیک)
بلا در حالی که دلشو گرفته و میخنده ...: این همسر ما عجب آب زیر کاهی بوده ما نمیدونستیم ...
نارسیسا: اگه لوسی اینجوری بود من سه سوته ازش تلاق میگرفتم ...
کراب : لوسی ؟؟
نارسیسا: عزیز دل انگیز لوسیوس رو میگم ... بابای رفیقت ... بیچاره ... از زندان فرار کرده ... موبایلشو جا گذاشته نمیدونم الان کجاست ... آدرس اینجارم که بلد نیست
لرد :طفلکی مرگخوار بیستی بود ... حیف شد
نارسیسا: مگه مرده که اینجوری میگین ؟؟؟
لرد : نه ... بالاخره پیداش میشه ... یه مرگخوار واقعی همیشه میتونه سرورشو پیدا کنه ...

بلا : از دراکو چه خبر؟؟
نارسیسا : دلش واسه باباش تنگ شده ... طفلی خیلی دوسش داشت ...
بلا میره طرف تلفن ... هرچی سعی میکنه موفق نمیشه ... مانیا بیا جون بابات اینو برا من راه بنداز ... اعصابم خرد شد
مانیا : مگه بابام جونشو از سر راه آورده ؟؟؟
بلا: من معذرت میخوام ... بیا جون من ...
مانیا : آهان حالا شد ... خوب شمارتو بگو :
بلا : 09122541233
مانیا : این شماره کیه ؟
بلا : تو کاری نداشته باش ... .
بلا گوشی رو میگیره : این چرا بوق میزنه ؟؟
مانیا : یه خورده صبر کن ... الان برمیداره ...
یه صدای دخترونه از پشت گوشی : بله ؟؟
بلا : فکر کنم اشتباه گرفتم ...
از پشت گوشی صدای زد و خورد کوتاهی میاد ...
یه صدای پسرونه از پشت گوشی : بده من دختره ی (...) ...
صدای پسرونه : بفرمایید ؟؟
بلا : سلام خاله ... خوبی ؟
دراکو :سلام ... خوبید ؟؟
بلا: اون قبلیه کی بود ؟؟
دراکو : پانسی پارکینسون ... دوستمه
بلا : به به ... با دخترا هم دوست میشی ...
دراکو : خاله ... این مک گونگال داره پدرمو در میاره ... به دادم برسید
بلا : هر وقت پاتر یا هرکی اذیتت کرد این طلسمی که میگمو روش اجرا کن ...
----------
صد سال بعد ...
---------
دراکو : آره ... آره ... فهمیدم ... بسه ... من این همه رو چه جوری با هم یاد بگیرم ؟؟
بلا:
بلا :این آدرسی که میگمو یاد داشت کن ... بعد مدرسه یه جاروی سیاه که روش نوشته " دراکو مالفوی " میاد دنبالت ...
دراکو :ok ...bye
بلا : نارسیسا بچت لات شده
نارسیسا : حالش خوب بود ؟
بلا : 20
نارسیسا : پاشم براش اسفند دود کنم
-----------------------------------------------------
معذرت اگه طولانیه


و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۱:۲۴ دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۳
#4

بلاتریکس لسترنجold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۸ چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۰۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
از خانه ريدل ها
گروه:
مـاگـل
پیام: 149
آفلاین
بلا و نارسیسا داشتن به هم جک میگفتن که :
بلا:این رو شنیدی که میگه یه ترکه بود الان هم هست
نارسیسا:جالب بود حالا اینو بیا یه روز یه ترکه میره تو اتوبوس
عاشق یه دختره میشه(در اولین نگاه)بعد شماره ی اتوبوس رو برمیداره
بلا:براوو نارسیسا آفرین عالی بود حالا اینو بشنو یه روز یه روز رشتی از زنش میپرسه :خانوم تو دوست داشتی مرد بودی زنه میگه نه دوست داشتم تو مرد بودی
نارسیسا و بلا در حال خندیدن بودن که به یکباره در میشکنه و یه حیکل گنده وارد میشه:
استیو همچون یک گاو اسپانیایی میآد و چوبش رو میزاره تو گردن بلا
میگه:کسی در مورد ما جک گفت
بلا:(در حال خندیدن)من بودم مگه چی شده
استیو :حالا میگم چی شده استیو میخواد یه طلسم مرگبار به بلا بزنه که به یکباره در دوباره میشکنه و لرد و کراب و میلی سنت و مانیا میان تو و چوباشونو به طرف استیو میگیرن
استیو که ترسیده بود میگه:دختره خوبیوس
کراب:
لرد: برو بیرون
مانیا:
میلی سنت:
بلا :ممنونم از شما دوستان
لرد:با پیژامه برم خواستگاری مثل استیو ضایع نشم
کراب:یه روز یکی.... یادم رفت
==========================================================================

بلا پس از مدتی میاد و میگه:بهتره به محفل حمله کنیم
کراب:ولی ما که جاشو نمیدونیم
بلا: چند میلیارد دفعه بگم که یه جاسوس برای خودت داشته باش
جاسوس های من جاشو بهم گفتن
لر:خوبه نقشت چیه بلا
بلا:من و نارسیسا خودمونو به شکل سوسک و لاوندر در میآریم
(سوال:چرا اونا؟چون در تاپیک شکنجه گاه جادوگران سفید اسیرن بهتره اونجا رو هم بخونین)
نارسیسا:خوب بعدش؟
کراب:بعدش همه رو میکشین
لرد: کراب اگه یک بار دیگه این طوری صحبت کنی من میدونم و تو
کراب:
بلا:بله داشتم میگفتم...............................
======================
ادامه در پست بعدی شما همن میتونین ادامه بدیبن
-------------------------
معما:8 وزیر را طوری در صفحه ی شطرنج قرار دهید که هیچ یک همدیگر را نزنند


تصویر کوچک شده
وزیر ارتش مقدس جادوی سیاه
there is no good and evil ... there is only power


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۲۳:۰۶ یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۳
#3

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
مـاگـل
پیام: 210
آفلاین
لرد:بیا اینجا ببینم
مانیا:نه من کار دارم...
لرد:به کی بودی گفتی گنده؟
مانیا:با کراب بودم
لرد:کراب کو حالا؟
در همین لحظه سالازار اسلیترین لرد همیشه خاکستری وارد میشه
سالازار:با دختر من چی کار داری؟
لرد: هیچی
سالازار:که هیچی...
لرد:آره
ادامه بدید
==
من زیاد عضو فعالی تو اسلیترین نبودم اما حالا میخوام باشم


تصویر کوچک شده


Re: بچه های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۲۲:۵۴ یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۳
#2

ميلي سنت بالسترود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۴ چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۴
از ازروت(سرزمین خاکستری)
گروه:
مـاگـل
پیام: 73
آفلاین
پرمیس دستش زیره پای کراب گئر کرده بوود و اشکش داشت در میومد که بلا به دادش رسید
بلا: خودتو جم کن کوچولو
نارسیسا: ااا این تلفن که صفرش قفله چه جوری به مبایل مانیا زنگ بزنم
میلی سنت:
دهن نارسیسا رو گرفت
صدای جیغ حیغ مانیا از ته راهرو اومد
درو محکم حل داد خورد به لرد
مانیا: گنده چند بار گفتم پشت در وا نستا
همه رفتن پشت در قایم شدن .
مانیا اا انگار ئکی داره منوو صدا می کنه مگه نه ؟ :-
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
ادامه بدین


THe return of ADAS


بچه‌های باحال اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۶:۴۶ یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۳
#1

نارسیسا مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۳ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۵۱ جمعه ۱ مهر ۱۳۸۴
گروه:
مـاگـل
پیام: 118
آفلاین
افتتاح اولین تاپیک ایفای نقش پس از اندی دور خود چرخیدن و بیکاری را در تالار خصوصی تبریک میگم
صلوات ختم کنید
============
نارسیسا و بلاتریکس در گوشه ای از تالار نشستن و به بازی شطرنج جادویی پرداختن...
کراب وسطشون نشسته و یک لحظه به بلا و لحظه ای دیگر به نارسیسا نگاه میکنه ...
کراب: آهان ..آفرین ... بلاتریکس برو برو ... الان سربازه میزننتت ... اه ... ایول نارسیسا ... خوب زدیش ... بزن بازم
بلا : میشه بگی تو طرفدار کی هستی؟
کراب: مثل اینکه یکی داره در میزنه ...
کراب به سمت در میره تا بازش کنه ...
در با صدای وحشتناکی باز میشه و کراب از اینور تالار به پرواز در میاد تا اونور تالار به دیوار میخوره ...
نارسیسا: کدوم بی فرهنگی اینجوری درو کوبید ؟؟
بلا که به پشت سر نارسیسا خیره شده سعی میکنه بهش بفهمونه که خفه شه !!!
نارسیسا برمیگرده پشتشو نگاه میکنه ...
لرد؟؟؟چیزه ... من ... با پرمیس بودم
لرد: پرمیس؟؟ولی اگه اشتباه نکنم من درو باز کردما !!!
بلا : مثل اینکه فراموشی گرفتید ...
لرد : من؟؟؟؟
بلا: نه پرمیس ...
لرد: ولی ...
فریادی از پشت به گوش میرسه و همشونو از کل کل و بحث کردن متوقف میکنه ...
بسههههههههههههههههههههههه ...
لرد: به به ... جد عزیز ... چه عجب سری به اینجا زدید
سالازار : پاشید که این تالار کوفتی خیلی کثیفه ... به همه زنگ بزنید بگید بیان کمک اینجا رو تمیز کنیم
============================
اعضای با همت اسلیترین ... ادامه بدید


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۲۲ ۲۳:۴۸:۴۸

و تو اي غول قصر ... در رفتي از دست ... گربه ي چكمه پوش!!!
=========================
T.A.T.U




تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.