هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۵:۵۵ دوشنبه ۲ آبان ۱۳۸۴
#77

Solid Snake


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۱۴ یکشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۱۷ دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۶
از منطقه ي درياچه هاي دو قولو در آلاسكا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 131
آفلاین
ای بابا این فروشگاهه یا نانوایی؟
رفته بودم به فروشگاه چوب های جادوی(آخه چوب جادوییم در آخرین نبرد با محفلی ها ترک برداشته)تا یه دونه چوب نو بخرم.
وقتی که رسیدم (چشمت روز بد نبینه)یه عالمه جادوگر دم در فروشگاه صف کشیدند منم دیدم که اگه بخوام همراه این جمعیت توی صف بایستم فورا شناساییم می کنند و به آزکابان می برندم.
منم بی خیال چوب جدید شدم.
تا اینکه دیدم توی سایت یه اعلامیه زدن مبنی بر اینکه چوب های جادویی با 10% تخفیف منم موقعیت رو غنیمت شمردم.

سفارشم:
1-نوع چوب جادو:چوب درخت آبنوس.
2-قطعه جادویه به کار رفته در آن:پوست باسیلیسک.(آخه اون یکی هم از همین نوع بود.عادته دیگه کاریش نمی شه کرد)
3-طول چوب جادو:15 اینچ
4-طلسم :اجی مجی لاترجی(به این نکته توجه شود)

پولش به حساب واریز شده است.
اسم و فامیل:فنریر گری بک
ایمیل:snakeharrypotter@yahoo.com


[size=x-large][color=660000][font=Georgia]My Goal is Straight Forward."I Make the Impos


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱:۱۶ شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۴
#76

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پروفسور کوییرل در حالی که داشت تو مغازه مگس مپروند یه صدایی شنید
گرومپ گرومپ گرومپ
پروفسور کوییرل: کیه!؟چیه!؟زلزززززززززله
و.ک:در و باز کن مگه نمیبینی امپراطور تاریکی داره میاد
پروفسور کوییرل: به به سلام جناب پ.و.ا از اینطرفا
و.ک:هیس نمیخوام کسی منو بشناسه یواشکی اومدم
پروفسور کوییرل:اوه بله از اینکه کاملا بی صر صدا اومدین کاملا مشخصه هیچکی نفهمید مطمئن باشین
و.ک:مخصوصا اینطوری اومدم میدونیکه من خیلی مشهورم اگه منو بشناسن...
پروفسور کوییرل:میندازنتون بیرون
و.ک:چیزی گفتی!؟
پروفسور کوییرل:با شما نبودم
و.ک:هان خیله خب یه چوبدستی میخوام
پروفسور کوییرل:اءءءءءء همین چند وقت پیش یه چوبدستی براون فرستادم اون جنسش فوق العاده بود دیگه مثل اون...
و.ک:یکی دیگه میخوام
پروفسور کوییرل:باشه جنسش از چی باشه؟
و.ک:هوووم خب بزار ببینم بنظرم بهتره که :joke:
پروفسور کوییرل: شوخی میکنین!؟
و.ک: :chomagh: نه کاملاهم جدی گفتم
پروفسور کوییرل:ولی آخه نمیشه من موی سرژ رو از کجا بیارم!؟
و.ک:موی سرشو نمیخوام حواست باشه یه تاره ریششو میخوام
پروفسور کوییرل:ممممااااااااااا اینکه سختر شد
و.ک:کاری نداره یه دفعه که دیدیش یه ماچش کن
پروفسور کوییرل: سرژو عمرا محاله ممکنه امکان نداره اوووووووق
و.ک:باشه خودت خواستی پس بجاش یه موی دیوانه ساز برام توش بزار
پروفسور کوییرل:نه نه همون ریشه سرژ خوبه فردا بیا ببینم چیکار میکنم
و.ک: :bigkiss:





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۴
#75

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پروفسور کوییرل تازه از خواب بیدار شده بود به ساعتش یه نگاهی انداخت هنوز هشت نشده بود سعی کرد دوباره بخوابه ولی موفق نشد ناچارا بلند شد و بعد از خوردن صبجانه سعی کرد چند تا چوبدستی بسازه ولی هرچی لیست سفارشات رو زیر و رو کرد چیزی پیدا نکرد.به سمت در مغازه رفت و بازش کرد.کوچه دیاگون خیلی خلوت بنظر میرسید.چند هفته ای بود که اوضاع اینطوری شده بود و کوییرل دلیلشو نمیدونست.از دور صدایی قدمهای کسی بگوش رسید.کوییرل به سمت صدا برگشت و دید یه نفر داره به سمت مغازه حرکت میکنه با خودش گفت "چه عجب بعد از یه ماه بالاخره یه مشتری پیداش شد"
رهگزر:سلام پسرم
کوییرل:سلام پدر جان از اینطرفا راه گم گردین
رهگزر:آره پسرم
کوییرل:
رهگزر:میدونی این آدرس کجا میشه؟
کوییرل: خب بزار ببینم خب شما باید دو سه تا مغازه برین بالاتر
رهگزر:ممنون :bigkiss:
کوییرل:کجا ؟حالا که مغازه ها باز نیستن بیاین تو یه چایی در خدمتتون باشیم
رهگزر: ماه رمضونی !؟خجالت بکش
کوییرل: باشه خب پس بیان یه چند تا چوبدستی نشونتون بدم باقلوا
رهگزر:اءءءءءءبازم داره میگه بیا باقلوا بخورد واقعا که
کوییرل:نه بابا کجا پدر جان یه دقیقه صبر کنین
رهگزر:
کوییرل:اه بعد از یه عمر یه مشتری به تورون خوردا
رهگزر:چیزی گفتین؟
کوییرل:بله آدرس رو اشتباهی بهتون گفتم باید اول برین دو تا کوپه بالاتر بعد بپیچین دست راست انوقت دوبره میان همیجا بعد سه تا مغازه که برین جلوتر رسیدین
رهگزر:دستت درد نکنه پسرم خدا عمرت بده
کوییرل:قابلی نداره تابرگردین همین جا مغازه ها باز میشن





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۰:۵۱ جمعه ۱۵ مهر ۱۳۸۴
#74

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
یک روز سرد پاییزی ساعت 14:47 دقیقه
پروفسور کوییرل در حال مرتب کردن و بسته بندی چوبدستیها بود که:
غیییییییییژژژژژژژ
کوییرل:ببخشید داریم میبندیم لطفا....مممماااااااااااشما اینجا باورم نمیشه
پ.و.ا:ها پس چی خیال کردی فکر نمیکردی برگردم؟
کوییرل:اختیار دارین خوشحالمون کردین بفرمایین تا براتون یه ....
پ.و.ا:لازم نکرده عجله دارم.یه چوب دستی دیگه میخوام اون یکی که درست کردی افتضاح بود
کوییرل:ببخشین ولی اون از بهتری...
پ.و.ا:گفتم که بدرد نخور بود .ایندفعه یدونه از اون مخصوصا میخوام.همونایی که السامور یه زمانی برات بصورت قاچاقی میفرستاد.یادمه یکدومشون مال...بود همونو میخوام.
کوییرل:چیییییی؟ولی اونا رو توقیف کردن تازه دیگه الساموری وجود نداره که...
پ.و.ا:ماهاهاهاهاء انگار نشنیدی چی گفتم هان
کوییرل:چرا ببله چچچچشب یکی براتون گی گی گیر میارم
پ.و.ا:میخوام خودت درست کنی توش موی لرد سیاه باشه و از چوب درخت مرگ هم ساخته شده باشه
کوییرل:چوب رو میشه یکاری کرد و موی لرد ول...
پ.و.ا:کی آماده میشه؟
کوییرل:خب بزارین ببینم فکر کنم 3 روز دیگ...
پ.و.ا:ماهاهاها...
کوییرل:سه ساعت دیگه
پ.و.ا:خوبه.چی نکنه پولم میخوای
کوییرل:نه قربان فقط وردش روهم اگه بگین
پ.و.ا:آواداکداورا
کوییرل:بله حتما





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۵:۵۱ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
#73

مایکل کرنر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۵ شنبه ۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۴:۲۰ سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳
از دفتر کارآگاهان !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 162
آفلاین
سلام کوییرل عزیز
راستش در درگیری که با کرام به خاطر سیستم چرخشی پول در باشگاه دوئل داشتم چوبم پودر شد.
آخه اون خیلی سریع بود.
لطف کن یه چوب هم واسه من بساز
مشخصاتش هم: اسمی باشه ، چوب درخت زبان گنجشک ، سی و سه سانت و مو هم لطف کن موی هری پاترو بذار شاید ما هم مثل اون ضد طلسم بشیم.
راستی پروفسور من تمام پولهامو به خاطر طرحی که خودت میدونی از دست دادم.
اگه میسازی مجانی بساز


تصویر کوچک شده














کارآگاه و بازرس ویژه
----------


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۱:۴۲ دوشنبه ۴ مهر ۱۳۸۴
#72

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
کوییرل به خاطر آخرین سفارشش که شون و لارا به اون داده بودند برای پیدا کردن ویلیام ادوارد به تمام خانه ها,مغازه ها ,حذبها و حتی لندن سر میزنه بلکه بتونه نشونه ای از ویلیام ادوارد پیدا کنه:
کوییرل:خب اینم آخرینجایی که ممکنه یه سرنخی از ویلیام ادوارد پیدا بشه
دیوانه ساز:باکی کارداری؟
کوییرل:با رئیسس آزکابان
دیوانه ساز:وقت قبلی داری؟
کوییرل:بله دیروز باهاشون قرار گزاشتم
دیوانه ساز:چوبدستیتو تحویل بده و برو تو
کوییرل:باشه کجا باید برم
دیوانه ساز:اونقد مستقیم میری تا به یه در برسی
کوییرل:ممنون

یکساعت بعد در دفتر رئیس زندان
کوییرل:بله عرض میکردم به خاطر سفارش یکی از مشترییهام اومدم آخه اون یه چ.بدستی با موی ویلیام ادوارد سفارش داده و من...
رئیس:بله فهمیدم یه مدت پیش ما میمون بود ولی به خاطر یه سری مشکلاتی که ایجاد کردو باعث برهم زدن نظم زندان شد دادیم یه دیوانه ساز ببوستش
کوییرل:مممماااااااااا
رئیس:ولی فرار کرد
کوییرل:خدا رو شکر
رئیس:چیزی گفتین
کوییرل:نه نه فرمودین فرار کرد خب کجا رفت؟
رئیس:اگه میدونستم الان میفرستادمت سر قبرشولی گفتم که خبری ازش نداریم.ولی سلولش دست نخورده مونده شاید یه چیزی توش پیدا بشه.میگم یکی از نگهبانا برتت اونجا
کوییرل:نه نه آدرس بدین خودم میرم

سلول پروفسور ویلیام ادوارد
کوییرل:اوه اوه اینجا چقدر بو میده.اصلا قابل تحمل نیست.خب این باید متکاش باشه امیدوارم ریزش مو داشته باشه.بزار ببینم آها یه چیزی پیدا کردم.امیدوارم خودش باشه.بوی ویلیامو میده .موفق شدم





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ یکشنبه ۳ مهر ۱۳۸۴
#71

لارا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۲ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۵۶ چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹
از خانه ريدلها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 202
آفلاین
همین که شون از مغازه بیرون میره لارا وارد مغازه میشه....
لارا با عصبانیت:عجب آدمایی پیدا میشن....این دیوونه کی بود دم در؟انگار حالش اصلا خوب نبود؟دو بار خورد به من..... سلام کویی....خوبی؟
کوییریل:کو یی؟ما کی اینقدر صمیمی شدیم؟؟
لارا:خوب شونو ندیدی؟قرار بود بیاد اینجا چن تا چوب سفارش بده...
کوییریل:چرا..همین الان سفارش داد و رفت...راستی حالش اصلا خوب نبود کمی مواظبش باش....
لارا:نه.حالش خوبه..زندگیمون خرج داره خوب...
کوییریل نگاهی به سرو وضع لارا میکنه و با خودش میگه:زندگی که نه ولی ظاهرا تو خیلی خرج داری...طفلکی شون...
-هی...اگه میخواین سفارشتونو پس بگیرین باید بگم نمیشه..من پول همه چوبا رو میگیرم
لارا:نه..نه...فقط میخواستم بگم ظاهرا شون یادش رفته جنس چوبا رو مشخص کنه....خوب بچه های گروه به چوبای عالی احتیاج دارن..اونا کارشون خیلی سخت و مهمه...لطفا چوبا از جنس مقوا باشن وسط همشون هم یه تار موی ویلیام ادوارد باشه.
کوییریل: مقوا؟؟؟؟ویلیام؟؟؟من موی ویلیامو از کجا بیارم؟
لارا:من چه میدونم...برو از این مدیرا بپرس کجا شوتش کردن... اگه این کارو بکنی من دوبرابر شون بهت پول میدم.....
کوییریل:خوب...ام...کمی مشکوکه...مخصوصا با توجه به سابقه تو...ولی خوب به من چه...من سفارشارو انجام میدم...باشه...چوبا که آماده شد بهتون خبر میدم...
لارا:خوب خیلی ممنون.....ضمنا آخرین باری که از موزه ما بازدید کردی و تنهایی رفتی دوساعت قسمت جواهراتو گشتی دو تا از الماسای ما کم شده...
کوییریل:تو...تو...تو منظورت چیه؟
لارا:هیچی بابا فقط موقع حساب کردن اینو هم در نظر بگیر...
کوییریل:


تصویر کوچک شده


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۸:۵۸ یکشنبه ۳ مهر ۱۳۸۴
#70

شون پن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۱۱ دوشنبه ۶ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۰۳ سه شنبه ۱ دی ۱۳۸۸
از آمریکا،سانفرانسیسکو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 197
آفلاین
شون تلو تلو میخوره و میوفته توی مغازه!!!
کوییرل: حالت خوبه؟
شون از روی زمین بلند میشه ولی دوباره تلو تلو میخوره و نزدیکه بره توی یکی از قفسه ها !! که کوییرل میگیرتش!
شون:چیزی نیست...چیزی نیست...من یه کم خوابم میاد! آخه خیلی خستم. الان دو شبه خوابم نبرده.
کوییرل:خوب اون که معلومه!!! ولی تو مشکلت اساسی تر از این حرف هاست!!
شون:چیزی گفتی؟
کوییرل: نه
شون دست میکنه توی جیبش و یه لیست بلند درمیاره و میگه:خوب من اومدم یه سری چوب جادو برای بچه های گروه سفارش بدم.به یه مقدار چوب اضافی احتیاج داریم.
کوییرل میره میشینه پشت صندلیش و میگه:خوب چندتا میخواهی؟ چی باشه؟
شون لیست رو میذاره روی پیشخون و هلش میده طرف کوییرل.
کوییرل یه نگاه به لیست میکنه و میگه:اوووه! بیست و پنج تا!! چه خبره؟ مگه شما چندنفرین؟
شون که دوباره افتاده بوده روی زمین بلند میشه و میگه:هیچی فقط برای بچه های گروه ما نیست. مال بخش های دیگه هم هست.
این رو میگه و میره روی یکی از صندلی های مغازه میشینه.
کوییرل از شون میپرسه:حالا ببینم چرا خوابت نمیبره؟مگه مشکلی داری؟
شون:آره بابا. کلی کار ریخته سرم. ماموریت هم دارم برای همین سرم حسابی....
کوییرل سرش رو بلند میکنه میبینه شون روی صندلیش خوابش برده!!
کوییرل:ای بابا! این دیگه چش شده؟
از روی صندلی بلند میشه میره کنار شون و میگه:هی شون پا شو...مگه اینجا خونه خالست گرفتی خوابیدی!! پا شو ببینم!
شون:هان..چیه؟....وسایل رسید؟...اسمش رو نبر به جایی حمله کرده؟!!!!
کوییرل: بابا چته؟ چی میگی؟
شون:اهان ببخشید....من قاطی کردم. خوب من دیگه باید برمسرم حسابی شلوغه. امشب باید برم خونه.
کوییرل:باشه برو شرت کم!!! ...نه چیز برو به سلامت.
شون آروم و تقریباً به زور از روی صندلی پا میشه و میره طرف در.
بعد به کوییرل میگه:من رفتم ولی اون ها رو زود آماده کن...آخه عجله دارن...ممنون.
این رو میگه و از در میره بیرون.
کوییرل میره کنار در که ببینه شون رفت یا نه که میبینه خوابش میبره و با مغز میره توی دیوار!!
کوییرل: این خیلی قاطه!! مشکلش جدیه!
این رو میگه و برمیگرده پشت پیشخون.


تصویر کوچک شده


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ یکشنبه ۳ مهر ۱۳۸۴
#69

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پروفسور کوییرل در حال ساخت یه چوبدستی برای آرموک بود که:
فرانک: پس این چوبدستی من چی شد؟
پروفسور کوییرل:ه ه ه همین ااالان داداشتم برات درسست میکردم
فرانک:ببینم
پروفسور کوییرل:ایناهاش
فرانک:دروغگو رو اینکه اسم منو ننوشتن
پروفسور کوییرل:نه بابا ماله توء تا چند دقیقه دیگه برات میفرستمش
آرموک:سلام کوییرل دستت درد نکنه آماده شد الهی که من قربونت برم :bigkiss:
فرانک:چی؟
پروفسور کوییرل:ممماااااااااا چیزه اینه نه یعنی باشه ببرش
فرانک:توکه گفتی اون ماله منه
پروفسور کوییرل:دروغ گفتم راستش یه خونه تو هاگزمید خریدم چند روزه که دارم اسباب کشی میکنم هنوز وقت نکردم مال تو رو تعمیر کنم.ولی حتما امروز بعد الظهر برات میفرستمش قول میدم
فرانک:باشه منتظرم فقط وای به حالت اگه بازم...
پروفسور کوییرل:نه نه حتما میفرستم





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ جمعه ۱ مهر ۱۳۸۴
#68

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پروفسور کوییرل در حال تعمیر چوب دستی فرانگ بود که ...
ویروس:هی پروفسور من یه چوبدستی میخوام که بتونه به یه سری از
جادوگرای این سایت احکام روزه داری رو یاد بده در ضمن اونا رو وادار به نماز خوندنم بکنه
کوییرل:بگیر اینو امتجان کن
ویروس:هوووم به نظر بد که نمیاد جنسش از چیه؟
کوییرل:موی فرشته و ساخته شده از چوب درخت زیتون 27 سانتیمترم
هست
ویروس:خوبه فقط باید اول امتحانش کنم تو به نظر کافر میای
کوییرل:من نه نه من روزی 17 رکعت....
ویروس:بمومنیوس
سه ثانیه بعد
کوییرل:وای من 750 تا روزه قرضی دارم به اضافه 9125 تا نماز بایداز همین الن شروع کنم.پول چوبدستی رو برام بفرست نه نه بده به یه
مستحق همه پولامو بده .وای باید برم از همه حلالیت بخوام.......
ویروس:فکر کنم چوبدستی خوبی برم رو مدیرا یه امتحانی بکنم
-----------------------------------------------------------------------
پروفسور کوییرل در حال ساخت یه چوبدستی برای آرموک بود که:
فرانک: پس این چوبدستی من چی شد؟
پروفسور کوییرل:ه ه ه همین ااالان داداشتم برات درسست میکردم
فرانک:ببینم
پروفسور کوییرل:ایناهاش
فرانک:دروغگو رو اینکه اسم منو ننوشتن
پروفسور کوییرل:نه بابا ماله توء تا چند دقیقه دیگه برات میفرستمش
آرموک:سلام کوییرل دستت درد نکنه آماده شد الهی که من قربونت برم :bigkiss:
فرانک:چی؟
پروفسور کوییرل:ممماااااااااا چیزه اینه نه یعنی باشه ببرش
فرانک:توکه گفتی اون ماله منه
پروفسور کوییرل:دروغ گفتم راستش یه خونه تو هاگزمید خریدم چند روزه که دارم اسباب کشی میکنم هنوز وقت نکردم مال تو رو تعمیر کنم.ولی حتما امروز بعد الظهر برات میفرستمش قول میدم
فرانک:باشه منتظرم فقط وای به حالت اگه بازم...
پروفسور کوییرل:نه نه حتما میفرستم
ويرايش شد!


ویرایش شده توسط زاخارياس اسميت در تاریخ ۱۳۸۴/۷/۴ ۱:۳۴:۱۹









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.