لرد چوبدستیشو به طرف دماغ اسکاور میگیره و میگه اکسیو.
تصویر یه لحظه میره روی پنجره ی کافه که گل و بلبل رو نشون میده و صحنه های فجیع کنده شدن دماغ اسکاور و چسبیدن اون به دماغ ولدی رو نشون نمیده.
دوباره صحنه برمیگرده اینبار روی دماغ اسکاور یه چسب سفید بزرگ زدن و لرد ولدمورت با دماغ جدیدش پشت در وایستاده و هر هر میخنده.
ناگهان دره مهمونخونه باز میشه و با شدت هرچه تماتر میخوره تو دماغ تازه ی ولدی.
ملت کافه همه چشم میدوزن به در تا فرد تازه وارد رو ببینن.
مالی:سلام
کافه:
مالی:اینجوری نگام نکنید میدونم خیلی خوشگلم.
مالی به سمت یه میز میره و روی اون تنها میشینه.
دوباره در کافه باز میشه و آمبولانس میاد جنازه ولدی رو که وسط کافه پخش شده جمع میکنه میبره.(پیام اخلاقی=کار بد نکنید وگرنه اوق میشید.)
سیبل که برای اولین بار در زندگیش با دیدن مالی احساس خوشگلی میکنه به سرعت به طرف میز مالی میره و پیش اون میشینه.
ملت محفلی و بی طرف که از دیدن چگونگی کشته شدن ولدمورت توسط مالی مشعوف شده بودن همه برای مالی هورا میکشن و همه خوب و شاد و خندان دورش جمع میشن.
ملت:مالی مالی تو قهرمانی.
مالی:میدونم میدونم بیشتر از این خجالتزدم نکنید.
مادام رزمرتا که از دیدن این صحنه های حماسی اشک شوق در چشماش جمع شده همرو یه نوشیدنی کره مربایی دعوت میکنه.
دوباره در باز میشه و اینبار هیشکی وارد نیمشه.
مادام رزمرتا:هیچی نبود باد بود.
و اینگونه بود که همه در کنار هم به خبوی و خوشی زندگی کردند.
ولی ناگهان در کافه باز شد(اینهمه برای حفظ سوژه)
نقد اسکاور: خب مالی جان پست جالبی بود و طنز مخصوص به خودتو داشت ولی مثل اینکه اینو فراموش کرده بودی که یه پست طنز نباید داستان رو از بین ببره...
یکی از مشکلات اصلی طنز تویه هر جایی اینه که طنز رو با خیلی چیزای دیگه اشتباه میگیرن(منظورم هجو و چیزای مسخره نیست)...مثلا طنز رو جوک و خندوندن میدونن...ولی طنز دامنه ی گسترده ای داره که اتفاقا طنز و جوک شاملش نمیشه بلکه طنز و جوک هم یه ته مایه هایی از طنز دارن که کلا مدلشون با هم فرق داره...
مشکل پستت این بود که با طنز داستان رو از بین برده بودی و اونم به خاطر این بود که فقط میخواستی یه چیزی بنویسی که همه رو بخندونی نه اینکه تویه یه تاپیک ادامه دار پست بزنی...
اینو هیچ وقت از این به بعد یادت نره که اینجا یه سایت کامیونتیه و ایفای نقشش هم باید اشتراکی باشه و همه با هم کار بکنن نه اینکه یه نفر بیاد داستان رو یه جوری که بقیه اصلا فکرشو نمیکنن ادامه بده و از سوژه های پست های قبلی استفاده نکنه...تویه رول یکی باید سوژه بده اون یکی استفاده بکنی و بعضی مواقع هم خود فرد از سوژه های خودش استفاده میکنه ولی همیشه پست هایی که سوژه برای نفر بعد میزارن ارزشمند تر هستن و باحال تر هم میشن...(کلا خودتم تویه اون پرانتز آخر سر اعتراف کردی که خیلی حاشیه ای پست زدی!)
به هر حال پست طنز جالبی بود که بهتر دیدم از این دید نقدش بکنم و کلا از نظر من استعداد اینو داری که خیلی راحت پست نفر قبلی رو ادامه بدی...شاید پستت رو با عجله زدی...