هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: بهترین نویسنده سال در ایفای نقش
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۸
#1
بارتی کراوچ

چون رول نویسیش خوبه و همیشه تلاش کرده بهتر بشه و واقعا خوب رول مینویسه


666

this is devils number


Re: « چرا بیشتر حیوانات به هری سریعتر نزدیک میشوند؟» آیا عده ای به صورت آنیماجس هستند؟
پیام زده شده در: ۱۲:۵۰ جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۸
#2
ربطش اینه که وقتی لرد ولدمورت وارث اسلیترین باشه اسلیترین هم با حیوانات ارتباط بر قرار میکرده...چون وارث لرد بوده به ولدمورتم این قدرت رسیده و چون روح لرد ولدمورت تو بدن هری بوده این اتفاق میوفتاده...اینم ربطش


666

this is devils number


Re: اگر هري بخواهد نقشه غارتگر را به يكي از بچه هايش بدهد به كدام یکی از بچه هایش می دهد؟
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸
#3
به جیمز میدتس چون اون شیطون تره و میتونه بهتر استفاده کنی ولی رولینگ توی یکی از مصاحبه هاش به این سوال اینچنین پاسخ داد:

جیمز روزی اونو از کشوی پدرش کش میره!!!

حالا دیه ما نمیدونیم این رولینگ بعد از کتاب دیه چه طرز تفکری داره:D


666

this is devils number


Re: در بحبوحه سیاهی
پیام زده شده در: ۱۸:۴۰ پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸
#4
لرد نگاه عضبناکی به ایوان کردو گفت:خب...اشکالی نداره فقط از این به بعد اسم این شخصو نیار چون شکنجه میشی...سیاه ترین جادوگر من فهمیدی؟

-ب..ب...باشه باشه لرد سیاه نمیگم...

سپس در برابر لرد سیاه زانو زد

لرد او را نادیده گرفت و گفت:خب...این پسره کجاست؟همین...بگو دیه

بلاتریکس با چابلوسی گفت:بارتی کراوچ؟

-آهان آفرین...مرسی هنوزم هوشت قویه...کجاست؟

-اربابم...اون توی اتاقشه ...به احتمال زیاد خوابه...

لرد سیاه کمی عصبانی شد و گفت:خوابه؟باشه الان بیدارش میکنم.

لرد به سمت در ورودی ساختمون رفت ولی بلاتریکس جلوی او را گرفت و گفت:نه ارباب...آخه میدونید اون تازه خوابیده!

-تازه خوابیده؟یعنی چی؟

-چون الان منو ایوال اینقدر دوئل کردیم که زدیم شیشه ی اتاقشو شکستیم و اون هر جفتمونو شکنجه داد و گفت دیه سرو صدا نکنیم و کسی رو راه ندیم!

لرد با خشم گفت:یعنی میخواد اربابشم راه نده؟این رو باور کنم؟

بلاتریکس سریع گفت:نه نه...اون حتما خوشحال میشه...ولی گفتم که بدونید

لرد رویش را از او برگرداند و به سمت تخت خواب بارتی رفت!

بلافاصله ایوان به سمت بلاتریکس آمد و گفت:نکنه لردمون نبود؟نکنه بیاد بارتی رو بکشه؟

-نه اون لرد بود...شایدم نبود ما هم دنبالش بریم ببینیم شاید کلکی در کار باشه!

بنابر این بلاتریکس و ایوان هم به دنبال لرد رفتند مبادا او جاسوس باشد...هر چند از این فکر خود شرم داشتند و باز هم میترسیدند ولی به راه ادامه دادند


پشت در اتاق بارتی

بارتی عروسکی را در آغوش گرفته بود و در خواب بود...سر عروسک خونی بود و دست و پایش کنده شده بود...و به طرز بسیار خشنی پر از خراش بود.

بارتی با صدای بلند خروپوف میکرد و هر بار که این کارو میکرد جوراب هایش تا نزدیک دهانش میرفتند و در هنگام بازدم جوراب ها برمیگشتند سرجایشان و این عمل تکرار میشد( )

لرد به دم در رسید...ابتدا با قدرت به در کوبید ولی بعد فهمید که بارتی گناه داره و آروم درو باز کرد و داخل شد و....


نزد بلتریکس و ایوان

بلاتریکس به نزدیک در رفت و تا اومد درو باز کنه چیزی با قدرت پرت شد و خورد به در و لرد رو همراره با در به بیرون پرتاب کرد...سپس در به بلاتریکس خورد و بلاتریکس هم پرت شد و به ایوان بی حواس خورد...ایوان تعادل خودش را از دست داد و از پشت به دیوار خورد.

بارتی چوبدستی اش را به سمت لرد گرفته بود و او را خلع سلاح کرده بود

فریاد زد:برو بیرون...تو گریندل والدی برو بیرون.....

بلا گفت:نه اون لردمون اربابه.

لرد گفت:بارتی؟پسرم؟واقعا منو نشناختی؟میخوای اینقدر شکنجت بدم صدای مرغ بدی؟

بارتی یکم رفت تو فکر و سپس زد تو سرش و لرد را بلند کرد و جلوی او زانو زد و درخواست عفو کرد.

لرد گفت:الان وقتش نیست الان باید بریم خاستگاری...باید امروز به خواستت برسی.

چشم های بارتی از شوق گرد شد و تشکر کرد...

ایوان که تازه از زمین بلند شده بود گفت:ارباب...ببخشیدا...فکر نمیکنید با پیکر گریندلوالد برید تو محفل ققنوس ...یهو به سمتتون حمله ور میشن؟

لرد نعره ای رو به آسمان زد:ای خدا...اینم جسم بود دادی به ما...؟

باید کاری دیگر میکرد...


___________


بقیه اش با شما...ادامه دهید



Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست مرگخواريت)
پیام زده شده در: ۱۵:۱۹ پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸
#5
-سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

خیر لرد سیاه


2-سابقه عضویت در محفل؟

متاسفانه با یک شناسه ی قدیمی داشتم...

3-مهمترین تفاوت بین دو جبهه سیاه و سفید؟

سیاه خشنه...خفنه...خونو وحشی گری و ایناس...ولی سفیدا...اینجوری نیستن:D


4-آیاحاضر به اطاعت محض از دستورات لرد سیاه هستید؟آیا حاضرید جان خود را در راه ارباب فدا کنید؟

yes sir

بله حتما هستم

5-نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟

تریپ قشنگیه


6-بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

شکنجه های بسیار خشن


7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

اونو به چشم یک مرگخوار میبینم و باهاش کنار میام...صد البته


8-به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

فکر کنم دماغشون رو عمس کرده باشن...و موهاشونم برای اینکه خفنز تر باشن کچل کردن(لرد سیاه مثل موهاش تا شونش باشه زیاد قشنگ نیست که...نه؟:D



9-یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

وای این خوراک منه:

کشتن پنج محفلی به ترتیب اونم با شکنجه های بسیار سخت و مرگ های درد ناک و بسیار کند(میتونید برای بهتر فهمیدن به فیلم های اره رجوع کنید)

10-نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بین کنید:

ریش:کوتاهش خوبه

طلسمهای ممنوعه: بابا نگو...عین اینه به یه معتاد بگی مواد نکش...مگه میشه از اینا استفاده نکرد؟:D


الف دال:گروهی تقریبا خیلی خیلی ضعیف


با آرزوی سلامتی برای شما


شما با شناسه قبلیتون تا جاییکه میدونم سفید بودین.
کساییکه شناسه عوض میکنن بهتره یه مدت با شناسه جدید فعالیت کنن که مطمئن بشن میتونن باهاش کنار بیان و بمونن.مخصوصا اگه جبهه هم عوض کرده باشن.ارباب باید پستای سیاه شما رو بخونه تا بهتر بتونه قضاوت کنه.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۷ ۲۳:۰۷:۲۸

666

this is devils number


Re: « چرا بیشتر حیوانات به هری سریعتر نزدیک میشوند؟» آیا عده ای به صورت آنیماجس هستند؟
پیام زده شده در: ۱۴:۲۳ پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸
#6
چون هری دارای قدرت بسیار قوی جادویی بود...وارث گودریک بود و همیشه قسمتی از وجود لرد ولدموردت رو با خودش داشت...به نظرم این دلیل خوبیه


666

this is devils number


Re: دامبلدور چطور بلافاصله از اتفاقات افتاده در گودریک هالو باخبر شد ؟
پیام زده شده در: ۱۴:۲۲ پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸
#7
از نظر من یه جادویی روی خونه گذاشته بود که نزدیک شد ن لرد سیاه رو به گودریک هالو نشان میداد...یا کلا یه جوری میفهموند...و بعد از ترکیدن خونه و کشتن پدر و مادر هری اون کار کرد...


666

this is devils number


Re: گودریک گریفندور و هری پاتر چه نسبتی با هم دارن؟؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۴:۲۰ پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸
#8
راستش آره هری پاتر در واقع نوه ی گودریکه...نوه ی نوه ی نوه ی نوه ی اونه...

این نظر منه به نظرم اینجوری ممکنه هری با اون رابطه داشته باشه


666

this is devils number


Re: هدف دراکو چه بود ؟ کشتن دامبلدور يا ورود مرگخواران ؟
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ شنبه ۱ اسفند ۱۳۸۸
#9
از نظر من فقط و فقط ورود مرگخواران بود چون اون دل و جرعتش رو نداشت که بکشه و گرنه همون جا می کشت


666

this is devils number


Re: اگه کلاه گروه بندی رو سرتون بگذارن تو کدوم گروه می افتید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ شنبه ۱ اسفند ۱۳۸۸
#10
اسلترین

چون من اصیل زاده و خشنم و حتما جام تو اسلیترینه ...البته فکر نکنید شجاع نیستم ولی خشونت و اصیل بودنم بیشتر از شجاعتمه


666

this is devils number






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.