چیزهای زیادی وجود دارن که از مرگ بدترن مثل زندانی بودن در زندانی که خودت ساختی و فکر در مورد کارهای اشتباهی که کرده ای برای 60 سال‏(‏ اتفاقی که برای گلرت گریندل والد افتاد‏ )‏

بوسه دیوانه ساز چون همه تو کتاب ازش می ترسیدن.
حتی مک گونگال با اون روحیه قوی وقتی دیوانه سازا کراچو بوسیدن خیلی
ترسیده بود

سلام بر همگی
به نظر من بدتر از مرگ اولا" بوسه دیوانه سازها باشه ‏،‏ و حتی از اون بدتر هم زندگی بدون هدف هستش.

هیچکدوم
پیروی از مرگ

برایان عزیز لطف کن از نظرات خودت برای جواب دادن به سوالات استفاده کن اینجوری دیگران استفاده ی بیشتری میبرند تا شما بیاین دوباره نظر مروپ رو تکرار کنین

باتشکر

امید اگدن

بوسه ی دیوانه ساز.
چون وقتی دیوانه ساز اینکار رو انجام میده روح رو از دهن آدم بیرون میکشه.
وقتی دیگه روحی نداشته باشی دوستی هم نداری.
وقتی روحی نداشته باشی نمیتونی تقسیمش کنی.
وقتی دیگه روحی نداشته باشی نمیتونی قتل کنی.
وقتی دیگه روحی نداشته باشی دیگه توسط دخترا کنف نمیشی.
وقتی دیگه روحی نداشته باشی دیگه نمیتونی عاشق بشی.
اینجوری فقط مثل یک زامبی هستی.آیا این بدتر نیست؟

شاید یکی از منظورهای رولینگ برای ایجاد نقش ولدمورت همین باشه که شخصیت وحالات ولدمورت وقتی از تام ریدل تغییر کرد وجنبه ی
حیوانی گرفت چیزری که بدتر از مرگ بود///کسی که هیچ احساسی جز خشم وتنفر نداره
از زندگی هیچ لذتی نمیبره و فقط هر روز بدتر از دیروز براش یه کابوسه

بوسه ی دیوانه ساز.
چون وقتی دیوانه ساز اینکار رو انجام میده روح رو از دهن آدم بیرون میکشه.
وقتی دیگه روحی نداشته باشی دوستی هم نداری.
وقتی روحی نداشته باشی نمیتونی تقسیمش کنی.
وقتی دیگه روحی نداشته باشی نمیتونی قتل کنی.
وقتی دیگه روحی نداشته باشی دیگه توسط دخترا کنف نمیشی.
وقتی دیگه روحی نداشته باشی دیگه نمیتونی عاشق بشی.
اینجوری فقط مثل یک زامبی هستی.آیا این بدتر نیست؟

شکنجه مرگ تدریجیست.

اينكه به كسي بگي دوست دارم.