خب؛ مطمئنا من با شما دشمنی ندارم که بیام و کل پستتون رو به عنوان کابوس در نظر بگیرم؛ اینم بگم، من قسمت اعظم پست شما رو برداشتم و ادامه ش دادم، فقط یه قسمتی از اول پستتون رو که مربوط به خانه ریدل ها بود، به عناون یک سری فکر که از ذهن الفیاس گذشته، ادامه دادم. اون قسمت از پست شما به روند سوژه آسیب می زد و من سه راه داشتم، یا پستتون رو به کل پاک می کردم، یا به کل نادیده ش می گرفتم یا فقط اون قسمتی رو که به سوژه آسیب می زد رو به طور دیگه ای تعریف می کردم. فکر کنم راه سوم بهترین راه بود.
در مورد اون قسمت اینکه آقای باود روایت کنه؛ مشکلی نیست، اولین اسمی که به ذهنم رسید، الفیاس و آبرفورث بودند، عوضش می کنم به اقای باود.
- آهای باود، داری به چی فکر میکنی؟ با تو ام؛ باااااااااود...
آبرفورث با گفتن این حرف، دستش رو جلوی آقای باود تکون میده ولی باود همچنان به مکان نامعلومی خیره شده بود. بعد از یکمی تلاش، باود به خودش میاد و با صدایی که میشد ترس رو ازش فهمید، شروع به حرف زدن می کنه:
- همتون سالم هستید؟ کسی چیزیش نشده؟ ریموس، خوبی؟ بقیه چطور؟
- هممون خوب و سالمیم باود، چه اتفاقی افتاده؟ چرا اونطوری داشتی نگاه میکردی؟
- یه لحظه فکر کردم مرگخوارا فهمیدن ما اینجاییم و دارن ما رو نابود می کنند؛ لشکر بزرگی از مرگخوارا از هر طرف بهمون حمله کرده بودند، خیلی وحشتناک بود ...
- هیـــــس... اونجا چیزی تکون خورد... .
همه ی محفلی ها با استفاده از طلسم جدید سرخوردگی شان که به لطف هرمیون، تغییراتی در اون ایجاد کرده بودند؛ در اطراف دو مرگخوار حلقه زدند.
هاگوارتز، دخمه های اسلیتیرین:
- یه کاری بکن آلبوس، تو میتونی نجاتمون بدی... .
به محض حمله کردن توده ی آب به سمت آنها، هاله ای نقره ای رنگ تمام بدن دو جادوگر را در برگرفت و آنها را از فشار آب در امان نگه داشت ولی همراه با آب به همان مسیری رفتند که مک گوناگال رفته بود.
- آلبوس، باید مینروا رو هم نجات بدیم، شدت جریان آب خیلی شدید بود، ممکنه نابودش بکنه... .
- نترس سورس، اون میدونه چی کار داره می کنه، بهش گفته بودم که امکان داره از هم جدا بشیم، میدونه چطوری باید با هم ارتباط بر قرار کنیم.
تالار اسرار:
- باید چوبدستی مو پیدا کنم و به آلبوس خبر بدم، خیلی وقته ازشون خبری نیست، احتمالا به یه مسیر دیگه هدایت شدند، باید بهشون بگـ... اوه نه، نه، نه... این چیزی بود که دنبالش بودیم. تام ریدل درون دفترچه خاطرات برای این که از ورد های هری آسیبی نبینه، اینو پوشیده بود... چرا آلبوس نفهمیده بود؟
لیتل هنگلتون، ورودی عمارت ریدل ها:
- آهای لوسیوس، به نظرت اوری و مکنیر دیر نکردن؟ قرار بود فقط یه سر برن سرکشی و بیان، خیلی وقته ازشون خبری نیست.
- چه میدونم! به من ربطی نداره؛ هر کجا باشن، پیداشون میشه. برو به کارت برس و دیگه هم مزاحم من نشو!
ویرایش شده توسط الفیاس دوج در تاریخ ۱۳۹۱/۱۲/۲۸ ۱:۴۷:۰۰ دلیل ویرایش: تعویض اسم!
۱.به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید: الف)اصالتتون ب)خوشبینی تون ج)هوش و ذکاوتتون د)مهربانیتون
۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:
الف)سنگ زندگانی ب)شنل نامرئی ج)ابرچوبدستی د)دانش پس از مرگ
۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید: الف)کلید طلایی ب)بطری زیبا و خالی ج)کتاب نقره ای د)شمیشر جواهر نشان
۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید: الف)تسلیم شدن و تعظیم کردن بدون هیچ جنگ و خونریزی ب)پاسخ به معمای غول برای عبور ج)داوطلب شدن برای مبارزه د)عبور از پل دیگر که پس از عبور شما خواهد شکست(کم ظرفیت)
۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:
الف)به دست آوردن قدرت ب)در راه پیشرفت ج)راحتی و آسایش د)محبت و کمک به دیگران
۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید: الف)جهالت ب)خواری ج)گرسنگی د)تنهایی
۷.از چهار جام کدام را مینوشید: الف)جام پر از مایع خونی رنگ ب)جام پر از مایع نقره ای رنگ ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ د)جام پر از مایع طلایی رنگ
۸.کدام را مورد دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید: الف)غول ب)سانتور ج)دیوانه ساز د)انسان
میگم من یه چند روزیه دارم با پروکسی اینا وارد سایت میشم؛ وگرنه اصلا نمیشه وارد سایت شد، با هر مرورگری بگین امتحان کردم، می خواستم ببینم این مشکل از منه یا کلیه.
دوستان، از این به بعد برای لینک پست ایفای نقشتون، باید و حتما یک پست در خود ایفای نقش عمومی بزنید نه پست کارگاه نمایشنامه نویسی؛ در غیر اینصورت تایید نخواهد شد!
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.