هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (گراپ كوچولو)



Re: پادگان نظامى
پیام زده شده در: ۸:۱۱ سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۶
#1
كم كم سردي شب داشت به بدن مريدان لرد سياه رخنه ميكرد اما اين كوچكترين مشكلي بود كه انها با ان سر و كار داشتند.

همگي ساكت بودند و در افكار خود داشتند جست و جو ميكردند.

پرسي نقشه پادگان را از تئودور نات گرفت سعي كرد موقعيت فعليشان را شناسايي كند.مهتابي زيبا فضا را در بر گرفته بود اما انقدر روشنايي هديه نكرده بود كه پرسي به راحتي بتواند نقشه را برانداز كند.

از جادو هم نميتوانست استفاده كند چون ممكن بود محفلي ها متوجه حضور انها بشوند.

بدون استراحت داشتند به پيشروي خود ادامه ميدند پرسي كم كم از ور رفتن به نقشه خسته شد چند قدم جلوتر ايگور رويش را به سمت پرسي و تئودور بر گرداند و خس خس كنان گفت:حالم خو....

قبل از به پايان رسيدن جمله اش ناگهان به روي زمين افتاد تئودور تلو تلو خوران خود را به كنارش كشاند.

صداي خس خس ايگور در حالي كه روي صورتش افتاده بود و توان حركت نداشت شنيده ميشد.

نات با سختي او را جابه جا كرد رنگش به شدت سفيد شده بود و زخم هاي اطراف بدنش كه شاخه هاي درخت ايجاد كرده بودند كبود و متورم شده بودند.

تئودور كه خود حال مسائدي نداشت دستي به پيشانيش كشيد و روي زمين افتاد.

پرسي كه با ديدن اين وقايع شكه شده بود سريع خود را به ان دو رساند زخم هاي كبود روي صورت و رنگ پريده از چه حكايت ميكرد.

از به زبان اوردن فكري كه ديوانه بار در ذهنش رخنه ميكرد امتناع ميكرد اما بعد با صداي ريزي گفت:اون درخت سمي بود

خب علی بشیر ، اش یا هوریس عزیز! متاسفانه پستت از لحاظ املایی مشکل داشت.علاوه بر آن ، سوژه خوبی داشت ولی توصیفات را درست به کار نبرده بودی.در کل پست متوسطی بود.موفق باشی.


ویرایش شده توسط علي بشير در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۹ ۸:۲۰:۴۳
ویرایش شده توسط علي بشير در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۹ ۸:۲۵:۲۲
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۴ ۱۳:۱۷:۱۵

تصویر کوچک شده

[b]در سرزميÙ


Re: کاور نسخه دلوکس قدیسهای مرگبار
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۶
#2
نقل قول:
ايگور نوشته:
فکر نمیکنی یک مقدار مسخره باشه؟هر جا که هری به چیزی نیاز داشته باشد ناگهان متوجه شود که بتواند از راه حلی دارد و خودش میتواند مثلا اژدها را رام کند؟در ضمن اگر چنین توانایی داشت در مرحله اول جام آتش نمایان میشد و از آن استفاده میکرد؟نه؟


اول بايد بگم درسته منظورم چارلي ويزلي بود اشتباه نوشتم

اما در مورد نظرت يه نكته اشاره كرده بودي كه اگه همچين قدرتي داشت ميتوسنت تو مرحله يك جام اتش از پس اون اژدها بر بياد.

ايني كه ميگي كاملا درسته منم برام اين مسئله مبهمه اما خودت فكر كن ببين كه با چه نيروي ديگه اي هري ميتونه بر يه اژدها تسلط پيدا كنه.

دو راه داريم.

1.اينكه كاور رو در نظر نگريم
2.اينكه احتمالاتو بررسي كنيم

يك احتمال اينه كه به قول شما به كمك چارلي ويزلي تونستن به اين توانايي برسن.اما به نظر من چارلي خودش اين قدر قدرتمند نيست كه بتونه تنهايي اين امادگي رو در اونها ايجاد كنه.

دو اگه يادت باشه هري وقتي فهميد مار زيانه كه در اون موقعيت گير افتاد دقت كني ميفهمي هري هيچ وقت با اون اژدهاي بلغاري در شرايطي گير نكرد كه هيچ راه فراري نداشته باشه و متكي به نيروي درونش بشه همونطور كه اگه شايد حالا كسي بهش نفرين مرگ بزنه ترجيح ميده فرار كنه تا به مقابله باهاش بايسته.



Re: کاور نسخه دلوکس قدیسهای مرگبار
پیام زده شده در: ۱۷:۲۸ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۶
#3
اولين چيز عجيب

به نظر من اولين چيز عجيب موجود در اين كاور سوار شدن هري رون و هرميون روي اژدهاست.

مگر نه اين كه رام كردن يك اژدها احتياج به چند نفر جادوگر ماهر دارد.پس فكرشو بكنيد كه سوار شدن و هدايت كردن اون چقدر سخته.

اونوقت چطور هري و رون و هرمويوني كه تازه(اگه هاگوارتزي در سال هفتم داير بشه كه شك دارم)تحصيلاتشونو به پايان بردن كه به همچين قدرت هنگفتي دست يافتن كه سوار يك اژدها شوند.

اگه حتي فكر كنيم هم كه بيل ويزلي اين كارو كرده باشه و به اونا در اين مسير كمك كرده باشه بازم غير ممكنه.

اما شايد يه حقيقت ديگه در كار باشه قدرت هنگفتي كه هري تا اون موقع ازش بي خبر بوده.كسي كه تونسه در برابر نفرين مرگ دووم بياره شايد حالا هم تونسته اون قدرت نهفتش را كه خيلي جاها به كمكش اومده دوباره فعال كنه.

اينجا كجاست

بعضا اشاره ميكنن كه اينجا دره گودريكه اما من نميدونم كه چرا با نگاه كردن به اين مكان ياد دهكده پدري لرد افتادم جايي كه ماروولو گانت درش ساكن بود.

جايي كه تام ريدل پدر لرد ولت مورت اونجا زندگي ميكرد در قصر اشرافيش.

شايد بشه با كمي دقت خانه ماروولو گانتو توي تصوير پيدا كرد با خصوصياتي كه در كتاب شش در مورد اون دهكده وصف شده خيلي اين مكان مطابقت ميكنه

نكته:هميشه كاورا به عنوان كتاب وفادار نيستن براي نمونه كتاباي ترجمه شده به فارسي خودمون را در نظر بگيريد مثلا همين كوئيديچ در تاريخ اعصار يا جانوران و جودات شگفت انگيز و زيستگاه انها .اينها يعني نظريات ما در حالي درسته كه كاور به كتاب وفادار باشه



Re: هری پاتر و قدیسهای مرگبار
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۶
#4
البته به نظر من احتياجي نيست اين نظرياتو به عنوان متن مخفي به كار ببرم چون كسي كه نميخواد در مورد كتاب بدونه بهتره اصلا به اين تاپيك نياد اما به قانون اين تاپيك احترام ميذارم

[spoiler=پيرامون عنوان] اين دو كلمه يعنيdeathly و hollow معناهاي متعددي ميدن يكي از معناهاي اين دو واژه در كنار هم ميتونه قديس مرگ وار باشه اما ميشه برداشت هاي ديگه هم كرد اگه دقت داشته باشيد عنوان كتاباي ديگه خيلي بي ابهام بود حالا اين فرضيه هم مطرح ميشه كه نكنه جي كي رولينگ داستان اسرار اميز كتاب هفتم را از عنوانش شروع كرده شايد اين جمله اي باشه كه قهرمان هاي كتابم بهش بر بخورن و از مسير اصليشون براي پيدا كردن جانپيچ ها منحرف شن و در اخر كتاب به معناي مورد نظر نويسنده ما دسترسي پيدا كنيم. [/spoiler]


[spoiler=معناي عنوان] deathly hollow را ما ميتونيم را برداشت هاي مختلفي ازش داشته باشيم مثلا گودال تو خالي يا مثلا حفره ي مرگوار(ديدم بعضي دوستان نوشتن قديس مرگ بار كه البته قديس مرگ وار درسته كه يكي از دوستانمونم به اين نكته اشاره كرده بود) .مشكل ما اينه اولين چيزي كه رفته تو ذهنمون رو ول نميكنيم ممكنه عنوان كتاب به هر كدوم از اينها اشاره كنه[/spoiler]

با تشكر


ویرایش شده توسط علي بشير در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۸ ۱۶:۴۷:۰۶


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۰۷ شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۶
#5
لينك تاييد در بازي با كلمات

لينك تاييد در كارگاه نمايشنامه نويسي

__________________________________________________
در راستاي حمايت از شناسه هاي شرقي و رواج هر چه بيشتر انها ما به شناسه علي بشير روي اورديم.

نام و نام خانودگي:علي بشير
دير:اسليترين

معرفي كوتاه شخصيت:(تاجر جادوگر شرقي كه ميخواهد قاليچه هاي پرنده شرقي اش را در بريتانيا بفروشد) بيزار از جاروهاي پرنده به علت كساد كردن بازار فروش قاليچه هايش.مردي زرنگ و سخت كه رد شدن از جلوي مغازه اش مساوي با خريد يك قاليچه خواهد بود.

مشخصات ظاهري:خيلي خفن !!قهرمان زيباي اندام نزد مادرش در حالي كه بقيه هر گز اين نظر را ندارند.ريشو و بد تركيب(البته رسيدن بيش از حد به خود از نشانه هاي ضعف شخصيتيست)

توانمدي ها:گذاشتن كلاه و ورداشتن ان از سر مردم.



__________________________________________________

با سلام
شناسه قبلي دادلي دورسلي يه دسترسي مرگخواري هم در صورت تاييد لطف كنيد به اين شناسه بديد

با تشكر


تایید شد!


ویرایش شده توسط علي بشير در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۶ ۲۰:۰۸:۴۴
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۶ ۲۰:۱۵:۳۵
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۷ ۹:۲۴:۴۹

تصویر کوچک شده

[b]در سرزميÙ


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۶
#6
لينك تاييد در بازي با كلمات

لينك تاييد در كارگاه نمايشنامه نويسي

طبق صحبتي كه با پروفسور كوييرل كردم گفتند كه همين ها براي تعويض شخصيت كافيه
_________________________________________________

نام:گراپ
گروه:اسليترين

قد:سه متر و هشتاد و پنج سانت
وزن:چيزي حدود يك تن

معرفي كوتاه شخصيت:در اعماق جنگل ممنوعه صداي خرناس هاي خوف ناكي به گوش ميرسد به نزديك تر كه برويم توده اي ازكرك هاي زبر و ضخيم را ميبينيم كه روي هم تلنبار شده اند و هراز گاهي هماهنگ با خارج شدن صداي خرناس به حركت وادار ميشوند.

به خود جرات ميدهيم و جلوتر ميرويم حالا ميشود دو گوش بزرگ را ديد كه از ميان موهاي انبوه جانور سر به بيرون باز كرده اند.

جلوتر ميرويم حالا صورتش بر ما اشكار شده چشمان ريزش را بر هم گذاشته و به خواب عميقي فرو رفته ناگهان حركتي ميكند ما ميترسيم.دست پشمالوي بزرگش را بلند ميكند و مشغول خاراندن دماغ بد شكلش ميشودنفسي به اسودگي ميكشيم..

توجهمان به دندان هاي تيزش كه از دهانش بيرون زده اندجلب ميشود دندانهايي كه اندام وحشتناك خود را بر بيننده عرضه ميكنند.

اري سر و صدا نكنيد در اين مكان گراپ برادر هگر خفته است

جنس:مرد

سواد:در حد باقالي

توانمندي ها:خرد كردن كله ي مخالفان
__________________________________________________
با سلام خدمت مسئول تاييد اين لينك شناسه قبلي من خواهشا اينو ببنديد يه دسترسي مرگخواري هم بديد

به اميد تاييد شدن
با تشكر

این شخصیت گرفته شده. به دلیل تعلیق قانون ایفای نقش نمیتونم ایشون رو از ایفای نقش خارج کنم.


ویرایش شده توسط گراپ كوچولو در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۵ ۸:۱۷:۵۹
ویرایش شده توسط گراپ كوچولو در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۵ ۸:۲۰:۳۵
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۲۶ ۱۳:۲۱:۵۳






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.