سوژه جدیدآرتور و کینگزلی از دفترشان خارج شدند و در حالی که سعی میکردند توجه کارکنان وزارت را به خود جلب نکنند ، به هم نزدیک شدند .
- هیچ معلومه تو کجایی کینگزلی ؟! دامبلدور گفته که راس ساعت 7 خونه شماره ی دوازده حاضر باشیم ! مثل ِ اینکه جلسه مهمی داریم !
- ولی من میخواستم برم یه چیزی بخورم آرتور !
- نگران نباش ! مالی هم خبر داد که غذای مورد علاقت رو آماده کرده برای شام !
- سوپِ پیاز ؟!
- دقیقا !
جادوگر مسنی که ردای خاکستری رنگی به تن داشت و آرم نسبتا بزرگی از وزارت سحر و جادو روی سینه اش نمایان بود و کلاه ِ مشکی رنگی بر سر داشت ، در حالی که بسته ای که به نظر میرسید رسمی و محرمانه است را در دست داشت ، با عجله از جلوی آنها رد شد و به سمت ِ انتهای سالن ِ اصلی که به دادگاه ِ وزارت خانه منتهی میشد حرکت کرد .
آرتور با دیدنِ او با تعجب شانه هایش را بالا انداخت و نگاهی با کینگزلی رد و بدل کردند ، کمی جلوتر آمد و با صدای نسبتا بلندی پرسید : خیلی وقته ندیدم فابیان ! کجا با این عجله ؟!
جادوگر مسن ، نگاهی به اطراف انداخت و با دیدن آرتور ویزلی لبخندی زد و گفت : اوه آرتور ! مثل ِ همیشه ! قضاوت توی دادگاه ِ وزارت خسته کننده ترین کاره ! میدونی که ؟! ببخشید عجله دارم ، بعدا میبینمتون آرتور و کینگزلی !
و دوان دوان به سمت ِ دادگاه حرکت کرد . لحظه ای پشت ِ درب ِ بزرگ و پر ابهت دادگاه ایستاد تا نفسی تازه کند ، و بعد به آرامی درب را باز کرد و با وقار خاصی وارد دادگاه شد . حاضرین که شامل هیئت منصفه ، مشاورین قاضی و عده ی زیادی از جادوگران و ساحره ها بودند ، با دیدن ِ او به آرامی به نشانه ی احترام از جایشان برخاستند .
فابیان گیوت به سمت ِ جایگاهی که بالاتر از جایگاه ِ سایرین بود رفت ، با دست به حاضرین اشاره کرد که بنشینند و در جایش نشست. به آرامی پچ پچی با مشاورینش کرد و سپس با لحنی رسمی رو به حاضرین گفت : این جلسه به منظور ِ بررسی اتهامات وارده به " کوییرل " برگزار شده و رسمیست ! لطفا ایشون رو به جایگاه بیارید !
بلافاصله ، دربی که پشت ِ جایگاه قضات بود باز شد و سرمای عجیب و زننده ای که در این روز ِ گرم و آفتابی غیر منتظره به نظر میرسید همراه با چهار دیوانه ساز غول پیکر و فردی که به درون ِ دادگاه میکشیدند وارد شد . دو تن از آنان جلوتر می آمدند و دو تن ِ دیگر دستهای کثیف و لزجشان را دور دستان ِ جادوگری که با خود می آوردند پیچیده بودند .
همزمان با حرکت ِ آنها قاضی ، از روی برگه ای که درون بسته ای رسمی بود شروع به خواندن کرد : کوییرل که یکی از مدرسان ِ مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز بوده ، متهم به همدستی با لرد سیاه هست و همینطور تعداد زیادی از جادوگران و ماگل ها رو به شیوه های عجیب و غیر قانونی به قتل رسونده و یکی از بدترین کارهای ایشون که اخیرا مرتکبش شدند ، مبارزه با بیناموسیست !
صدای حاضرین بالا گرفت !
- میشه یه طوری از همدستیش با لرد گذشت کرد !
- آره به نظرم قتل هایی که انجام داده هم قابل ِ بخشش هستند !
- ولی مبارزه با بیناموسی هرگز !
و چندین نفر با هم فریاد زدند : بکشیدش !