پروفسور در باره ي جن تكليف بده
جلسه ي قبلي سخت بود
يكم آسون تر بده مشتري شيم
ها ...راستي جوزگير با جوگيرز فرق فوكوله....جوز گير يعني تعداد زيادي جو( ز نشانه ي جمع) 
 
 =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
1_زمان مناسب برای احضار همزاد ها ! (10 امتیاز)وقتي كه شب چهار شنبه از نيمه گذشت مي توان اين نوع احضار رادر اتاقي نيمه تاريك و به تنهايي انجام داد.
طريقه ي آن اين چنين است كه آيات بيست و نهم تا سي و يكم از سوره ي " احقاف " را صد و پنج بار بخواند يكي از جنيان ظاهر خواهد شد و ممكن است در شكلي باشد اما خوف ننماييد و آنچه را كه مجاز است بپرسيد كه جواب خواهيد شنيد. اگر اين عمل مكررا در شبهاي چهار شنبه تكرارشود هر بار لازم نيست كه صدو پنج بار آيات خوانده شود بلكه ممكن است در دفعات تكرار پايين تر نيز جن ظاهر شود و بعدها حتي ممكن است در حدود ده پانزده بيست و چهل و غيرهتعداد تقليل يابد و جن ظاهر شود . آيات قرآني را درست بخوانيد و به معاني فارسي آنها نيز در ضمن خواندن توجه كنيد و سعي نماييد با تمركز حواس توام شود كه مسلما نتيجه مطلوب حاصل خواهد شد.
2_ فرض کنید قادر به احضار همزاد هر کسی هستید، در این صورت از بچه های سایت و شخصیت (می تواند بازیگر، خواننده، فوتبالیست و... ) مورد علاقه تون چه کسی را انتخاب می کردید؟! (7 امتیاز)خب من دوست داشتم  دانشمندها ، فضا نوردها يا مثلا كسايي كه علم زيادي دارند ( حالا در هر زمينه اي) يا مثلا كسايي كه چيزهايي در عمرشون ديدن كه هيچكس تا حالا نديده رو احضار كنم تا  ازچيزهايي كه نمي دونم سردر بيارم و اون سوالهايي رو داره مخمو مي تركونه ازشون مي پرسيدم
آخر سر هم همزاد اين رولينگو احضار مي كردم ببينم چه غلطي مي كنه ، كشت ما رو !!!! 
 مقاله: تجسم کنید در یک شب تاریک در خانه تنها هستید، برق هم رفته، باران هم به شدت می بارد، در همان لحظه هم همزادتان به دلخواه خودش می خواهد بیاید برای شما آینده را پیشگویی کند، شما چه عکس العملی نشان می دهید؟! (13 امتیاز)
 مقاله: تجسم کنید در یک شب تاریک در خانه تنها هستید، برق هم رفته، باران هم به شدت می بارد، در همان لحظه هم همزادتان به دلخواه خودش می خواهد بیاید برای شما آینده را پیشگویی کند، شما چه عکس العملی نشان می دهید؟! (13 امتیاز)اولش كلي جيغ مي زنم ، مامانو بابامو صدا مي كنم ولي يهو يادم ميوفته كه ا..زكي... اينا كه چند ساعته رفتن بيرون...به خاطر همين بيشتر جيغ مي كشم 
من : جيييييييييغ
همزادم: 
 
 من : جيييييييغ
همزادم: 
 
 من:جييييييييغ(  تعجب نكنيد كه چرا نفس كم نميارم ...كبسول اكسيژن دارم)
همزادم: هوووي... چته ... گوشم كر شد... خفه شو ديگه 
 
 من: 
 
 همزادم: نشناختي؟؟!!!.....بابا منم....همزادم ديگه
بعد از كلي بغل و بوس و....( سانسور شد ... بابا گفتن فروم آزاده ولي ما خودمون عقل داريم ...نبايد گول بخوريم 

 )
من : بيا بيشين آيندمونو بوگو ببينيم
همزاد: تو هم بيكاريا... آينده كيلويي چنده ... بپر يه كاسه  تخمه ورداربيار .... يه فيلم از كلوپ سر كوچه گرفتم ... اوه اوه آخره ترسناكه.... اسمش جن گيره 
 
 =-=-=-=-=-= نيم ساعت بعد =-=-=-=-=-=
من و همزادم نشستيم وسط اتاق در حالي كه دورمون پر از پفك و چيپس و پوست تخمه و پوست ميوه س و از ترس همديگرو بقل كرديم (  چي؟!!!...يعني چي ؟؟؟...خب برق نبود كه نبود .... ما به برق چيكار داريم .... ما داريم فيلم مي بينيم به برقم ربط نداره.... اصلا حالا  كه اينطور شد پست خودمه دوست دارم تلويزيونمونو بدون برق روشن كنم!!!...مشكليه؟؟؟!!!!)
يهو متوجه مي شيم كه داره صداي پا مياد
 
 همزادم مياد جيغ بكشه اما جلوي دهنشو ميگيرم، گوشامو تيز مي كنم
_ اوه اوه پاشو جمع مامان اينا اومدن
ولي ديگه خيلي دير شده بود اونا جلوي در بودن
از اونجايي هم كه همزادم خيللللي با معرفتو با مرامو خلاصه آخرشه فلنگو ميبنده 
 
 _ سسسلام
_ سلامو كوفت ... سلامو درد... ااا ببين خونه رو به چه روزي انداخته... ظرفهارم كه نشستي... جاروهم كه نكشيدي
_ آيييييييي .... ماماني به خدا شيطون گولم زد.... آييييييي گوشششم.....همش تقصير همزاد بود
_ حرف اضافي موقوف... بجنب... اول اين آشغا لها رو جمع مي كني بعد خونه رو جارو مي كشي بعدشم مي ري ظرفا رو مي شوري 
 
 =-=-=-=-=-=-= ساعت دوشب =-=-=-=-=-=-=
من در حالي كه پيشبند بستم ، دستكش به دست مشغول شستن ظرفهام
در اون سكوت شب فقط صداي ناله و نفرينهاي من به گوش مي رسه و مي دونم اگه يه بار ديگه اين همزاده پيداش بشه چه بلايي سرش بيارم