در مورد ر.آ.ب مشکلاتي هست.
يعني بهتر بگم در مورد نامه
اما مشکلات
يک:راب از کجا اين همه اطمينان داشته که نامه رو لرد ميخونه که اشتباهم کرده
دو:چه ضرورتي داشته که اصلا نامه اي هم باشه يعني کاراشو تو نامه وصف کنه
خب من پاسخ اينا رو ميدم ولي بايد اول يه چيزي رو مشخص کنم چرا راب فقط فکر ميکرده يه جان پيچ وجود داره(کسي که مهارتش به نظر به اندازه ي لرده)
و چرا به اين جان پيچه خاص پرداخته .
اگه يادتون باشه دامبلدور وهري که ميرن تو قدح انديشه وخاطرات بچگي ارد رو بررسي ميکنن کسي غير از اون بچه ها که اونجا بودن واصلا گروه خونيشون به نابود کردن هورکراکس نميخوره اونجا بودن خب پس ميمونه اسنيپ.
يعني اسنيپ از طريق قدح انديشه اين مکانو ديده(با اين پيش فرض که ميدونسته هور کراکسي هم هست) و اين سوال پيش مياد پس چرا يه دونشو فقط توسط راب نابود ميکنه(اينجا هم فرض کرديم با هم همدستن چون که راب به هيچ شخصي جز اسنيپ نميتونه دسترسي داشته باشه که اطلا عات هور کراکسو بگيره وهي کسم جز اسنيپ وهري و دامبل ولرد از جان پيچا خبر ندارن) به يه نتيجه ميرسيم با توجه به سوالات بالايي که مطرح کردم واين فرضيات ر.آ.ب کسي نيست جز لرد.
اگه نظر بدين ممنون ميشم و به خاطر اشتباهات تايپي عذر ميخوام.(بخواب بابا با کلاس) خسته شدم آخيش