امتيازات شما را ايگور جان با جلسه بعدي ميدم

سلام.با اجازه اگه ميشه منم تو کلاسا شرکت کنم.
اگه اجازه ميديد ممنون ميشم.

گویل جان امتیازات جلسه پیش من چی شد
1-چند طريقه شناخت افراد پولدار و فقير از جامعه ماگلي:
چند راه وجود داره
از یارو پول میخواهی اگه بهت گفت نمیدم معلومه پولداره ولی اگه بهت گفت باشه بهت میدم بدون فقیره(مقدار پول کم باشه ها)
بهش پیشنهاد دزدی میدی اگه قبلول کرد معلمومه پولداره ولی اگه زد تو گوشت بدون متوسطه و اگر هیچی نگفت بدون گدا هست
2-چند طريقه پولدار شدن در جامعه ماگلي
دزدی
قتل
رشوه گیری
قاچاق
شب و روز کار کردن
3-خط فقر را توضيح دهيد
به خطی گفته میشود که فقیر ها زیر اون خطر و پولدار ها بالای اون خطر هستن
اینو اگه بدی ممنون میشم

خب بايد بگم كه امتياز فعلا نميدم تا بقيم بزنن
ايگور مريدانوس بليز مقالهاتون جالب بود و به ايگور بايد بگم كه
من به هر دانش اموز 30 امتياز بايد بدم و ميبينم كه مقاله شما در حد 30 امتياز هست و متاسفانه نميتونم امتياز بيشتري بدم با اين حال با كوييرل صحبت ميكنم ببينم چي ميشه
از بقيه هم ممنونم

فعلا دلمك نمياد به اين مقاله هاي خوب امتاياز ندم اما خب شايد بقيه فكر كنن مهلت تموم شده اما بگم كه همه در حد عالي بود

ج1-

آمریکا به این دلیل به عراق حمله کرد چون که صدام خودش دست نشانده آمریکایی ها بود و زمانی بدست آمریکایی ها به این جاه و مقام رسیده بود .
صدام همواره دستورات آمریکایی ها را به نحو احسن انجام میداد . از بارز ترین نمونه های این دستورات میشه به جنگ هشت ساله ایران و عراق اشاره کرد .
اما بعد از پایان جنگ ایران و عراق دیگه صدام حاضر به ادامه همکاری با آمریکایی ها نشد و با این کارش خشم آنها را برانگیخت .
از آن زمان آمریکایی ها دنبال بهانه ای برای حمله به عراقی ها میگشتند تا اینکه آخرسر هم به بهانه وجود سلاح هسته ای و سلاحهای کشتار جمعی در عراق به این کشور حمله کردند ( اوه اوه اوه چه حرفهای قلمبه سلمبه ای زدم ).....

ج2-

تفاوت اصلی که در بین جامعه جادوگری و جامعه ماگلی دیده میشود تفاوت در سیاست آنها میباشد !
برعکس دنیای جادوگری در دنیای مشنگی سیاست از ارکان بسیار مهم یک کشور است !
در دنیای مشنگی هر کشور باید سیاست داشته باشد تا بتواند آینده خودش رو به بهترین شکل رقم بزند .
متاسفانه در جهان امروز سیاستها با هم در تضاد هستند . به عنوان مثال یک کشور خواهان انرژی هسته ای هست ولی بقیه کشورها با این موضوع به مخالفت برمیخیزند .
علت اصلی این دوگانگی ها اختلاف در سیاست کشور ها هست . مثلا یک کشور میخواهد فناوریه خودش رو بالا ببره اما کشورهای دیگر مانع این کار میشوند چون این کار را بر ضد سیاست های خودشان میبینند و یا برعکس این موضوع نیز امکان دارد .
یعنی کشورهایی پیدا میشوند که میبینند اگرفلان کشور به انرژی هسته ای دست یابد این موضوع به نفع آنها میشود پس از این موضوع دفاع میکنند .
این خودش نوعی سیاست است . در حقیقت هر کشور سعی دارد که به نوعی از آب گل آلود ماهی بگیرد و این طبیعی هست که وقتی این سیاستهای متفاوت در کنار هم قرار بگیرد تضاد هایی به وجود میاد .
در پی به وجود آمدن این تضاد ها کشور ها به مذاکره با هم مینشینند و سعی میکنند و که ایده های خودشون رو به بقیه کشورها تحمیل کنند و بقیه کشورها نیز وضعیت مشابهی دارند .
در نتیجه در صورتی که این کشورها به نتیجه ای نرسند امکان به وجود آمدن جنگ وجود دارد .

ج3-

این درس واقعا درس شیرینیه ! کاشکی شما میتونستید مدت این درس رو در هفته دو برابر کنید تا ما بیشتر چیز میز یاد بگیریم
به نظر من این کره ای ها خیلی جاه طلبن ( هنوز جام جهانی چهار سال پیش رو یادم نرفته )

بهانه امريكا در حمله به عراق؟
تروریسم ! از نظر ماگل ها این کلمه معنایی ماورایی دارد ، هر جایی که آمریکا تروریست دید ، باید حمله کند ...
اگر آمریکا صفا کرد ، می تواند بمب هایش ، که حوصله اش را سر برده اند ، گروپس بر سر ملت بیاندازد !
در بیانیه ای که این ماگل های آمریکایی صادر کرده اند ، اینطور آمده :
* صفا کردیم ! حمله کردیم ! آستکبار یعنی این !*
يك مقاله مفصل در مورد سياست ماگلها با توجه به درس :
سیاست ماگل ها بر پایه ثروت و قدرت می گردد ؛
کشورهایی که از ابتدا بر پایه جنگ و جاه طلبی به قدرت رسیده اند ، با تصرف و استعمار و استثمار منابع طبیعی کشورهایی که قدرت کمتری دارند ، هر لحظه بر قدرت خود می افزایند ...
عده ای دیگر با بهانه گرفتن حق مظلومان برای رسیدن به اهدافشان به جنگ با دشمنان خیالی خود می پردازند ...
در این میان ، قدرت و ثروت وسوسه کننده نفس این ماگل های زیاده خواه بوده ! منجر به جنگ و خونریزی و کم کم فراموش شدن احساسات و انسان بودن می شود ...
در جامعه جادویی هر چند هر چیزی بر پایه جادوست ، اما در نهایت جامعه دو قطب سیاه و سفید دارد ؛
در حالی که در جامعه امروزی ماگلی ، افراد هر کشور به فکر خود بوده ، افکار شیطانی بر وجود تک تک جاه طلبان سایه می افکند و اتحاد در نهایت در ازای برق سکه ای از میان می رود .
نظر در مورد درس :
سیاست های ماگل ها امری پیچیده است ، طوری که خود آنها هم پس از سال ها نمی توانند بیان دقیقی از آن داشته باشند ، چه بسا ما هم نمی توانیم ، در هر حال مطالعه در این زمینه انسان را سخت به فکر وا می دارد .
اما در رابطه با کشورهای جاه صلب کنونی :
کشورهای جاه طلب کنونی ، همان قدرتمندان کنونی هستند ، هر چه بیشتر داشته باشی ، دایره خواسته هایت هم گسترده تر می شود ، این قانون ماگلی است ، شاید که همین مظلومان کنونی اگر فردا به قدرت رسند ، چیزی از امروز به خاطر نیاورند ... کاش کمی فکر می کردند ...

سلام به پروفوسور عزیز
امتیازات من چی شد ؟ من که تکلیفمو دادم
تکلیف درس جدید:
1-بهانه امریکا برای حمله به عراق جنبه های گوناگون داره ولی اگه جغرافباتون خوب باشه امریکا به معادن و نفت و ... نیاز داره پس ممکن هست یکی از دلایلش همین به دست اوردن نفت به بهانه صدام و استعمار این کشور است
از جنبه ی دیگری به این قضیه نگاه کنیم میبینیم که امریکا در تمامی کشور های همسایه ایران مستقر هست فقط افغانستان نبود که به اونجا حمله کرد و همچنین در اخر هم به عراق امد برای حمله احتمالی به ایران
جنبه دیگر ان این است که میخواهد ایران را از نزدیک زیر نظر داشته باشه
سوال 2:
سیاست روند و انجام تصمیم گیری‌ها برای گروه هاست. البته این واژه معمولاً در پیوند با حکومت‌ها و کشورها بکار می‌رود، ولی رفتار سیاسی در نهادهای سازمانی، دانشگاهی، دینی و دیگر نهادها نیز مشاهده می‌شود.
======
ادامه سوال دو انواع حذب های سیاسی:
اصطلاح لیبرالیسم برگرفته از ریشه لاتینی Liber به معنای آزادی است. لیبرالیسم در قاموس سیاسی نظریه‌ای است که خواهان حفظ درجاتی از آزادی در برابر هر نهادی است که تهدید کننده آزادی بشر باشد. لیبرالیسم در زمینه اندیشه‌های اقتصادی، به معنای مقاومت در برابر تسلط دولت بر حیات اقتصادی در برابر هر نوع انحصار و مداخله دولت در تولید و توزیع ثروت است. اصطلاح دیگری که در این رابطه وجود دارد، لیبرالیسم مذهبی است که به معنای اعتقاد به حق هر کس در انتخاب راه پرستش خداوند یا بی ایمانی است . لیبرالیسم از سویی به یک جریان سیاسی بورژوازی اطلاق می شد که در عصر مترقی بودن آن یعنی در زمانی که سرمایه‌داری صنعتی علیه اشرافیت فئودالی مبارزه می کرد و درصدد گرفتن قدرت بود، به وجود آمد و رشد کرد .

لیبرال‌ها در آن زمان بیانگر منافع و مدافع طبقه‌ای در حال رشد و بالنده بودند. آزادی از قید و بندهای اقتصادی و اجتماعی دوران فئودالیسم را طلب می کردند، می خواستند که قدرت مطلقه سلطنت محدود شود، در مجلس عناصر لیبرال راه یابند و حق رأی آزاد و سایر حقوق سیاسی در محدوده خاص آن دوران و به مفهوم بورژوایی آن به رسمیت شناخته شود.

در قاموس مارکسیستی، مفهوم سیاسی لیبرالیسم به یک روش لاقیدانه و درویش مسلکانه در داخل حزب طبقه کارگر نسبت به دشمن طبقاتی اطلاق می‌شود .

در این مفهوم لیبرالیسم به معنای آشتی طلبی غیر اصولی به ضرر اساس اندیشه‌های ”مارکسیسم – لنینیسم“، ‌نرمش بجا در مقابل خطا و نادیده گرفتن نقض اصول به علل مشخصی به کار می‌رود. لیبرالیسم در این مفهوم از نمودهای فرصت‌طلبی و فردگرایی است .
کمونیسم مکتبی سیاسی و اجتماعی است که در قرون نوزده و بیست ظهور کرد و بویژه در قرن بیستم از تأثیرگذارترین مکاتب سیاسی جهان بود.

تعبیرهای بسیار متفاوت و گوناگونی بین کمونیستهای مختلف در نقاط گوناگون جهان وجود دارد اما تقریباً همهٔ آنها به پیشگامی کارل مارکس (و فردریش انگلس) به عنوان نظریه پردازان اولیه کمونیسم معتقد هستند. همچنین تقریباً همهٔ آنها، حداقل روی کاغذ، به نوعی واژگونی نظام سرمایه‌داری از طریق انقلاب کارگران و لغو مالکیت خصوصی و کار مزدی و ایجاد جامعه‌ای بی طبقه با مردمی آزاد و برابر و در نتیجه، پایان «ازخودبیگانگی» انسان (که کمونیست‌ها معتقدند در جهان سرمایه‌داری ناگزیر است) معتقد هستند.

در عمل، نظامها و افرادی که خود را «کمونیست» خوانده‌اند در شیوه‌ها و تئوریها و تعبیرشان از کمونیسم کاملا متفاوت هستند و بسیاری از آنها کمونیستهای دیگر را رد می‌کنند و جریان خود را کمونیسم اصلی می دانند.

جنبشها و احزاب و شخصیتهایی که خود را کمونیست خوانده‌اند تقریبا در همهٔ کشورهای جهان ظهور کرده‌اند و در بسیاری از آنها قدرت سیاسی را به دست گرفته‌اند و حکومت تشکیل داده‌اند.

مهمترین آنها دولت «اتحاد جماهیر خلق شوروی سوسیالیستی» بود که در پی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به رهبری ولادیمیر لنین تشکیل شد و تقریباً در تمام طول قرن بیستم بر بخش اعظم سرزمینی که زمانی «امپراتوری روسیه» را تشکیل می داد حکم راند و نهایتاً در اوایل دههٔ ۹۰ از هم فروپاشید.

گرچه بسیاری (و بخصوص ضدکمونیستها) شوروی و جریان کمونیستی در روسیه را با کمونیسم یکی می دانند ولی از همان زمان تشکیل آن تا آخرین روزهای فروپاشی و بعد از آن، همواره بسیاری از دیگر کمونیستها و لنینیستها شوروی و کشورهای بلوک شرق را غیرکمونیستی و غیرسوسیالیستی می دانستند و با القابی مثل «سرمایه داری دولتی» و «بوروکراسی اداری» توضیح می دادند.

در ضمن جریانات کمونیستی دیگری تقریبا در تمام نقاط دنیا ظهور کردند و هر یک منبع الهام هزاران و میلیونها نفر در سراسر دنیا برای آزادی خواهی و برابری بودند به طوری که تقریبا جناح چپ در سیاست همهٔ دنیا با کمونیسم تداعی می شد و هنوز تا حدود زیادی می شود.

بهرحال در قرن بیست و یکم در کمتر از ده کشور «حزب کمونیستی» در قدرت است و قدرت کامل را در اختیار دارد (چین، کوبا، لائوس، کره شمالی،ویتنام،مولداوی،...) اما احزاب کمونیستی مختلف هنوز تقریبا در تمام دنیا وجود دارند و هر کدام نظریه و جایگاه و شیوه‌های خود را دارند. بسیاری از آنها در مبارزات پارلمانی شرکت می‌کنند و گاهی کرسیهایی در پارلمانهای مختلف دارند و در بعضی پارلمانها اکثریت یا اقلیت بسیار مهمی را تشکیل می دهند، بسیاری به جنگهای چریکی در کشورهای مختلف (به‌خصوص آمریکای لاتین) مشغول هستند، و بسیاری به عنوان احزاب اپوزیسیون برای سرنگونی دولت از طرق مختلف تلاش می‌کنند و بسیاری از این احزاب و جنبشها به ضرورت و امکان پذیری یک جهان سوسیالیستی اذعان دارند و برای آن تلاش می کنند.

گروه‌های فشار و سازمانهای خیریه بسیاری نیز خود را «کمونیست» می دانند و برای اموری مثل حقوق زنان، همجنسگرایان،پناهندگان و ... تلاش می کنند.

همچنین متفکران و ادبا و تئوریسینها و تحلیلگران سیاسی بسیاری خود را کمونیست می دانند و پیدایش یک دنیای سوسیالیستی و کمونیستی را ممکن و ضروری می‌دانند.









سوال 3:کشور جاه طلباز چند نظر فرق میکنه
مثلا امریکا میخواد با از بین بردن بزرگترین دشمنش تقریبا بر جهان حکومت کنه و یا انگلیس با تصرف کشور های دیگه از معادن ان ها استفاده کنه و یا طرح های خود را در انها پیاده و ازمایش کند و همچنین فرانسه و یا المان و ... که هر کدام به یک عنوان جاه طلب هستند
در مورد درس هم باید بگم کار خوبی است و حقایق رو اشکار میکند و نظر دانش اموزان و جوان های جامعه رو همگان میفهمن در ضمن من یه دیدگاه از امریکا دارم اگه امتیاز میدین اونم تایپ کنم براتون بفرستم
در ضمن یه سری اطلاعات کافی از اوناع حذب ها دارم اونم اگه امتیاز جداگونه میدید بدم
با تشکر
ایگور کارکاروف

جاسه هفتم سياست ماگل
حكومت ما وزارت سحرو جادو هست اما ماگلها دهها حكومت دارن كه همه دشمنه هم هستن اما جادوگران يك دشمن واحد دارن لرد سياه در ماگها و جامعشون همه كشورها به فكر غارت منابع هم ديگر هستاند و دوست دارند خودشون به يه جا برسن
از جنگهايي كه برا تصرف منابع بود ميتونيم
جنگ با فغانستان
جنگ با عراق
جنگ با خيلي جاها ديگره كه همه اش توسط امريكا انجام شد كه با وزارت بوش در حا گذراندن اموراته اما خب بعضي از كشورهايه ديگر مثله انگليس پنهاني عمل ميكنند و به ظاهر صلح دوستند اما باطن مهمه
خب ماگلها در امور جنگ خيلي پيشرفتند و به يه چوبدستي كه ما داريم به راحتي چيره ميشن و با يه بمب اتم ميتونن كل جامعه جادوگري را دود كنن بفرستند هوا
خب اين مبحث اول بود حالا ماگلها برتر يا جادوگران
به نظر شما كي برتره
خب معلومه ماگلها خيلي به تكنولوژي رسيدن خيلي كارها كردن اما خب جادوگران همه كارها را با حفظكردن يه ورد پيش ميبرتن كه خيلي اشتباست
------------------------------------------
سوالات
بهانه امريكا در حمله به عراق؟
يك مقاله مفصل در مورد سياست ماگلها با توجه به درس
و اينكه نظرتون درباره درس چيه و كدام كشور را به عنوانه جاه طلب ميشناسيد؟

1-چند طريقه شناخت افراد پولدار و فقير از جامعه ماگلي:
چند راه وجود داره
از یارو پول میخواهی اگه بهت گفت نمیدم معلومه پولداره ولی اگه بهت گفت باشه بهت میدم بدون فقیره(مقدار پول کم باشه ها)
بهش پیشنهاد دزدی میدی اگه قبلول کرد معلمومه پولداره ولی اگه زد تو گوشت بدون متوسطه و اگر هیچی نگفت بدون گدا هست
2-چند طريقه پولدار شدن در جامعه ماگلي
دزدی
قتل
رشوه گیری
قاچاق
شب و روز کار کردن
3-خط فقر را توضيح دهيد
به خطی گفته میشود که فقیر ها زیر اون خطر و پولدار ها بالای اون خطر هستن

رز زلر 29 امتياز به خاطر توضيحات و گفتن روشها
هوكي 20 امتياز برا توضيحات خوبش و 20 امتياز هم برا مقاله خوبش
كه رو هم ميشه 40 امتياز
انيتا دامبلدور خط فقر رو خيلي زيبا تفسير كرده بود برا همين به اون فقط برا مقالش 30 امتياز مبدم ولي بقيش تكراري بود
به پادموذ هم امتاز ميدم 10 امتياز فقط برا گفتن گزينه هاي متنوع