هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۴۳ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۸
#1
هووم سلام .
1. من ورود اتوماتیکم با هیچ کدوم از مرور گر هام کار نمیکنه نه آی ای نه سافاری نه فایر فاکس کوکی هامو هم پاک کردم و دوباره چک کرده ولی بازم نچ !
2. لطفا مرلین رو بذارید سره جای نظارتش هری پاتر به زبان فارسی ! حتمااااا !
مرسی
هگر کوچولو !


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۱۶:۳۷ یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۸
#2
قبل از ساخت فیلم :
هگر : تره یه فیلم بزنیم دو قسمته .
تره : ایول مثه قدیما .
هگر : خب رو من حساب نکن من هیچی سوژه ندارم .
تره : مخ منم خالیه .
هگر : هوووم این جریان انتخابات سایت چیه ؟
تره : هووم حاله بازیه بی خیال .
_________________________________
تره : مرلین بلاک شد.
هگر : ایول فهمیدم .
تره : ایول بگو .
هگر : نچ !
تره : .
هگر : خب باب
تره :

کمپانی غولاقه اینتر مدی ایت تقدیم میکند : (غول و قورباغه)

نام فیلم : این کوپه نه کوپه بغلی !
کارگردان : هگر کوچولو !
دستیارش تره ور
بازیگران : عله در نقش هری ( در راستای هری پاتری شدن فیلم )
کوییرله در نقش کوییرل .
آنتونیون : در نقش قبل از ناظر شدنش .
و بقیه هم در نقش خودشون !


مکان : قطار اکسپرس هاگوارتز
زمان :یکسال پیش از ناظر شدن آنتونیون

عله نیلی یعنی همون هری قصه ی ما به همراه کوییرل که از همه جا رونده و موندن و به دلیل عشق وافرشون به منوی مدیریت از جمع بچه ها مطرود شده اند در حدود یک ساعت است به دنبال کوپه ی خالی میگردند .
تا الان به هر گوپه ای مراجعه کرده اند با این حرف روبرو میشوند .
این کوپه نه کوپه بغلی !
عله سعی بر حفظ روحیه ی خود و روحیه دادن به کوییرل دارد و مدام از این حرفهای با مزه ( از نظر کوییرل می زند ) .

عله با خوشحالی به یه کوپه اشاره میکنه که انگار یه جای خالی پیدا کرده .
در کوپه را باز میکند اما با صدایی شترق از کوپه به بیرون پرت می شود .
صدای بیگانه ای داد میزند.: این کوپه نه کوپه بغلی !
عله : اگه شناستو بدونم یه بلیت first class مهمونت میکنم آزکابان .
کوییرل : عله شاید به خاطر این این استبد.... !
عله : هان چی ؟
کوییرل : هان هیچی منطورم استرس .

مکان : کوپه ی بغلی
عله در حالی که از لای در کوپه به درون کوپه مینگرد در این فکر است که آیا اینجا راهشون میدهند یا نه ؟!
پرسی و ایگور در این حالت بودند که عله در میزند و تقاضای ورود میکند آه ه ! اخ اخ ... اوووف ! ( شکلکش قفله )
پرسی : هوووی ایگور یواش تر .
ایگور : راشون بدیم ؟
پرسی : نه بابا دو تا مردن خطر ناکن !
ایگور : مطمئنی حالا دو تا مردن ؟ یکی نیست . ( و زیر چشمی عله را نگاه نمیکند ( یعنی کی رو نکاه میکنه )
پرسی : حالا اگه میخوای پست پاک بشه هی ادامه بده .
ایگور : بابا اگه راشون بدیم ممکنه منوی مدیریت نصیبمون بشه ها .
پرسی : نه باب جلوی اعضا ضایع میشیم .
پس از چند دقیقه کلنجار پرسی ایگور را با چند پیشنهاد وسوسه برانگیز:bigkiss: راضی میکند تا به عله و کوییرل بگویند : این کوپه نه کوپه بغلی !

______________________________________________________

مکان : باز هم راهروی قطار
عله بر کف راهروی قطار نشسته است و کفشش را در آورده و زیر سرش گذاشته .
کوییرل : وا عله یکم پرستیژ داشته باش .
عله : آخه نیگاه کن استرس خودشو قاطی بچه ها کرده مونالیزا که بین همه بچه ها محبوبه بیل هم که کلآ دیگه نیست (؟) بیکی هم که سرش به کار خودشه فقط منو تو موندیم یعنی دیگه هیچ جایی نمونده ما بریم ؟ یعنی دیگه کسی مارو دوست نداره ؟
کوییرل : هووومکیوس هووم فهمیدم و پیروز مندانه به طرف کوپه ی بغلی میرود .

______________________________________________________
در کوپه باز می شود .
دوربین بر روی چهره ی جوان و جویای نام آنتونیون زوم میکند .
او نیز تنها نشسته و کوپه خالی است .
عله به شباهت های حودش و این جوان پی می برد ؟
آنتونیون با اعمال و الفاظ جالبی از این دو مدیر پذیرایی می کند .
عله که غرق در لذت است :به نظر من تو پتانسیل مدیر شدنو داری .
آنتونیون هم غرق در لذت می شود گویا به او تی تاب داده اند .
و این گونه است که آنتونیون دونه دونه پله های ترقی را طی میکند .
دوربین بر روی جعبه ی دستمال کاغدی که در کوپه است زوم میکند و فیلم به پایان می رسد .


پشت صحنه :
 
پرسی : اه خسته شدم چقدر این صحنه تکرار میشه ؟!
ایگور : خوبه .
سکانس 10 برداشت 57!
ایگور به طرزی وحشیانه به روی پرسی می پرد و اقدام به اعمالی از قبیل تنفس مصنوعی می کند .
هگر : کات کات کات دوباره میگیریم .
ایگور :
پرسی :
هگر : من رشوه ؟! هان ؟! ایگور به من رشوه داده ؟


به زودی قسمت 2 این فیلم به کارگردانی تره ور اکران می شود .

پایان

تماشاچیان که گوجه به طرف صحنه پرتاب میکنند .
گمنام 1: نکنید گوجه گرونه .
گمنام 2 : مگه شما کیلویی چند میخرید ؟
گمنام 1 : 5 گالیون .
گمنام دو که کت قهوه ی پوشیده است و اندکی ریش دارد و دارای دکترای ترافیک مشنگی است : خب بیایید از دم خونه ما بخرید .


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۸ یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۸
#3
هووو هووو هووو هووو !
این آهنگش بود گمراه نشید .
کمپانی غولاقه اینتر مدی ایت تقدیم میکند : (غول و قورباغه)

نام فیلم : این کوپه نه کوپه بغلی !
کارگردان : هگر کوچولو !
دستیارش تره ور

فیلم دو قسمتی بسیار زیبای این کوپه نه کوپه بغلی قسمت اول به نویسندگی هگر
اکران می شود .

قطار قرمز رنگ هاگوارتز از تونل بیرون در حالی که دود از بالایش بیرون می زند خارج میشود .
چهره ی غمگین عله که بر کف راهروی کوپه دراز کشیده است .
در کوپه بر روی صورت عله بسته می شود .
کوییرل به چیزی پی می برد .
ایگور بر روی پرسی شیرجه می زند ( از این شکلک استفاده نکن ! )

حامی مالی : کارخانه ی دستمال سازی بیگانه
sponserd by : bigane dastmal sazi company


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: دروازه ی هاگوارتز(مدیریت)
پیام زده شده در: ۲۳:۴۷ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۸۸
#4
سلام مجدد !
باب به همین راحتی ماجراهای توی قطار رفت و برگشت ولی خب چون در سال دو بار رفت و برگشته یه ماجراهایی واسه اردو هم دارم !
نقل قول:

روبیوس هاگرید نوشته:
هوووی ! یعنی سلام !
هوووی ! یعنی مجوز تاپیک می خواستم !
هوووی ! یعنی یه تاپیک به اسمه :
این کوپه نه کوپه بغلی
برای جریانات توی قطار هاگوارتز باحال میشه !
هوووی ! یعنی ممنون میشم مجوز بدین !
ناظر : هووو ؟
هگر کوچولو : هووو نه هوووی ؟!

____________________________________________________
حق کپی رایت از کارخونه ی شیر وا نه وارنا ! محفوظ است و پیگرد اخلاقی داره تازشم !


سلام
تایید شد اما به صورت آزمایشی، به مدت دو هفته تاپیک رو میذاریم تا استقبال ملت رو ببینیم.
بای از توجهت به قلعه هم ممنون


ویرایش شده توسط پروفسور گرابلی پلنک در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۳ ۱۴:۰۰:۲۸

شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: دروازه ی هاگوارتز(مدیریت)
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۸۸
#5
اسم های انتخابی من :
1. این کوپه نه کوپه بغلی
2. کوپه بغلی
باب سورنا اسمش خوبه دیه همون اولی! 

سلام روبیوس جان

اگه یکم بیشتر توضیح بدی ممنون میشم. که کلن میخوای چی کار کنی.

ممنون


ویرایش شده توسط پروفسور گرابلی پلنک در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۲ ۲۲:۲۲:۱۶

شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۸
#6
اول از همه یه (همر) از همه حرفهام فاکتور بگیر !
استر در ادامه ی پستت بگم :
اول مرسی وقت گذاشتی ! ( برای اولین بار )
ولی جدآ شناسه ی مرلین رو که باز کردید نظارتشو بهش گس بدید بذاریدش همون هری پاتر به زبان فارسی !
ممنون ! استرس


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: دروازه ی هاگوارتز(مدیریت)
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۸
#7
هوووی ! یعنی سلام !
هوووی ! یعنی مجوز تاپیک می خواستم !
هوووی ! یعنی یه تاپیک به اسمه :
این کوپه نه کوپه بغلی
برای جریانات توی قطار هاگوارتز باحال میشه !
هوووی ! یعنی ممنون میشم مجوز بدین !
ناظر : هووو ؟
هگر کوچولو : هووو نه هوووی ؟!

____________________________________________________
حق کپی رایت از کارخونه ی شیر وا نه وارنا ! محفوظ است و پیگرد اخلاقی داره تازشم !


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۰۵ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۸
#8
سلام .
اول از همه از پرفسور کوییرل خواهش میکنم بیاد و جواب بده سکوت کارو بد تر میکنه .
اول از همه به آبرفورث بگم من تقریبآ هنوز اصلآ با جو سایت به خصوص رول پلینگ اخت نشدم و اصلآ هم خبر نداشتم من رو جای مرلین گذاشتن و همین جا هم از مرلین معذرت میخوام که نظارت رو قبول کردم ولی بدون نمیدونستم .
دوم من هم قبول دارم بلاک مرلین کاملآ نادرست بود و غیر منطقی ولی از مدیریت آنتونی خبر نداشتم .
سوم اینکه انتخاب مدیران سایت از همون اول شروع سایت تا همین الان پر از اشتباه و غرض و تامین منافع شخصی بوده همیشه گفتم بازم میگم . موقعی که من از نظارت استعفا دادم ایگور هم میدونه همون ماه ناظر برتر شده بودم و ناظر هفت انجمن بودم که باعث ناراحتی خیلی هاهم شده بود ولی به همشونم میرسیدم و توقع داشتم نتیجه ی تلاشمو ببینم حداقل با مدیر شدن ولی در یک حرکت خیلی جالب یکی از دوستان ناظران تالار های خصوصی که فعالیتشون خیلی کمتر از من هم بود ناظر شدن بیل ویزلی و بعد از اون هم ناظر شدن استرجس که چند ماه بعد بود . برای تصدیق حرفامم یه سر به اطلاعات اضافی پروفایلم بزنید .
و حرف آخر 100 % شناسه ی مرلین باید باز بشه چون قبلا ها حساسیت خیلی رو بلاک ها بیشتر بود بازم صد رحمت به مرلین کبیر برای بلاک کردن آفتابه ی عمو کالین و بلاک کردن ققی به خاطر شکلک کذا ! چون اگه مرلین شناسش باز نشه خیلی ها هم که شک دارن به دیکتاتوری بودن سایت که یک نمایه ای کوچک از جامعه ی خودمونه پی می برن !
سوال آخر : حالا خودتون از این وضع جامعه راضی هستین ؟ جوابیتونو خودتون بدین بعد خودتونو بذارید جای ما .
میفهمین هیچ کس جای خودش نیست و این باعث میشه انگیزه ها از بین بره !

هگر کوچولو !


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۴۸ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۸
#9
سلام .
یه سوال من ورود اتوماتیکم با هیچ کدوم از مرورگرام کار نمیکنه نه سافاری نه آی ای نه فایرفاکس حتی مجبور شدم کوکی هامو پاک کنم مشکل شناسه ام نیست ؟!
هگر کوچولو!


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۵:۲۶ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۸
#10
به گابریل خوبی خوش میگذره ؟!
مختصر کوتاه :
1. واقعآ دختری یا مثه یکی از مدیرا پسری هان یعنی برعکس خودمم گیج شدم ؟!
2. بهترین فیلمی که خوندی چی بوده از کی اسمشم بگو .
3. دوست داری مدیر شی ؟
4. اسمایلی فیس مورد علاقت ؟


شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.