هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:  بردلی    1 کاربر مهمان





Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ شنبه ۷ مرداد ۱۳۸۵

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین

1:دو جانور هوشمند به غیر از ابولهول نام ببرید(8 امتیاز)


ققنوس که اگر بتوان آن را رام کرد جانور بسیار هوشمند و مفیدی میباشد .

اسب تک شاخ که اونم جانور نجیب و هوشمندی است .

تسترال ها که اگر رامشون کنیم جانوران هوشمندی هستن و میتوان از آنها در سفر استفاده کرده .

2:به نظر شما چرا برخی از جانوران هوشمند ، وحشی هستند؟؟(7 امتیاز)

هوشمندی جانوران دلیل بر اهی بودن یا وحشی بودنشون نیست این ذات جانور است که نشون میده آن جانور اهلی است یا وحشی . شاید یه جانور بتواند خوب فکر کند و خوب عمل کند اما این فکر اون نیست که نشون میده باید چه نوع رفتاری رو با انسان ها در پیش بگیره هر چند که شایدم کمی ربط داشته باشه . این ذات جانوره که به جانور تلقین میکنه که هنگام رویارویی با انسان ها باید چه نوع رفتاری رو از خودش نشون بده . آیا به انسان اعتماد کنه ! آیا نکنه و......

در حقیقت اینجا مسئله اعتماد کردن و اعتماد نکردن پیش میاد . بسیاری از جانوران هوشمند دوست ندارن که به انسان ها نزدیک بشند چون آنها رو خطری برای خود میدانند و نمیدانند در صورت رویارویی با انسان ها آنها چه رفتاری رو در پیش میگیرند و این باز بر میگرده به ذات آنها که به طور غریزی بهشون فرمان داده میشه چی کار کنند . آیا از انسان دوری کنند ؟ یا به او اعتماد کنند .

جادوگران هنگام رویارویی با این حیوانات ابتدا باید کاری کنند که این جانوران به آنها اعتماد کنند . ( البته بعضی از جانوران باهوش هستند که هیچ وقت به انسان ها اعتماد نمیکنند )

3:مقاله ای در مورد ابولهول بنویسید(15 امتیاز)

ابولهول مصری جانوری با سر آدم و بدن شیر است . بیش از هزار سال است که جادوگران و ساحره ها برای نگهبانی از اشیای قیمتی و مخفی گاه ها بهره میجویند . ابولهول جانوری بسیار هوشمند است و از طرح معما و چیستان لذت میبرد . معمولا فقط در زمانی خطرناک میشود که از آنچه از آن پاسداری میکند در معرض خطر قرار گرفته باشد .
این جانور در رده موجودات خطرناک ( چهار ضربدر ) قرار میگیرد .




Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ شنبه ۷ مرداد ۱۳۸۵

ورونیکا ادونکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ یکشنبه ۴ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۲۲ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 404
آفلاین
سوال اول:
سنتور ها: سنتور سری انسان اما بدنی به شکل اسب داره. رنگ های مختلفی هم از اون دیده نمی شه. او جانوری بسیار باهوش است. هر چند که نباید اون رو در دسته ی جانوران قرار داد؛ چون قادر به تکلم است اما به نظر می رسه که وزارتخانه آن ها را در رده ی جانواران قرار داده. سنتور معمولاً در جنگل ها زندگی می کند و بیش تر در نواحی پر درخت و در اروپا دیده می شوند. معمولاً سنتور ها به کسی اعتماد نمی کنن و نسبت به انسان ها به خصوص ماگل ها بدبین هستند. در علوم ستاره شناسی و پیشگویی هم مهارت خاصی دارند. در کل آن ها موجودا باهوشی هستند اما خطرناک به نظر نمی رسند.
نیزل ها: این نوع موجودات معمولاً در انگلستان زندگی می کنند اما امروزه در سراسر جهان دیده می شن. این نوع جانور شبیه به بچه گربه ای کوچک است اما پوستش با اون ها فرق می کنه. معمولاً به صوت خال خالی، راه راه و یا لک لک است. گوش ها و دم اون شبیه شیر هستن. موجودی بسیار باهوش است با جادوگران رابطه ی خوبی برقرار می کنه. اگر سر به سر اون ها نذاریم حیوانات خونگی خوبی به حساب میان!

سوال دوم:
هر موجودی چه هوشمند و چه بی هوش می تونه خطرناک باشه و این محدودیت خاصی نداره... اما بعضی از موجودات باهوش با استفاده از استعداد و ذکاوت سرشاری که تو وجود خودشون دارن می تونن بیش تر از محیط اطراف خودشون استفاده کنن از این رو وحشی خونده می شن. اما اگر دقت کرده باشین بیش تر موجودات باهوش گوشتخوار هستن. بنابراین هرکدوم از اون ها برای پیدا کردن غذای خودشون از استعدادشون استفاده می کنن و وحشی نامیده می شوند. اما خب مثلاً ما موجوداتی کم هوش هم داریم که وحشی هستند مثل ترول!

سوال سوم:
ابولهول جانوری است که نژادش مصری است. بسیار زیباست و سری به شکل انسان اما با بدنی شیرمانند داره. موجودی بسیار باهوش است و می شه از اون برای نگه داری اشیاء ارزشمند استفاده کرد. مثلاً جادوگران برای نگه داری از گنج ها و در کل چیزی با ارزش از این جانور استفاده می کنن و از اون جایی که این جانور بسیار باهوش است سعی می کنه با طرح معمایی دشوار از چیزی که نگه داری می کنه، محافظت کنه. به این جانور به هیچ عنوان نمی شه کلک زد؛ چون هیچ وقت گول انسان ها و جادوگران رو نمی خوره... در کل جانور خطرناکی به حساب نمیاد اما در شرایطش به حیوانی درنده و خطرناک تبدیل می شه که هیچ چیز جلودارش نیست. در واقع این زمانی اتفاق می افته که جادوگر بخواد به چیزی که اون ازش نگه داری می کنه، دستبرد بزنه و اگر هم ابولهول ببینه که اون شئ در معرض خطر قرار گرفته بسیار خطرناک می شه و در این شرایط است که باید ازش حذر کرد... به طرح معما هم کلاً علاقه ی زیادی داره. برای بازی ها بین المللی مثل سه جادوگر هم از اون ها استفاده شده است!


اگر یک فرد انسان، واحد یک بود ، آیا یاز یک با یک برابر بود؟!
[b][s


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴ شنبه ۷ مرداد ۱۳۸۵

روبیوس هاگریدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۳ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۷:۲۳ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸
از يه ذره اون ور تر !‌ آها خوبه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 334
آفلاین
1:دو جانور هوشمند به غیر از ابولهول نام ببرید(8 امتیاز)
جانور هوشمند جغد است که با سرعت تمام اهلی میشود و نامه هار وبه سرعت منتقل میکند مگه هدی رو ندیدی ؟

هیپو گریف : در صد هوشمندی هیپوگریف 10 درصد از جادوگران کمتر است و دارای حس و هوش است و در صورت بد رفتاری احساسش تغییر میکند ! از نظر هوش و استعداد فوق العاده است!

همچنین از موجودات باهوش دیگر نیز میتوان سناتور ها رو نام برد که دیده میشود به عنوان مدرس یک درس از آنها استفاده میشود و از آنها به پرفسوری یاد میشود و در پیشگویی مهارت فوق العاده ای دارند !

در حالی که پرفسور الکتو مثله همیشه نیست در حالی که در کلاس راه میرود با عصبانیت رو به هگرید میکند :
هگر به نظر تو چرا برخی از جانوران هوشمند ، وحشی هستند؟؟(7 امتیاز)
هگر : پرفسور میتونی به من توضیح بدی چرا بعضی از آدما
باهوش ترند چرا یک سری حتی نمیتونن حرفه معمولیشونو بزنن !
خب اینم تو ممکنه بسته به توانایی اسفاده از ذهنشونو داشته باشه ! البته بستگی به انواع خون رو هم داره که انواع خون داریم خون های کارائیب و خون های ایرائیب که خون های کارائیب را به دسته ی افراد و حیوانات وحشی لقب میدهند و ایرائیب برای هوشمند ها است !
پرفسور : مرسی هگر میتونی یه مقاله راجع به ابولهول به صورت کنفرانس ارائه بدی ؟
هگر : حتمآ پرفسور !
ابولهول مصری جانوری است با سر آدم و بدن شیر است . بیش از هزار سال است که جادوگران و ساحره ها از این جحانور برای نگهبانی از اشیای قیمتی و مخفیگاه ها بهره میجویند . ابولهول جانوری بسیار هوشمند است و از طرح معما و چیسان لذت میبرد . معمولآ فقط در زمانی خطر ناک میشود که آنچه از آن پاسداری میکند در معرض خطر قرار گیرد !

______________________________________________
مورگان جان مسافرت بودم فقط از جلسه ی قبل دلیل ناراحتیتو میزنم : هر جلسه به زور باید پست بزنی


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ شنبه ۷ مرداد ۱۳۸۵

مورگان الکتوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۳ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 620
آفلاین
پرفسور مثل همیشه(البته نه همیشه حالا گیزر ندین)به موقع سر کلاس حاضر بود و این بار قفسی که رویش پارچه انداخته شده بود را روی میز آندرومیدا گذاشته بود
همه ی ملت دانش آموز وارد شدند و همزمان گفتند سلام پرفسور الکتو
و همگی روی میز هایشان نشستند به جز آندرومیدا
آندرومیدا:پرفسور چرا این قفس گنده روی میز منه؟؟نمی تونم بیشنم
الکتو:بچه بوق بازی در نیار برو یه گوشه ای بیشین 666امتیاز از گریفندور کم شد موهاهاها
آندرومیدا سرش رو زیر می اندازه و میرهیه گوشه ای میشینه
الکتو:ملت من برای اولین بار یه حیوون خطرناک اوردم سر کلاس جو گیر نشید و ساکت بمونید این شما و این هم ابولهول
الکتو پارچه ی روی قفس رو بر میداره و همه ی ملت به شدت جوگیزر میشن و دو نفر زخمی و یک کشته به جای میمونه
آنی اسی:پرفسور شما چه جوری این رو گرفتید
پرفسور الکتو ابرویی بالا می اندازه و با لحنی آمرانه میگه:قدرت من در گرفتن جانوران خطرناک بیشتر از اون چیزیه که حتی فکرشو بکنید
ملت:چه جمله ی آشنایی!!!!!!!!!!
ابولهول که صورتی به شکل آدم داشت و تنه ای شیر مانند نیز داشت با چشمانی ریز به بروبچز چشم دوخته بود
پرفسور:خوب بچه ها درس امروزمون جانوران هوشمنده.جانوران هوشمند خیلی کم هستند اما بسیار شگفت انگیزند مثل همین ابولهول که برای نگهبانی انتخاب شده البته الان از یه سنگ محافظت می کنه چون من مجبور بودم بیارمش
فقط یه چیزی هست که باید بهش توجه داشته باشید ابولهول ها خیلی خطرناکند و مثل کفی یا کفیه نیستند که اگه اذیتشون کنید و فقط بپستن

تکلیف:
1:دو جانور هوشمند به غیر از ابولهول نام ببرید(8 امتیاز)
2:به نظر شما چرا برخی از جانوران هوشمند ، وحشی هستند؟؟(7 امتیاز)
3:مقاله ای در مورد ابولهول بنویسید(15 امتیاز)


تصویر کوچک شده


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ شنبه ۷ مرداد ۱۳۸۵

مورگان الکتوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۳ شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۰ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 620
آفلاین
پرفسور مثل همیشه(البته نه همیشه حالا گیزر ندین)به موقع سر کلاس حاضر بود و این بار قفسی که رویش پارچه انداخته شده بود را روی میز آندرومیدا گذاشته بود
همه ی ملت دانش آموز وارد شدند و همزمان گفتند سلام پرفسور الکتو
و همگی روی میز هایشان نشستند به جز آندرومیدا
آندرومیدا:پرفسور چرا این قفس گنده روی میز منه؟؟نمی تونم بیشنم
الکتو:بچه بوق بازی در نیار برو یه گوشه ای بیشین 666امتیاز از گریفندور کم شد موهاهاها
آندرومیدا سرش رو زیر می اندازه و میرهیه گوشه ای میشینه
الکتو:ملت من برای اولین بار یه حیوون خطرناک اوردم سر کلاس جو گیر نشید و ساکت بمونید این شما و این هم ابولهول
الکتو پارچه ی روی قفس رو بر میداره و همه ی ملت به شدت جوگیزر میشن و دو نفر زخمی و یک کشته به جای میمونه
آنی اسی:پرفسور شما چه جوری این رو گرفتید
پرفسور الکتو ابرویی بالا می اندازه و با لحنی آمرانه میگه:قدرت من در گرفتن جانوران خطرناک بیشتر از اون چیزیه که حتی فکرشو بکنید
ملت:چه جمله ی آشنایی!!!!!!!!!!
ابولهول که صورتی به شکل آدم داشت و تنه ای شیر مانند نیز داشت با چشمانی ریز به بروبچز چشم دوخته بود
پرفسور:خوب بچه ها درس امروزمون جانوران هوشمنده.جانوران هوشمند خیلی کم هستند اما بسیار شگفت انگیزند مثل همین ابولهول که برای نگهبانی انتخاب شده البته الان از یه سنگ محافظت می کنه چون من مجبور بودم بیارمش
فقط یه چیزی هست که باید بهش توجه داشته باشید ابولهول ها خیلی خطرناکند و مثل کفی یا کفیه نیستند که اگه اذیتشون کنید و فقط بپستن

تکلیف:
1:دو جانور هوشمند به غیر از ابولهول نام ببرید(8 امتیاز)
2:به نظر شما چرا برخی از جانوران هوشمند ، وحشی هستند؟؟(7 امتیاز)
3:مقاله ای در مورد ابولهول بنویسید(15 امتیاز)


تصویر کوچک شده


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۸:۳۷ شنبه ۷ مرداد ۱۳۸۵

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
1:ادامه ی نمایشنامه رو بنویسید (نمایشنامه می تونه د ر مورد خودتون باشه و یا حتی داستانی رو که سر جلسه افتاد رو شرح بده)(11 امتیاز)

از اون جایی که گریفی ها موجوداتی فوق العاده شاد و خندان هستند و به تفریح و گردش علاقه ی بسیاری دارند به سمت توپک ها هجوم بردند.
اندرو : وایی....این چه قدر نازه!ادم چندشش می شه!
هدی : ...این چطوره؟
"هوم...خب بدی نیست....!"

چند لحظه ی بعد

تعدادی از بچه های خلاق گریف پشت درخت ها کمین کرده بودند و اسلی ها رو که با برقک ها خود رد می شدند با توپک ها مورد هدف قرارا می دادند.(چه فضای رومانتیکی! )
دراکو : آنیت بیا ببین اینا رو!...
آنیت : خودمم دارم!
دراکو :
شپلخ!یه توپک محکم می خوره به دراکو و دراکو پرت می شه سمت انیتا....................

(زیادی ارزشی شد نه؟خوبه دیگه!قبول کنید! )
2:تصویری از توپک بکشیدو و یا پیدا کنید(4 امتیاز)

گفت بگم اصلا کار قشنگی نیست هی ازش عکس بذارید روی نت!

به نظر شما تربیت توپک چه فایده ای به جز تفریح دارد؟؟(4 امتیاز)

باعث شاد شدن می شه!!(هین؟غیر از اینا؟)اهان!توپک به اشغال علاقه ی زیادی داره و اونا رو میخوره.می تویند یه کم چسب بمالید بهش و با پرتک کردنش به سمت وسیله ی مورد نیاز اونو به سمت خودتون بکشونیدش.می تونه یه بالش هم باشه!

4:به نظر شما چرا پرفسور الکتو نگران بود؟؟(1 امتیاز)

زیرا!!
احتمالا مشکلات خانوادگی بوده یا اینکه م یترسیده دعواییی پیش بیاد بین بچه ها......به طور کلی هر چی به ما چه!ادم کهنباید در زندگی مردم دخالت کنه که!ای بابا!

5:نمایشنامه ای در مورد چگونگی تربیت جانوری دیگر ، به جز دو جانور ذکر شده بنویسید(جانور انتخابی قابل تربیت شدن باشد و همین طور این سوالی است ابتکاری و 10 امتیاز دارد)
اندرو یه عکس گرفته دستش و داره راه می ره.یه هویی به طرز ناگهانی ای پروفسور الکتو پیداش می شه.
"این چیه؟"
"هیچی!"
"چیه؟ "
" چکشک!"
"هین؟"
"این علاقه ی زیادی به جفت پا پریدن در نمایشنامه و رول ها ارزشی داره.البته این کارش مفیده و م یشه برای اینکه بدونه باید با اجازه صاحبش بپره توی یه نمایشنامه تربیتش کرد و صاحبش پولشو بگیره!مجانی که نمی شه!
باید این حیوان رو به مدت 2 ساعت در کنار یک برقک قرار داد تابتواند افراد پول دار و ارزشی رو پیدا کنه .
نگه داریش هم اصلا سخت نیست.فقط کافیه در روز یک ساعت دستش رو بمالید تا از بس چکش می زنه خسته نشه و درد نگیره و مسلما غذا می خواد!ماشالله بزنم به تخته همه چی هم می خوره! "
هین!"
"اینم عکسش : "
"آخی!"
(پایگاه حمایت از ارزشی نویسان شریف! )


ویرایش شده توسط اندرومیدا در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۷ ۸:۴۱:۱۸

" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ جمعه ۶ مرداد ۱۳۸۵

بلاتریکس  لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 195
آفلاین
ادامه نمایشنامه رو اونجور که دوست دارید بنویسید ( 10 نمره )
پروفسور به سرعت بطرف قسمتی که سر و صدا بلند شده بود میره.
-دراکو...بلیز..چه بلایی سر برقک بیچاره آوردین؟
بلیز در حالیکه قیافه معصومانه ای به خودش گرفته بود قلاده برقک رو به شدت میکشید و برقک سعی میکرد دراکو رو گاز بگیره.
پروفسور الکتو به آرامی برقک رو از روی زمین برمیداره.سعی میکنه آرومش کنه.
-عجیبه..واقعا عجیبه.برقکها معمولا به کسی حمله نمیکنن.اوتا جزوآرومترین موجودات جادویی هستند.
دراکو به کمک بلیز از زمین بلند میشه.
-پروفسور این موجود وحشیه.شما مطمئنید اشتباه نمیکنید؟این موجود وحشتناک وحشی به محض دیدن من بطرفم حمله کرد و سعی میکرد منو بخوره.
حرف دراکو ناتمام موند..چون با ضربه برقکی که از دست بلاتریکس فرار کرده بود دوباره به زمین افتاد.
پروفسور الکتو با نگرانی برقک رو از دراکو جدا میکنه. با انگشتانش به سر برقک فشار میاره انگار میخواد از وجود مغز در اون مطمئن بشه.
آرامیس بارادا که به شدت سرگرم پیدا کردن طلا بود از پشت سر به پروفسور نزدیک میشه.ناامیدی در چهره اش موج میزنه.
-ببخشید پروفسور.من حدود 40 دقیقه است که دارم این برقک رو میگردونم ولی حتی یک طلا هم پیدا نکرده.اصلا این برقکها خرابن..
پروفسور با عصبانیت برقک رو از روی زمین بر میداره.ولی به محض اینکه چشم برقک به دراکو میفته چشمهاش برقی میزنه و مثل برقک های قبلی بطرف دراکو حمله ور میشه.
ناگهان فکری در ذهن پروفسور جرقه میزنه...
-دراکو جیبهای رداتو خالی کن ببینم.
رنگ دراکو زرد تر از اونی که بود میشه.
-لازم نیست پروفسور.من اصلا ناراحت نشدم.اصلا من برقکها رو دوست دارم.چه خوشگلن این برقکها.
-دراکو زود جیبهاتو خالی کن
-دراکو با تردید دستش رو توی جیبش میبره و بیرون میاره.وقتی مشتش رو باز میکنه برق طلاها باعث میشه همه برقکهای کلاس بطرف دراکو هجوم بیارن.
صدای توماس جانسون از بین جمع شنیده میشه:من میدونستم.این دراکو دزده.هرکی وزیر بشه بهتر از اینه.ما به هر کی از گریفیندور باشه رای میدیم حتی اگه بی لیاقت تر از دراکو باشه.
نگاه چپ چپ همه توماس رو متوجه میکنه که اینجا جاش نیست.
پروفسور دراکو رو از چنگ برقکها نجات میده.
-پس تو قبل از کلاس اومدی و همه طلاها رو جمع کردی هان؟برای همینه که کسی طلایی پیدا نکرده.تو واقعا فکر کردی با حقوقی که پروفسور کوییریل نمیده!میشه طلا خرید؟اینا همشون بعد از سی دقیقه تبدیل به کود میشن .خوب برای درختهای جنگل لازمه.
قیافه دراکو که تمام شب برای جمع کردن طلا ها زمین رو کنده بود دیدنی میشه..
----------------------------------------------------------------------
تصویری از توپک بکشیدو و یا پیدا کنید(4 امتیاز)

توپک به همراه زبان صورتیش

----------------------------------------------------------------
به نظر شما تربیت توپک چه فایده ای به جز تفریح دارد؟؟(4 امتیاز)

توپک موجود بسیار آرامی است که به عنوان یکی از محبوبترین حیوانات خانگی در بین جادوگران شناخته میشود.توپک یک موجود زباله گرد است و همه چیز میخورد.نگهداری از آن بسیار آسان ااست.از آنجایی که توپک زباله هم میخورد میتوان از این موجود به عنوان یکی از وسایل مشنگی به نام جارو برقی استفاده کرد . اگر توپکی در خانه وجود داشته باشد زباله ها خود به خود توسط توپک از بین خواهد رفت.به علاوه توپک حشرات موذی و عنکبوتها را هم میخورد و جادوگران را از شر آنها راحت میکند.
---------------------------------------------------------------
به نظر شما چرا پرفسور الکتو نگران بود؟؟(1 امتیاز)
احتمالا پروفسور احتمال میداد که دانش آموزان اشیای براق به همراه خود داشته باشند و توجه برقکها را جلب کنند.یا برقکها که در ویران کردن و به هم زدن اشیاء مهارت دارند کلاس را ویران کنند.
--------------------------------------------------------------
پروفسور متاسفانه سه دقیقه به دوازده مونده و برای سوال آخر وقت نداشتم.



Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۹ جمعه ۶ مرداد ۱۳۸۵

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
ادامه نمایشنامه رو اونجور که دوست دارید بنویسید ( 10 نمره )

صدای داد و فریاد دو نفر از گوشه ای به گوش میرسید...
بلیز : ای کورممد بدبخت! نمیبینی داری توپکتو کدوم وری پرت میکنی؟
مریدانوس : هووووو، خودت داری میگی توپک، درد که نداره، نرمه، حالا مگه چی شده خورده بهت؟!
بلیز با عصبانیت لباسشو نشون میده : خودت ببین دیگه، هرچی کرک و پشم داشته چسبیده به این لباس ریدیف من، حالا چیکار کنم؟ اه!!
و قلاده برقکشو ول میکنه و رو زمین میشینه، برقک بلیز به سرعت به سمت مریدانوس حرکت میکنه و در عرض یک ثانیه میپره روشو گردنبندشو میکشه!
مری : جییییییییییییییییییغ، یکی اینو جونورو از من دور کنه، دوووووووووور شووووو، جیییییغ!!
پروفسور الکتو بدو بدو به سمت این دو دانش آموز خاطی میاد و بعد از تلاشهای مکرر موفق میشه برقک رو از مریدانوس دور کنه و با یه ورد ساده لباس بلیز رو تمیز کنه.
الکتو : خب، زود باشین از هم معذرت خواهی کنین، زووود!!
مری و بلیز : من عمرا از یه اسلیترینی/گریفیندوری کثیف معذرت خواهی نمیکنم!
الکتو : پشت دست؟!
مری : نه ببخشید غلط را نمودم شدید! بلیز ببخشید! من نباید توپکمو سمت تو پرت میکردم!
بلیز : مری، ببخشید! منم نباید برقکمو ول میکردم!
و در یک صحنه بالیوودی-فیلم هندی با هم دست میدن، و بعدش میرن پشت درختا و درخت بازی و شعر بازی و دختر بازی..نه اهم ببخشید، و به طور کلی همون فیلم هندی رو بازی میکنن دیگه، گیر نده!


تصویری از توپک بکشیدو و یا پیدا کنید(4 امتیاز)

توپک من چون خیلی بچه باحالیم لینک میذارم که صفحه دیر بالا نیاد.

به نظر شما تربیت توپک چه فایده ای به جز تفریح دارد؟؟(4 امتیاز)

هیوومک، توپک به خوردن اون چیز عووووق درون بینی خیلی خیلی علاقه منده، و شما میتونین با تهیه اون برای فرزندان زیر 5 سالتون، از دست کردن توی بینی و بیرون اوردن مخلفات درون آن توسط فرزند دلبندتون که الهی موش بخورتش جلوگیری کنین! چون توپک این کارو به جای بچتون انجام میده!

به نظر شما چرا پرفسور الکتو نگران بود؟؟(1 امتیاز)

برای اینکه پروفسور الکتو، به دلیل در دسترس نداشتن چیزهایی که براق باشن و توجه برقکها رو به خودشون جلب کنن، مجبور میشه طلاهای همسرش رو دو در زده و زیر خاک پنهان کنه و همش میترسه که نکنه یکی از بچه ها اونا رو دو در بزنه یا زنش بفهمه که چه غلطی کرده!!


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۴:۴۵ جمعه ۶ مرداد ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
1:ادامه ی نمایشنامه رو بنویسید (نمایشنامه می تونه د ر مورد خودتون باشه و یا حتی داستانی رو که سر جلسه افتاد رو شرح بده)(11 امتیاز)


هدویگ روی زمین اومد و درحالی که توپکی به دهانش داشت شروع به راه رفتن کرد.

بعد از مدتی توپکو روی زمین گذاشت و شروع به حرف زدن با تنها مونس و همدمش کرد!

هدویگ:سلام...چطوری؟

توپک:خوبم تو چطوری؟

هدویگ:ای بد نیستم!ای اس ال می دی؟

توپک:جیگر ، 16 ، هاگوارتز!

هدویگ:

توپک:

هدویگ:بیا بریم بازی کنیم...

هدویگ توپکو به نوکش می گیره و دوباره شروع می کنه به راه رفتن.بعد یه لحظه می ایسته...نوکشو تکون شدیدی می ده و توپکو پرت می کنه.

توپک به آسمون می ره و از دیدرس دور می شه!

----دقایقی بعد----

فردی با لباسهای ورزشی-ارزشی سوار جارو به سمت هدویگ میاد و توپک هدویگ هم دستشه.

فرد:اینو شما انداختی؟

هدویگ:بله این توپک مال منه!

فرد:ای جغد خر!دفعه دیگه اینو بندازی تو حیاط خونه ما توپکو پنچر می کنم!داشتیم با همسرم نرمش می کردیم که این خورد تو سرم!

هدویگ نیشش باز می شه و می گه:چشم!

بعد توپک رو می گیره و سریع میره پشت درخت!

هدویگ:توپک، بگو چی دیدی!بدو بگو!بگو!

توپک:بووووووووووووووووق(سانسور شده توسط ستاد ضد بی ناموسی به رهبری کوییرل آسلامی!)



2:تصویری از توپک بکشیدو و یا پیدا کنید(4 امتیاز)





3: به نظر شما تربیت توپک چه فایده ای به جز تفریح دارد؟؟(4 امتیاز)


با پرتاب کردنش آدم سرگرم می شه و وقتی دنبالش می دویم تا زود پیداش کنیم ، این کار نوعی نرمش حساب می شه!
در ضمن نرمه و می شه مثل خرس تو رختخواب بقلش کرد و باهاش خوابید!(ویرایش شده توسط ستاد ضد بیناموسی به رهبری کوییرل آسلامی!)

ولی یکی از مهمترین فوایدش اینه که دماغ آدمو می لیسه و باعث می شه که آدم از کند و کاو بیخودی در دماغش اجتناب کنه!


4:به نظر شما چرا پرفسور الکتو نگران بود؟؟(1 امتیاز)


هوووم...بستگی داره!
شاید با زنش دعوا کرده بود!
شاید خواستگاری رفته بود و جواب رد گرفته بود!
شاید خواسته بود نورممدو از رام کردن یه اژدها منصرف کنه ولی در عوض یه بلایی سرش اومده بود!
شاید هم تو تالار اسلی مجوز یکی از تاپیکاشو نگرفته بود!
بستگی داره!



5:نمایشنامه ای در مورد چگونگی تربیت جانوری دیگر ، به جز دو جانور ذکر شده بنویسید(جانور انتخابی قابل تربیت شدن باشد و همین طور این سوالی است ابتکاری و 10 امتیاز دارد)



ابتدا فرض می کنیم ققنوسی را خر کرده ایم و به ما اعتماد کرده پیش ما زندگی می کند...بشنوید از تربیت این ققنوس!

هدویگ روی مبل نشسته و داره به ققنوس نگاه می کنه که با سینی چایی جلوش ایستاده.

هدویگ:ققنوس بوقی!این که چاییش جوشیده است!

ققنوس:ببخشید آقا...یه دقیقه دیر رسیدم...ببخشید!

هدویگ:ققنوس بی عرضه!اگه من نبودم کی می خواست تو رو نگه داره و ازت مراقبت کنه؟هان؟

ققنوس:هیچ کس آقا!

هدویگ:برای دو هفته تو اتاقت حبس می شی!حرفم نباشی...همین الان برو اتاقت خودتو حبس کن کلید اتاقتم بخور!قفلشو عوض می کنم!

ققنوس در حالی که داره گریه می کنه به سمت اتاقش می ره و در رو مجکم می بنده و رو تختش می افته و گریه می کنه!

----سه هفته بعد----

هدویگ جلوس ظرفشویی ایستاده و داره به ظرفها نگاه می کنه.

ققنوس:د بشور دیگه!باید برق بندازیشون!

هدویگ:به خدا غلط کردم!دیگه تکرار نمی شه!تو رو خدا بی خیال!

ققنوس:به خاطر توهین به خودت سه هفته تو اتاقت حبس می شی!

.....................................................




Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۶:۰۵ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵

یونا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۴ چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۱۸ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
از بيمارستان سوانح و بيماري هاي سنت مانگو-طبقه ي اول نه،طب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 120
آفلاین
صداي داد و فرياد دونفر از گوشه اي به گوش رسيد. پ. الكتو برگشت تا ببينه چه خبره. منبع صدا رو پيدا كرد و نزديك تر رفت تا ببينه دعوا سر چيه.
اولي: لازم نكرده! اول برو خودت رو جمع كن بعدشم اين توپكتو!‌
دومي: توپك تو بود كه به من خورد!
پروفسور كه اين بحث احمقانه رو شنيد رفت تا اون دوتا رو كه مي خواستن به هم حمله كنن از هم جدا كنه! داشت مي رفت كه يهو صداي داد و فرياد بيشتري رو شنيد. بازم برگشت و ديد كه چند نفر سر اينكه برقك كي زودتر گنجو پيدا كرده دعوا مي كنن. مي خواست بره سراغ اونا كه ديد از همه طرف صداي فرياد مي آد و بچه ها دارن به جون هم مي افتن.
بهشون اخطار مي داد تا دعوا رو تموم كنن اما كمي بعد دوباره شروع مي كردن.حدود بيست دقيقه گذشت و پروفسور هنوز موفق نشده بود كاري انجام بده! عجب غلطي كرده بود كه درس روعملي كرده بود!! اينا اصلا جنبه ي درس عملي رو ندارن! پس با صداي بلندي فرياد زد:
- تعطيله! درس عملي تعطيله! همه برين تو كلاس تا من...
اما نتونست جمله شو تموم كنه چون يكي از بچه ها با مشت زد تو شيكم يكي ديگه و اون يكي ديگه از پشت به پروفسور برخورد كرد و هر دو با هم رفتن تو شيكم يه برقك!

سوال دوم
http://i7.tinypic.com/2144foh.jpg
سوال سوم
توپك زباله گرده و همه چيز رو مي خوره و اين توانايي مفيديه.
ازش مي شه به جاي بازدارنده استفاده كرد كه در اين صورت توپك يك بار مصرفه!

سوال چهارم
چون از اول مي دونست كه بچه ها جنبه ي درس عملي رو ندارن! بعد اينكه، از اونجايي كه دانش آموزا بيش از حد باهوشن ممكن بود بلايي سر توپك و برقك و خودشون بيارن.
دليل ديگه اينكه مي ترسيد بچه ها بفهمن كه هيچي زير خاك پنهان نكرده!! (آخه ممكن بود بچه ها اونا رو برا خودشون بردارن!)

سوال پنجم
" زردمبو "
( پروفسور شما اشاره نكردين كه انسان بتونه تربيتشون بكنه!! من هم گفتم مردم دريايي مي تونن زردمبو رو اهلي كنن پس... )
چند سال پيش ايرلند رفته بوديم! جاتون اصلا خالي، خيلي بهمون خوش گذشت. يك روز كه رفته بوديم كنار يكي از درياچه هاش، هوا بد شد و يه چيزي تو مايه هاي توفان اتفاق افتاد. ما هم بدو بدو مي خواستيم بريم كه يهو من يه جانور به رنگ سبز روشن رو روي زمين ديدم. بيچاره معلوم بود حالش خوب نيست و زخميه. از اون جايي كه من سر كلاس مراقبت از موجودات جادويي خيلي به حرف معلم دقت مي كنم!، فهميدم كه جانوره يه زردمبوه. دلم به حالش سوخت. در همون موقع جملاتي كه پروفسور تو كلاس گفته بود، جلو چشمم ظاهر شدن:
زردمبو ها به انسان ها اعم از مشنگ و جانور حمله مي كنن...
وايستا ببينم! جمله ي بعدش چي بود؟ آهان:
اما مردم دريايي در امر اهلي كردن اين جانور موفق بوده اند!
خلاصه اينكه زردمبو رو به خونه مون بردم. مي دونستم بعد از اينكه حالش كمي خوب شد نمي تونم ديگه نگهش دارم چون بهم حمله مي كنه. پس با كمي مشورت با اطرافيان به اين نتيجه رسيدم كه به مردم دريايي بدمش تا ازش نگهداري كنن تا خوب بشه!
خودم اين ماموريت خطير رو به عهده گرفتم و مقداري از اون گياهي كه به آدم توانايي قورباغه مي بخشه خوردم و راه افتادم!! ( شما فكر كنين كه رسيدن و ديدار با مردم دريايي مثل پارك رفتنه تا من بتونم بقيه اش رو ادامه بدم.)
زردمبو رو بهشون دادم! ( ) سه روز يكبار مي رفتم و بهش سر مي زدم. وقتي خوب شد، تصميم گرفتن كه اهلي اش كنن. براي غذا بهش ماهي هاي كوچيك مي دادن. باهاش كلي كلنجار مي رفتن تا از حمله كردن دست برداره و چيز هاي مفيد ياد بگيره! متاسفانه از اين جا به بعدش رو نفهميدم چي شد چون گياها تموم شد و همين طور مسافرت ما!!
( خاطره نويسي شد! اميدوارم بپذيريد!!)


هنوز در همين نزديكي شايد منتظر ماست
يك جاده ي جديد يا كه دروازه اي مخفيØ







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.