هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





گودریک کمپانی
پیام زده شده در: ۰:۴۶:۵۸ دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
#1

ریونکلاو

بردلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۹:۳۹ شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۹:۲۱:۰۸ پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 91
آفلاین
در انتهای کوچه دیاگون، جایی که به ندرت کسی پا بدان جا میگذاشت، محوطه ای بزرگ با دری شکسته وجود داشت که بالای آن در، تابلویی کج و معوج و رنگ و رو رفته نصب شده بود و با خطی خرچنگ قورباغه رویش نوشته شده بود: گــودریـــک کـــمـــپـــانــــی.

داخل آن محوطه سه نفر نشسته بودند و طبق معمول مگس میپراندند.
جیم () جِیک () و جولی ().
جیم مشغول ور رفتن با کاغذ پوستی هایی بود که جلویش وجود داشت. همینطور در ذهنش مدام حساب و کتاب میکرد. کمی که گذشت، اعصابش خورد شد و کاغذ پوستی ها را از روی میز به زمین ریخت و خطاب به جِیک گفت:
- امروزم خبری نبود؟
_ نه بــابـــا! هیچ سفارشی نداشتیم!
_ یعنی ملت دیگه به خدمات دزدی و کلاهبرداری نیاز ندارن؟
_ چه میدونم!
_ جولی نظرت چیه؟

نگاه جولی به روزنامه پیام امروزی افتاد که جلویش بود، کمی مکث کرد و سپس پاسخ داد:
_ من میگم باس بزنیم تو یه کار بزرگتر! ببین اینجا چی نوشته: گفته که علاوه بر گنجینه های سابق، شمشیر گودریک گریفندور هم جدیدا منتقل کردن به گاوصندوق های زیرزمینی گرینگوتز!
_ همونا که محافظش اژدها هم هست؟
_ آره فک کنم!

در این لحظه، جِیک آب دهانش را قورت داد و گفت:
_ خطــ...هــــر...رررر...هــووووف...را.....ری...نــــی...

جیم:
_ چرا صدات درنمیاد؟ خروسک گرفتی؟

جولی:
_ بچه مون ترسیده!

جِیک:
_ بروووو... بابا... من...فقط...اژدها... یه کم....

در همین حین ناگهان صدای هوهوی جغدی از بیرون آمد و جِیک صحبتش را ناتمام گذاشت و مثل فشفشه به سمت در دوید، آن را باز کرد و بیرون رفت. جیم و جولی هم که تعجب کرده بودند به دنبالش رفتند. آن ها با تعجب مشاهده کردند که جِیک مدام بالا و پایین میپرید و سعی میکرد پای جغد را بگیرد و او را پایین بکشد، اما جغد جاخالی میداد و سعی میکرد فرار کند!

بالاخره جِیک یکی از پاهای جغد را گرفت اما او با منقار به دست جِیک زد و خود را از دست او خلاص کرد و کمی که ارتفاع گرفت بلافاصله در وسط سر جِیک، یک ریغ کوچک زد و با سرعت تمام و هوهویی که نشان از خوشحالی داشت از موقعیت گریخت.

جِیک با سر و رویی ریغی () به سمت دوستانش برگشت.
جولی:
_ خوشتیپ پسر! این چه کاری بود؟

جِیک:
_ خیال کردم زنم سوزان، نامه فرستاده. قرار بود بهم خبر بده که سریع بریم یه مسافرت یهویی!

جیم:
_ عجب! در نتیجه دیگه نمیتونستی با ما به گرینگوتز بیای و با اژدها روبرو بشی! ... حیف شد، حالا اجبارا دیگه باید بیای! تازه به اطلاعت میرسونم که میگن غیر اژدها چیزای دیگه هم داره اونجا!


تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.