قبل از ساخت فیلم :
هگر : تره یه فیلم بزنیم دو قسمته .
تره : ایول مثه قدیما .
هگر : خب رو من حساب نکن من هیچی سوژه ندارم .
تره : مخ منم خالیه .
هگر : هوووم این جریان انتخابات سایت چیه ؟
تره : هووم حاله بازیه بی خیال .
_________________________________
تره : مرلین بلاک شد.
هگر : ایول فهمیدم .
تره : ایول بگو .
هگر : نچ !
تره :

.
هگر : خب باب

تره :
کمپانی غولاقه اینتر مدی ایت تقدیم میکند : (غول و قورباغه)نام فیلم : این کوپه نه کوپه بغلی !
کارگردان : هگر کوچولو !
دستیارش

تره ور
بازیگران : عله در نقش هری ( در راستای هری پاتری شدن فیلم )
کوییرل
ه در نقش کوییرل .
آنتونیون : در نقش قبل از ناظر شدنش .
و بقیه هم در نقش خودشون !
مکان : قطار اکسپرس هاگوارتز
زمان :یکسال پیش از ناظر شدن آنتونیونعله نیلی یعنی همون هری قصه ی ما به همراه کوییرل که از همه جا رونده و موندن و به دلیل عشق وافرشون به منوی مدیریت از جمع بچه ها مطرود شده اند در حدود یک ساعت است به دنبال کوپه ی خالی میگردند .
تا الان به هر گوپه ای مراجعه کرده اند با این حرف روبرو میشوند .
این کوپه نه کوپه بغلی !عله سعی بر حفظ روحیه ی خود و روحیه دادن به کوییرل دارد و مدام از این حرفهای با مزه ( از نظر کوییرل می زند ) .
عله با خوشحالی به یه کوپه اشاره میکنه که انگار یه جای خالی پیدا کرده .
در کوپه را باز میکند اما با صدایی شترق از کوپه به بیرون پرت می شود .
صدای بیگانه ای داد میزند.:
این کوپه نه کوپه بغلی ! عله : اگه شناستو بدونم یه بلیت first class مهمونت میکنم آزکابان .
کوییرل : عله شاید به خاطر این این استبد.... !
عله : هان چی ؟
کوییرل : هان هیچی منطورم استرس .
مکان : کوپه ی بغلی
عله در حالی که از لای در کوپه به درون کوپه مینگرد در این فکر است که آیا اینجا راهشون میدهند یا نه ؟!
پرسی و ایگور در این حالت بودند که عله در میزند و تقاضای ورود میکند آه ه ! اخ اخ ... اوووف ! ( شکلکش قفله )
پرسی : هوووی ایگور یواش تر .
ایگور : راشون بدیم ؟
پرسی : نه بابا دو تا مردن خطر ناکن !
ایگور : مطمئنی حالا دو تا مردن ؟ یکی نیست . ( و زیر چشمی عله را نگاه نمیکند ( یعنی کی رو نکاه میکنه )
پرسی : حالا اگه میخوای پست پاک بشه هی ادامه بده .
ایگور : بابا اگه راشون بدیم ممکنه منوی مدیریت نصیبمون بشه ها .
پرسی : نه باب جلوی اعضا ضایع میشیم .
پس از چند دقیقه کلنجار پرسی ایگور را با چند پیشنهاد وسوسه برانگیز:bigkiss: راضی میکند تا به عله و کوییرل بگویند :
این کوپه نه کوپه بغلی ! ______________________________________________________
مکان : باز هم راهروی قطار
عله بر کف راهروی قطار نشسته است و کفشش را در آورده و زیر سرش گذاشته .
کوییرل : وا عله یکم پرستیژ داشته باش .
عله : آخه نیگاه کن استرس خودشو قاطی بچه ها کرده مونالیزا که بین همه بچه ها محبوبه بیل هم که کلآ دیگه نیست (؟) بیکی هم که سرش به کار خودشه فقط منو تو موندیم یعنی دیگه هیچ جایی نمونده ما بریم ؟ یعنی دیگه کسی مارو دوست نداره ؟
کوییرل : هووومکیوس هووم فهمیدم

و پیروز مندانه به طرف کوپه ی بغلی میرود .
______________________________________________________
در کوپه باز می شود .
دوربین بر روی چهره ی جوان و جویای نام آنتونیون زوم میکند .
او نیز تنها نشسته و کوپه خالی است .
عله به شباهت های حودش و این جوان پی می برد ؟
آنتونیون با اعمال و الفاظ جالبی از این دو مدیر پذیرایی می کند .
عله که غرق در لذت است :به نظر من تو پتانسیل مدیر شدنو داری .
آنتونیون هم غرق در لذت می شود گویا به او تی تاب داده اند .
و این گونه است که آنتونیون دونه دونه پله های ترقی را طی میکند .
دوربین بر روی جعبه ی دستمال کاغدی که در کوپه است زوم میکند و فیلم به پایان می رسد .
پشت صحنه : پرسی : اه خسته شدم چقدر این صحنه تکرار میشه ؟!
ایگور : خوبه

.
سکانس 10 برداشت 57!
ایگور به طرزی وحشیانه به روی پرسی می پرد و اقدام به اعمالی از قبیل تنفس مصنوعی می کند .
هگر : کات کات کات دوباره میگیریم .
ایگور :
پرسی :

هگر : من رشوه ؟! هان ؟! ایگور به من رشوه داده ؟

به زودی قسمت 2 این فیلم به کارگردانی تره ور اکران می شود .
پایان
تماشاچیان که گوجه به طرف صحنه پرتاب میکنند .
گمنام 1: نکنید گوجه گرونه .
گمنام 2 : مگه شما کیلویی چند میخرید ؟
گمنام 1 : 5 گالیون .
گمنام دو که کت قهوه ی پوشیده است و اندکی ریش دارد و دارای دکترای ترافیک مشنگی است : خب بیایید از دم خونه ما بخرید .