هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۰:۱۲ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۰

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین

منو خیلی خوبه ، استر خیلی بوره
مافلدا میخونه بلیتا رو دونه دونه



آنتونین درحالی که یک کلاه شاپو رو سرش گذاشته و یک کت مشکی رو انداخته بود رو شونه هاش، با جمعی از هواداران و نوچه ها که همگی مثل خودش لباس پوشیده بودند وارد دفتر تحریریه پیام امروز میشه.


ایوان ، منو دستشه ، ایفا هم ناز شصتشه
کمکش می کنم نمیزارم یه وقت خسته شه


شیشه پنجره خرد میشه و آنتونین به عقب پرت میشه. سر و صداهای اعتراض آمیز درون کوچه اتاق رو به لرزه در میاره. ملت یکصدا فریاد میزدن:
-دالاهوف جرات داری بیا بیرون ...


آنتونین مشغول آشپزی ، دستش دستمال کاغذی
حرف نداره باش کسی چون میکشه دستمال برای هر کسی
عله سر کاره ، عله فکر مائه ، عله قهرمانه آره عله قهرمانه


یک عدد آنتونین دالاهوف و یک عدد آینه ی آرزوها در تصویر مشاهده میشه ...

آنتونین یه ردای زرد رنگ بسیار ساده بر تن داره و نوک چوبدستیش از جیبش زده بیرون. دوربین چرخشی نود درجه ای میکنه و بر روی آینه زوم میشه. درون آینه آنتونین ایستاده اما ... ردایی به شدت شیک و درخشان بر تن داره که ده ها مدال مرلین از اون آویزونه. در یک دستش منوی مدیریت و در دستش دیگه ش مقادیری دستمال دیده میشه.




تم چارساله آبیه ، جای کوئی خالیه
که باشه و ببینه انقدر حالمون عالیه

اعضا هم بی درد و غم ، با همن میگن خوشن
دیدم خودم که هدف هرکی ، اینه که بزنه تو چتر حرفی



صدای خوفناکی اتاق رو به لرزه در میاره:

آنتونین دالاهوف، زابینی هستم. بلیز زابینی. یا خودت مثه یه جادوگر متشخص میای بیرون و در برابر جمعیت پاسخگو میشی یا ما میایم تو و هر پاسخی هم بدی تو حلقت فرو می کنیم. ده دقیقه وقت داری که از همین الان شروع میشه. هوی ریگول اینقدر رو ماشینم نپر ... به جای این کارها وقت بگیر ... خوبه ... آنتونین ده دقیقه شروع شد.



شبا آروم با خنده خوابیدن ، صبحا آسون با رنک هام پز میدم
حرف رو حرف نمیره ، ایده ها به فنا میره ، منو بازی هم حال میده

خوابگاه نیس آلوده ، سفید مثه پادموره
لابد اون بالاها مرلین فکر ما بوده

هیچ جا نمیخوام هیچ جا نمیخوام هیچ جا نمیخوام باشم جز اینجا ...

عله سر کاره ، عله فکر مائه ، عله قهرمانه آره عله قهرمانه





به زودی در هالی ویزارد


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۱۹ یکشنبه ۸ آبان ۱۳۹۰

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
یاهو



- اين جانور كه مي بينيد ، در جنگل هاي مرطوب شمال غربي زندگي مي كند ، زماني كه زمستان سرد با نامردي از راه مي رسد كواك كواك رخت بر مي بندد و پرواز براي كوچ را آغاز مي ...

ناگهان برنامه قطع مي شود و تصوير جديدي بر روي صفحه تلويزيون ظاهر مي شود :

:.: ستم هاي بي پايان اسمشو نبر :.:

مجري كه زني سي ساله به نظر مي رسيد ، در حالي كه پاپيون بزرگ قرمزي را كه روي سرش زده بود مرتب مي كرد ، شروع به صحبت كرد ؛

- سلام عزيزان ، اولين قسمت از سري مجموعه "ستم هاي بي پايان اسمشو نبر" كه مستنديه از كارهاي ناجوانمردانه اي كه اسمشو نبر در اين مدت انجام داده ، رو تقديمتون مي كنم .
در حالي كه دوربين zoom out مي كند ، به بغل دستيش اشاره مي كند و ادامه مي دهد :

- مهمون امروزمون يه دختر كوچولوي آواره بدبخت فلك زده ...
دختري كه در كنار زن نشسته بود ، چشم غره اي به نشانه اين كه نون هم بگيرم واستون ؟! مي رود و مجري به خودش مي آيد ؛
- بله جسیکا ! از خودت بگو ! از بيچارگي هات ، از كابوس هايي كه تو سرته ...
- ! من پدرمو ...
مجري شروع مي كند هاي هاي گريه كردن و دستمال گلدوزي شده اش را از جيب رداي صورتي رنگش در مي آورد ؛

- خانوم مي شه بذاري من حرف بزنم ؟!
- بگو عزيزم بگو گوگوري مگوري !
- آبجي ديگه داري شورشو در مياري ، من اعصاب درست ندارما !
و طلسمي را زير لب زمزمه مي كند ، مجري روي صندليش ولو مي شود !
- بله داشتم مي گفتم ... هي آقا ، با شمام ، يه كلوزآپ از من بگير ... خب ...

ليوان آب جلويش را تا ته سر مي كشد ،
- راستش ما كانون گرمي داشتيم ، خانواده داشتيم ، نون داشتيم ، نفتم داشتيم ، ولي يه روز چشمم رو باز كردم و ديدم پدرم ما رو گذاشت و رفت ... فهميديم مرگخوار شده ، چند روز بعد داداشم سياه و كبود اومد خونه ، گفت كه كار بابا بوده ، فرداش با بابا حرف زدم ، ولي اون گفت كه ديگه منو دوست نداره ! گفت كه اربابش خيلي مهم تره و اعتراف كرد كه مامانمو از قصد كشته ! اون تغيير كرده بود ! من يهو تو خودم خورد شدم ...
چشمانش خيس خيس شده بود !


- خانوما ، آقايون ! باور كنيد من گدا نيستم ! من فقط حقمو از ولدي مي خوام ، اون مادرمو از من گرفت ... پدرمو ...!

آهنگي غمناك به همراه تصاويري از شكار شدن يك كواك كواك توسط جانوري درنده پخش مي شود !!!





Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۰ یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۰

لی جردن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۳ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۰۸ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۶
از سوسک سیاه به خاله خرسه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
صحفه تلویزیون دوباره روشن میشه...

بایه صدای خفن این عبارات بر صحفه تلوزیون نقش می بندند...

برای امنیت

بعد نور یه ذره کم میشه . دوباره زیاد میشه. یهو عکس سیریوس میاد که تو دفتر نشسته داره کافی می خوره.

دوباره نور یه ذره کم میشه .بعد زیاد میشه.با یه صدای خفن تر (شبیه صدای افتادن چیزی از ارتفاع )این کلمات نقش می بندند.

برای انتقام

بعد عکس سیریوس میاد که داره یه قلپ دیگه کافی می خوره.
_اهم...اهم
پرید تو گلوش

این دفعه صحفه قهوه ای روشن میشه!و این عبارات نقش می بندند.
این ها سفیدند

دوباره برمیگرده به دفتر کاراگاهان.یهو اژیر به صدا میاد.و همه حالت اماده باش می گیرند.
دینگ دینگ دانگ دان(افکت اهنگ جیمز باند)

دوباره صحفه سیاه میشه و این نوشته ها پدیدار می شوند.

برای نابودی سیاهان

دینگ دینگ دانگ دان(افکت اهنگ جیمز باند) . الان همه تو فضای بازن.کاراگاهان دنبال مرگخواران هستند.با فرمان سیریوس شکل شاهین وار به خود می گیرند.

دینگ دینگ دانگ دان(افکت اهنگ جیمز باند) .بعد دوباره تصویر عوض میشه. هنورز همه تو فضای بازن.ولی سوار جارو نیستند. همه دارن با مر گخواران دوئل می کنن.

تصویر عوض میشه این عبارات با خفن ترین صدای ممکن پیدا میشن.

هشدار برای کاراگاهان
به دنبال کله کچل

یه بار دیگه تصویر عوض میشه .همه کاراگاهان دنبال یه کچل دیوانه که با سرعت غیر مجاز می رود هستند.

همه کاراگاهان نیریشونو متمرکزمی کنن تا کچل منهدم بشه

بعد همه چیز سیاه میشه بعد یهو یک دایره در مر کز پدیدار میشه. سیریوس تا مرکز دایره قدم میزنه.چوبدستیشو بیرون میکشه.یه چیزی زمزمه می کنه و دایره سبز میشه.بعد تصویر رنگی میشه و همه کاراگاهان دور سیریوس پدیدار می شن.
هشدار برای کاراگاهان پجش در 23 جولای


Modir look at that ticket
I work out
Modir look at that ticket
I work out
When I go to "contact us", this is what I see
Modirs are in bed and they wont answer me
I got passion in my head and I ain’t afraid to show it

I’m ANGRY and I know it


تصویر کوچک شده



Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۰

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
(در وسط صفحه تلوزیون این جمله ها یکی پس از دیگری همراه با موسیقی (آهنگ کبری 11) ظاهر شد)


دفتر فرماندهی کاراگاهان بازگشایی شد!

.
.
.

دفتر فرماندهی با فرم عضویت جذاب و جدید عضو گیری می کند!

( در این لحظه صحنه های در گیری کاراگاهان غیور با جنایتکاران و مرگخواران نشان داده می شود و در همین حین یک صدای خفن شروع به صحبت می کند.)

وزارت سحر و جادو...

دفتر فرماندهی کاراگاهان...

مبارزه با مرگخواران و جنایتکاران...

در سطح کل کشور...

هشدار برای کاراگاهان...

هدفشان دستگیری سارقین، قاتلین و جنایتکاران اند که راه را بر مردم می بندند...

سیریوس بلک... لی جردن... الستور مودی... سر نیکلاس... فينیاس نايجلوس بلک... پروفسور سینیسترا... رونالد ویزلی...

هــــــــــشــــــــدار بــــــــرای دفـــتـــــــر کـــــاراگــــــاهـــــان...


------------------------

دفتر فرماندهی کاراگاهان

فرم عضویت


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۵ ۱۸:۳۱:۲۹


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۸:۰۰ جمعه ۱۰ تیر ۱۳۹۰

جرج.ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۵ یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۱:۵۳ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۱
از یه جایی که اصلا انتظارشو نداری!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 121
آفلاین
دلنگ...دولونگ...دیلینگ!

_ بله!خوش اومدید به یک برنامه دیگه از سری مسابقات جادو کج!من جرج ویزلی هستم وبه همراه برادرم فرد این قسمتو براتون اجرا خواهیم کرد!

_ بله!در یک ساعت آینده باما باشید!

_ خوب...شرکت کنندگان این دوره عبارتند از:هری پاتر!تشویق بفرمایید!

در همین حال هری در حالی که سینه را جلو داده بود وباد به غبغبش انداخته بود وارد شد و به آرامی وارد رینگ جادویی شد و میکروفونی در دست گرفت.

_ ایشون قهرمان دوره ی قبل ما هستن خوب هری آمادگی لازم رو داری؟

_ بله منم سلام عرض می کنم خدمت شما بینندگان عزیز،دیگه توکل به مرلین بریم ببینیم چی میشه!

_ بله خیلی ممنون!شرکت کننده بعدی...؟!اهم اهم...لرد ولدمورت!تشویق!

در همین حین صدای ناقوس کلیسا بلند شد لرد در حالیکه کلاهی سیاه بر سر گذاشته بود وارد شد سرش را به آرامی بلند کرد و به سمت رینگ رفت وارد شد وکلاهش را به

کناری پرت کرد.

_ خب...شما اولین دوره ای هست که شرکت می کنین انگیزه تون چیه؟

_ انگیزه ام اینه که حال هری و محفلی ها رو بگیریم به همه نشون بدم هیچی نیستن!

_ خیلی خوب!نفر بعدی شرکت کننده با حالیه که سال پیش دوم شد!بله سیریوس بلک!

ناگهان صدایی بلند شد...

یییییییییههههههههههه!!!!!!!!!!!!!

در همین حین سیریوس وارد شد دستهایش را مشت کرد و از چپ به راست و از راست به چپ آنهارا جابه جا کرد و صدای طلسم های انفجاری بلند شد.

سپس سیریوس به شکل سگ سیاه در آمد فاصله میان در ورودی و رینگ را به همان حالت جهید و سپس با یک پرش وارد رینگ شد.

_ خوب سیروس برای قهرمانی اومدی؟

_ نه خیر برا این اومدم که ببینم فضولم کیه!؟

در همین حین جمعیت شروع به سرو صدا و حمایت از سیریوس کردند سیریوس به بالای رینگ جهید و فریاد کشید...

_ خیلی خوب خیلی خوب!تسلیم!...شرکت کننده بعدی...عجب!پروفسور فلیت ویک!

بویکا بویکا....بویکا بویکا...ناگهان انفجاری صورت گرفت و پروفسور فلیت ویک با ماسک معروفش وارد شد،به سرعت دوید و با یک جهش داخل رینگ شد...

_ به به!خب پروفسور انگیزه شما چیه؟

_ انگیزه ی من بسلتبخترتسرتسیرسبر.....

_ آها پروفسور شما قهوه خوردین!باشه انگیزه تونو متوجه شدیم!

_ پروفسور منم بهتون توصیه می کنم قهوه بدون کافئین مصرف کنین!

_ خب دیگه حرف بسه حاجی زنگو بزن!

دینگ!....

یک ساعت بعد:

شرکت کنندگان:

_ بله حالا سیریوس بلک یه بای باستر به پروفسور فلیت ویک می زنه با یه دونه از همین ها هری و لردو با یک حرکت حذف کرد و...حالا!

سیریوس بلک با یک جهش روی فلیت ویک می پرد و پای او را می گیرد،

_ حالا!...یک...دو....سه!بله!!!سیریوس بلک پیروز این مسابقه سخت و نفس گیر می شود و حالا بهش کش تنبون طلایی مرلین اهدا میشه!

سیریوس کش تنبون را به کمر خود می بندد و بالای رینگ می رود و فریاد می زند:

_ ییییییییهههههه!!!!!


ویرایش شده توسط جرج ویزلی در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۰ ۱۸:۰۶:۳۱

یه بزرگی(فرد یا جرج ویزلی) میگه:بخند تا دنیا بروت بخنده!([color=006600][font=Arial]صبر �


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۱:۲۹ دوشنبه ۶ تیر ۱۳۹۰

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
گوینده لباس مشکی پوشیده و با چهره ای اندوهگین به دوربین نگاه می کنه و اعلامیه ای را می خونه:
- ... این قبر اگر چه تاریک است

اگر چه سنگی سیاه بر پیشانی دارد

اگر چه وقتی واردش می شوی دلت می گیرد

اگر چه چشمان زیبایت را می آزارد

اگر چه .........

اما آنکه دلش در این قبر آرمیده دوستتان دارد

و اگر یک شب نوشته هایتان را نخواند

دلش برایتان تنگ می شود


... در اینجا توجهتون رو به پخش زنده از مراسم عزاداری ریگولوس بلک جلب می کنم.

در این لحظه صفحه تاریک میشه و وقتی دوباره روشن میشه تصویری از ارتفاع بالا که به وسیله آنتونین و تیم فیلم برداری در حال تهیه است از مصلی بزرگ سالازار کبیر نشون داده میشه.
جمعیت زیادی مقابل مرقد سالازار نشسته اند و گریه می کنند. ارباب به همراه جمعی از مرگخواران ( بلاتریکس، آنی مونی، رودولف، لینی و زنوفیلیوس) در جایگاهی مقابل جمعیت نشسته اند. ارباب با چهره ای مات و بدون احساس، با چشم هایی سرخ و با ردایی مشکی به نقطه ای نا مشخص زل زده و هیچ حرکتی نمی کند. بقیه مرگخواران دور و برش هم در حال گریه هستند.
ایوان در میان جمعیت این طرف و آن طرف می رود و پذیرایی های لازم را به عمل می آورد.
- جانم آقا چی لازم دارین؟ آب؟ باشه به بچه ها گفتم الان می رسه.

در طرف دیگر، مورفین با حالتی ماتم زده کنار در مصلی ایستاده و به میهمانان خوش آمد می گوید.
- سلام. بقای عمر شما باشه.

مورفین:
- شلام آقا. خیلی خوش آمدید. بفرمایید. بفرمایید. فیییییین.

دوربین دوباره جایگاه مصلی رو نشون میده. روفس در حالی که یک برگه در دستش گرفته از سکو بالا میره و روبه روی میکروفون قرار می گیره.
- سه دو یک یک یک یک دو دو دو دو دو یک یک یک یک یک سلام سلام سلام سلام (افکت اکوی صدا)

او سرش را پایین می آورد و با رز ویزلی که مسئول تنظیم کار های الکترونیکی و برقی است در مورد صدای میکروفون صحبت می کند.

- ... سه دو... عالیه دیگه دست نزن... اهم... سلام می کنم خدمت همه حضار گرامی مجلس... قدم رنجه فرمودید امروز برای مراسم عزاداری مرحوم از دست رفته، این جوان ناکام، این مرگخوار نو شکفته، ریگولوس بلک تشریف آوردید. این غم بزرگ رو به همه شما، خصوصا" به خانواده آن مرحوم، و ارباب، لرد سیاه کبیر و به پیشگاه مقدس سالازار تسلیت عرض می کنیم. مراسمات مختلفی در ادامه خواهیم داشت. در این مرحله دعوت می کنم از برادر مرحوم، سیریوس بلک تشریف بیارن برای قرائت وصیت نامه!

در این لحظه افراد کنار لرد دست و پای لرد رو نگه میدارن تا آرامش خودشو حفظ کنه و سیریوس رو هم پیش برادرش نفرسته.
سیریوس از میان جمعیت رد میشه و چشمانی که از اشک خیس شده به بالای سکو میره.
- منم عرض سلام و تسلیت دارم خدمت همه شما. بدون مقدمه دیگه ای وصیت برادر مرحومم رو برای شما می خونم:
الا ای رهگذر منگر چنین بیگانه بر گورم
چه میخواهی چه میجویی در این کاشانه ی عورم
چسان گویم چه میجویی حدیث قلب رنجورم
از خوابیدن
در زیر سنگ و خاک و خون خوردن
نمی دانی چه میدانی که اخر چیست منظورم؟

وقتی که من مردم:

من را در تابوتی سیاه بگذارید تا همگان بدانند زندگی سیاهی داشتم
چشمانم را باز بگذارید تا همگان بدانند هنوز هم چشم به راه هستم
دستانم را باز بگذارید تا دیگران بدانند به خیلی چیز ها دست نیافتم
دهانم را باز بگذارید تا دیگران بدانند حرف هایی بر لبانم خشکیده اما به لب نیاوردم... (مورد آخر اشاره به حوادث قلم پر)


در این لحظه جمعیت با این متن غنی عمق فاجعه را درک می کنند و همه شروع به زدن در سر و صورت خود می کنند و عده ای هم غش می کنند.
لرد روفس صدا می زند و در گوش او چیزی می گوید. او نیز دوباره سمت میکروفون می رود و می گوید:
- همین الان لرد سیاه مطلبی رو گفتند که خدمت شما عرض کنم. خانه ریدل و کل دهکده اطراف خانه سه روز به عزای عمومی میره و هر گونه کشت و کشتار و شکنجه با واکنش بدون گذشت ارباب مواجه میشه.

صحنه های عزاداری و خواندن ادامه وصیت نامه کوچیک میشه و مجری کنار صفحه ظاهر میشه.
- متاسفانه وقت برنامه ما به پایان رسیده. از همکارانم به خاطر پشتیبانی زنده از این مراسم در مصلی سالازار تشکر می کنیم. شما می تونید ادامه مراسم رو از شبکه مرگخوار تی وی مشاهده کنید...


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۶ ۱۱:۳۲:۱۲
ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۶ ۱۱:۳۳:۴۶


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۷ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
بوووم



هدف چیست؟
نجات یک ملت!



بوووم


کدام ملت؟
ملت جادوگران


بوووم




تصویر تاری نمایش داده میشه.یک نفر پشت یک میز نشسته و مرد دیگری جلوی اون روی یک صندلی دس به سینه در حال صحبت کردنه و به سختی میشه مکالمشون رو تشخیص داد!




مرد پشت میز : ما...طار....و این اخ....و الا شدیدا با شما....خورد میشه.
مردی که جلوی او نشسته بود دستی به موهایش کشید و گفت : نه من و نه ........و در واقـ... شما دارید با.... مسوولیت....شونه خالی.....مدیریت...وشمـ... هووف!

مرد پشت میز در حالی که خون به چهره اش دویده بود تمام تلاشش را کر تا جمله اش را فریاد نزند : متاسفانه لحنــ... درست... نشــ...

مرد دیگر، آهی کشید و بدون هیچ کلامی ار کادر خارج شد! گویی فهمیده بود که واقعا میخ آهنی در سنگ فرو نخواهد رفت!




صفحه سیاه میشه :



خیانت


تداخل اهداف


کار شکنی


سهل انگاری




نگاهی به آنچه در دوسال اخیر بر جادوگران گذشت...



بزودی در فیلمی از : آبرفورث دامبلدور و همکاران


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱ ۱۳:۵۱:۱۱
ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱ ۱۳:۵۴:۵۲

seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۹:۵۶ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۰

هری جیمز پاتر old09


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۷ یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۸:۵۶ شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۱
از بردن نام ولدمورت لذت میبرم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 113
آفلاین
از این لحظه به بعد مسابقات جادوگر تی وی در این تاپیک برگزار خواهد شد! برای کسب اطلاعات بیشتر به تاپیک کلیسای وست مینستر مراجعه کنید!

در ضمن کسانی که نمیخواهند در مسابقه شرکت کنند هم میتوانند پست های خود را اینجا ارسال کنند.


ولدمورت یک قاتل سریالی کله پوک بیش نیست!


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰

گلرت گریندل  والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۰ یکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵
از تو خوشم میاد.
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 298
آفلاین
خبر فوری

به خبری که همینک به دست من رسید توجه فرمایید.
به گزارش خبرنگار بی لی سی لرد ولدمورت، سیاه ترین جادوگر قرن، که جدیداً با دیدن مینروا مک گونگال، معلم مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز، یک دل نه صد دل عاشق او شده بود، با توجه به شرطی که پرفسور مک گونگال گذاشته بود، دماغ خود را عمل کرده است.
در زیر می توانید عکسی که در مراسم خواستگاری توسط خبرنگار بی لی سی گرفته شده را ببینید.

عکس لرد ولدمورت


میون یه مشت مرگخوار/ زیر علامتی شوم
توی خ�


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۳:۴۵ جمعه ۱۹ فروردین ۱۳۹۰

مینروا مک گونگال old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۰ دوشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۵۸ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
از دفتر وزارت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 547
آفلاین
جدایی عله از جینی

جینی : تو باید منوی مدیریتو ول کنی !
هری : نمی تونم اون منوی منه !
جینی : ولی منو تو رو نمی شناسه !
هری : مهم نیست من که منو رو میشناسم !

فیلم برگزیده ی منتقدان !

کاربر عضو : به همین مرلین ما هم آدمیم !
کی گفته چون ما دسترسی به منو نداریم آدم نیستیم !

برنده ی 8 هیپوگریف طلایی جایزه ی برلین !

آقای فیلچ : من به این شغل احتیاج دارم !
من حواسم پرت شد پسرتون رفت زیر کالسکه ی تسترال !

فیلمی که باید دیده شود !

جینی : باید قبول کنی بچه ی من در اثر ضربه افتاد !


به زودی در هالی ویزارد !








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.