هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دوست یا دشمن؟ اسلیترین یا گریفندور؟
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵
#3

آماندا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۰ یکشنبه ۵ دی ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۵:۵۵ چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰
از همه جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 225
آفلاین
فصل دوم

آلبوس، اسکورپیوس و رز به همراه دیگر سال اولی ها، به دنبال پرفسور لانگ باتم وارد سرسرای اصلی هاگوارتز شدند. وقتی داشتند به سمت میز اساتید میرفتند، آلبوس به سمت راستش نگاه کرد؛ میز گریفندوری ها را دید که درست در کنار میز اسلیترینی ها بود!
پرفسور لانگ باتم و سال اولی ها جلوی میز اساتید ایستادند. کنار پرفسور لانگ باتم یک چهارپایه بود که رویش یک کلاه قدیمی و پاره قرار داشت و آلبوس خیلی خوب آن کلاه را میشناخت. پرفسور لانگ باتم رو به سال اولی ها گفت:
- اسم هرکس رو که خوندم بیاد روی چهارپایه بشینه و کلاه روی سرش بذاره، بعدش گروهش مشخص میشه.
قلب آلبوس به سرعت میزد، اگر برادرش، جیمز راست میگفت چی؟ اگر او به اسلیترین میرفت چه اتفاقی می افتاد؟
- رز ویزلی
آلبوس با صدای پرفسور لانگ باتم که اسم رز را از روی یک تومار خوانده بود به خود آمد. رز با تردید به سمت چهارپایه رفت و کلاه را روی سرش گذاشت. کلاه فریاد زد:
- گریفندور
رز با خوشحالی به سمت میز گریفندور که مشغول تشویق او بودند رفت. پرفسور لانگ باتم اسم نفر بعدی را خواند:
- اسکورپیوس مالفوی
اسکورپیوس با آرامش به سمت چهارپایه رفت، شاید به این دلیل بود که به راحتی میتوانست حدس بزند به کدام گروه میرود.
پس از چند ثانیه بالاخره کلاه، گروه اسکورپیوس مشخص کرد:
- اسلیترین
اسلیترینی ها شروع به تشویق اسکورپیوس کردند و او به سمت میز گروهش رفت.
- آلبوس پاتر
ناگهان تمام سالن در سکوت قرار گرفت و تمامی سر های داخل سالن به طرف او برگشت! آلبوس به آرامی و با استرس به سمت چهارپایه رفت و کلاه را روی سرش گذاشت اما هیچ اتفاقی نیفتاد!
تقریبا پنج دقیقه گذشت تا اینکه کلاه بالاخره با صدایی بسیار بلند فریاد زد:
- گریفندور
حالا تمام سالن در حال تشویق آلبوس بودند! آلبوس با خوشحالی بی اندازه به سمت میز گریفندور رفت و کنار رز نشست. صدای اسکورپیوس را از پشت سرش شنید و برگشت. اسکورپیوس در حالی که به سمت آلبوس برگشته بود گفت:
- یه لحظه فکر کردم کلاه میخواد بذارتت توی اسلیترین.
- خودمم همین فکر کردم!
جیمز که چند نفر با آلبوس فاصله داشت گفت:
- میدونستم تو هم میای به گریفندور.
آلبوس از طرفی خوشحال بود که به گروهی آمده است که تمام خانواده اش در آن بودند و از طرفی ناراحت بود که پیش دوستش یعنی اسکورپیوس نیست. حالا که دیگر گروهبندی شده بود میتوانست حس کند که هر چهار گروه هاگوارتز خوبی های خودش را دارد!



پاسخ به: دوست یا دشمن؟ اسلیترین یا گریفندور؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۷ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵
#2

آماندا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۰ یکشنبه ۵ دی ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۵:۵۵ چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰
از همه جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 225
آفلاین
فصل اول

- برای بار صدم آل، باید روی این تمرکز کنیم که...
-فهمیدم بابا، باید روی این تمرکز کنیم که با کی دوست بشیم؛ من فقط پرسیدم توی کدوم کوپه بریم!
- خب این که خیلی سادس، اول باید همشون رو ارزیابی کنیم بعد تصمیم بگیریم.
- آهان باشه فهمیدم...هی این یکی تقریبا خالیه.
آلبوس سوروس پاتر با باز کردن در یکی از کوپه های قطار سریع السیر هاگوارتز به بحث کردن با دختر دایی خود، رز ویزلی پایان داد و وارد آن کوپه شد؛ رز هم از روی ناچاری به دنبال آلبوس وارد کوپه شد.
- سلام، میگم اگه این کوپه خالیه میشه ما اینجا بشینیم؟
- حتما.
آلبوس به پسر مو طلایی و رنگ پریده ی داخل کوپه لبخند زد و رو به روی او نشست، رز هم کنار آلبوس نشست.چند دقیقه با سکوت سپری شد تا اینکه آلبوس سکوت را شکست:
- من آلبوسم، آلبوس پاتر.
- منم اسکورپیوس مالفوی هستم...و شما؟
آلبوس متوجه شد که اسکورپیوس به رز نگاه میکند. رز خودش را معرفی کرد:
- رز ویزلی هستم.
- خوشوقتم.
- همچنین.
دوباره چند دقیقه با سکوت گذشت اما خوشبختانه این سکوت فقط تا زمانی که یک نفر در کوپه ی آن ها را باز کرد دوام اورد. آلبوس دید یک پیرزن که چرخدستی پر از خوراکی های مختلف را حمل میکرد در کوپه را باز کرده است. پیرزن یکی یکی به آلبوس،اسکورپیوس و رز نگاه کرد سپس گفت:
- عزیزان چیزی از چرخدستی من میخواید بخرید؟
هر سه نفر برای خود خوراکی خریدند و وقتی پیرزن در کوپه را بست، آلبوس سه تا از شکلات های قورباغه ای را که خریده بود باز کرد و نگاهی به کارت های درون آن ها انداخت. کارت ها مطئلق به آلبوس دامبلدور، سوروس اسنیپ و پدر خودش یعنی هری پاتر بودند.
آلبوس یاد گفتگویش با پدرش در سکوی 9 و سه چهارم افتا.
فلش بک: 20 دقیقه قبل در سکوی نه و سه چهارم
-آلبوس سِوِروس، اسم تو رو از روی دو مدیر هاگوارتز انتخاب کردیم. یکی از اونها اسلیترینی بود و احتماًلا یکی از شجاعترین آدمهایی بود که تو عمرم شناختم.
- اما اخه...
-اگر برات مهمه، کلاه گروهبندی احساس تو رو درک میکنه و ملاک قرار میده.
- واقعا؟
- برای من که این کارو کرد.
پایان فلش بک
حرف های پدرش کمی او را ارام کرده بود اما هنوز استرس داشت.
در طول مسیر کم کم یخ هرسه نفرشان آب شد و هیچکدام اصلا نفهمیدند که کی به هاگوارتز رسیدند!


ویرایش شده توسط آماندا در تاریخ ۱۳۹۵/۱۱/۲۹ ۱۷:۵۱:۲۶


دوست یا دشمن؟ اسلیترین یا گریفندور؟
پیام زده شده در: ۱۷:۱۶ جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵
#1

آماندا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۰ یکشنبه ۵ دی ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۵:۵۵ چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰
از همه جا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 225
آفلاین
من توی این تاپیک یه فن فیکشن کوتاه دو فصلی که خودم نوشتمشو میذارم.
اسم فن فیکشن هست "دوست یا دشمن؟اسلیترین یا گریفندور؟"
هردو فصل این فن فیکشن درمورد آلبوس سوروس پاتر هست که داره به هاگوارتز میره.
فقط از الان بگم که خیلی از تیکه های این فن فیکشن شبیه نماینامه فرزند طلسم شدس و باید اعتراف کنم تقریبا هم همونه با چندتا تغییر.


ویرایش شده توسط آماندا در تاریخ ۱۳۹۵/۱۱/۲۹ ۱۷:۲۶:۴۲







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.