سیریوس عزیز شما یکی از اعضای فعال و جدید این سایت هستید و ما شما رو تحویل می گیریم

ولی خب این سایت یه سری قوانینی داره که همه باید از آن پیروی کنن...هر پیامی رو نمی شه تو هر تاپیکی گذاشت!

اگر برنامه ی بخصوصی در نظر دارید لطفا اجرا کنید تا ما هم استفاده کنیم

در آینده ممکنه پیام های شما و من هم حذف بشه تا «جادوگر تی وی » از بحث اصلی خارج نشه

سلام خدمت جادوگران خانه دار عزیز!...امروز ما کلاس آشپزی با خانوم (...) خواهیم داشت.
(...) : منم سلام عرض می کنم خدمت بینندگان گرامی... امروز طرز تهیه کیک شکلاتی رو یاد می گیریم که ازش حباب بلند میشه!...مواد لازم:
تخم مرغ , 3 عدد
آرد چهار , پیمانه
شیر , دو پیمانه
بیکینگ پودر , نصف قاشق چای خوری
پودر کاکائو , به مقدار لازم
شکر , به مقدار دلخواه
وسایل لازم :
چوبدستی
همزن
قاشق بزرگ
دو ظرف
(...) : خب...عزیزان...ابتدا زرده و سفیده رو توی دو ظرف جدا می ریزیم و هردو خیلی هم می زنیم.دقت کنین که سفیده بهید کف کنه...سپس به ظرف شامل زرده کم کم آرد اضافه می کنیم و هم می زنیم تا قاطی شه...بعد شیر رو اضافه می کنیم و شکر و کاکائو رو هم می ریزیم... آهان...به این صورت...بیکینگ پودر رو هم می ریزیم و هم می زنیم تا یه دست بشه...در مرحله ی آخر سفیده ی تخم مرغ رو که توی یه ظرف دیگه بود به بقیه اضافه می کنیم و کمی هم می زنیم در حدی که یه دست بشه...توجه داشته باشین که در این مرحله اگه زیاد هم بزنین کیک پف نمی کنه!...حالا چوبدستی رو به طرف مواد می گیریم و این ورد رو می گیم : " بابلیوس"...این ورد رو تند و یکنواخت بگین...در این موقع باید ببینین که مواد توی ظرف جلای خاصی پیدا کرده ان...
خانوم (...) سرش رو بالا می گیره و میگه : حالا این ظرف رو توی فر می ذاریم با درجه ی ملایم و می ذاریم به مدت حدود نیم ساعت اون تو بمونه...
( نیم ساعت بعد...)
خانوم (...) با دستگیره ظرف کیک رو از توی فر میاره بیرون...

(...) : خب...این کیک ما است و در صورتی که برشی به اون بدین حباب ازش بیرون میاد...امیدوارم که تونسته باشم طریقه ی درستی رو به شما گفته باشم....تا جلسه ی دیگر خدا یاد و نگهدار شما...

اولا پستتون واقعا بی مورد بود((((((با عرض معذرت که اینجا همچین پستی میزنم ولی ایشون خیلی بی مورد نوشته بودن
دوما به شما ربطی نداره اینجا فقط برای خوندن مشکلی داشتید به دفتر مدیران جادوگر تی وی پست بزنید

تنها چيزي كه فكرش رو نميكردم اين بود كه هرماني هم فوتبالي شه ..... اي بابا اصلا يه شعر قديمي هست كه
جيمز: ضرب المثل نه شعر
من: حالا هر چي ميگه خواهي نشوي رسوا كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
همين بود ديگه نه؟
در هر حال ما كه نميخوايم رسوا شيم همرنگ جماعت ميشيم تا ببينيم چي ميشه فقط جون من يه كم اطلاعات فوتبالي در اختيار من بذارين..........

با دوشنبه ای دگر و برنامه ی دگری از سری مجموعه های " به جای واژه ی .." در خدمت شما بینندگان عزیز و گرامی و ارجمند هستیم .
بدون فوت هر گونه وقت اعم از وقت,بی وقت,خروسخون سحر , خروس بی محل , وقت اضافه و ضربات پنالتی که نمیذازند علی کریمی پنالتی بزنه ! گل آقا گل محمدی را فقط بخاطر شباهت اسمی با گل وارد زمین میکنند و ما مشاهده کردیم که دروازه بان رفت یه چایی هم خورد و توپ را گرفت ... چی احمد جان یک با دیگه بگو صدا خوب نمیاد ... بله همکاران من در اتاق فرمان (همون اتاق آبی ) اظهار همدردی مینمایند و در حالی که همه ی ما الان کارشناس فوتبال شدیم و داریم به نقد بازی ها می پردازیم . چو چانگ در حالی که میگه چه هوای قشنگیاشاره میکنه که نقد را به برنامه های مرلین واگذار کنیم و ما بهتره به کار واژه پردازی خود بپردازیم که کاش این حرف را نمیزد ... ا این صدای آژیر "شفادهنده سیار " ه اگر اشتباه نکنم !! ... بله ؟ ا هری تویی؟ ... باشه باشه بررمیگردم سر موضوع خودم ... گفتم باشه دیگه حالا دلیل نمیشه منو تهدید کنی که ... بله ادیبان عزیز گویا از بحث منحرف شدیم !!!
زین پی به جای واژه ی مشنگی "آمبولانس" از شفا دهنده ی سیار " یا در ایران " مرگخوار سیار" استفاده کنید.
به جای واژه ی"وبکم"از"اپریت ناقص مشنگی " و به جای"صدا خفه کن"از "سایلنسیوی خودکار مشنگی " استفاده کنید
به جای واژه ی "حافظ " از"حکمت الجادو" و به جای "سعدی" از " هشمت الجادو" استفاده کنید
همچنین توصیه میشود به جای واژه ی مشنگی " کارت قرمز" از " کارت شوم " استفاده کنید . این نام بعد از اخراج یکی از بازیکنان ایران انتخاب شد نامبرده (ما اصلا" نمیدونیم کی !!!) بعد از اخراج نامردانه (چون بازیکن مقابل یک فیلم اومد داوره هم که (...)و (...) و {...} بود و خلاصه بازیکن ما نامردانه که کمی هم خودش مقصر بود ..اخراج گردید ) گریه کرد .
و حال میپردازیم به ضرب المثل ها ... ضرب المثل های برگزیده ی این هفته ""برتی بات بخوری باید پای طعم بدشم بشینی " به جای " هرکی خربزه میخوره باید پای لرزشم بشینه "
و "مالفوی حیله نکن بهر هری اول خودت دوم هری " به جای "چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی "
و " گر صبر کنی گراوپ را فاضل سازی " به جای " گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی " هستند .
با تشکر و آرزوی موفقیت برای یکایک شما عزیزان و تیم ایران و علی کریمی .
پیام بازرگانی :

نیمه های شب-پریوت درایو – خارجی
صحنه ی ورود هگرید و آوردن هری –سکانس دوم :
وووووووووووووم هگرید سوار بر چوب جادو از راه میرسه
دامبلدور : هگرید ! برای اولین بار به موقع اومدی – اون چوب جارو رو از کجا آوردی ؟
هگرید: از مغازه ی کوییدیچ مرلین خریدم

وا وا وا وا (آهنگ مزحک )

اخبار روزانه
سرتیتر اخبار:
شکنجه در زیر زمین خانه ی ریدل ها

گردهمایی بزرگ خاطره نویسی در لندن
انتخاب پروفسور گیلدروی لاکهارت به عنوان ارشد اسلیترین
دراکو مالفوی،سفید یا سیاه؟
و ا.ح.ک.خ_انجمن حمایت از کودکان خیابانی
(دوربین میره تو صورت ونوس!)
با نام ویاد راستای اهداف...سلام به همه ی جادوگران عزیز که تا الان با ما همراه بودند!
(ونوس خمیازه می کشه! )
می پردازیم به مشروح خبرها:
عده ی کثیری از سفید ها در زیر زمین خانه ی ریدل ها تحت شکنجه قرار گرفتند...بله...از اتاق فرمان میگویند که الان سفید ها تاپیک را به جای نمایشنامه به جنگ لفظی کشانده اند...خب...
در لندن جشنواره ی بزرگ خاطره نویسی به مدیریت هیپوگریف تشکیل شد...در این جشنواره جادوگران گرد هم جمع می شوند و خاطرات جادویی خود را برای یکدیگر تعریف می کنند...
ارشد گروه همیشه پیروز اسلیترین به علت غیبت طولانی ارشد قبلی،سر لوسیوس مالفوی عوض شد...هم اکنون پروفسور گیلدروی لاکهارت جای ایشان را پر کرده اند...ما از صمیم قلب به ایشان و تمام اعضای اسلیترین به خاطر انتخاب شایسته ی شان تبریک می گوییم...
دراکو مالفوی،سفید یا سیاه؟
این سوالی است که ذهن بسیاری از اعضای سایت را به خود مشغول کرده است...دراکو مالفوی،پسر لوسیوس مالفوی و نارسیسا بلک که هر دو از خانواده های اصیل و بسیار سر شناس هستند با این که ادعای سیاه بودن می کند به طرفداری از سفید ها می پردازد و بر علیه پدر خود بدگویی می کند...ما امیدواریم که او بلاخره تصمیم قطعی خود را اعلام کند...
ا.ح.ک.خ،مخفف انجمن حمایت از کودکان خیابانی است که به تازگی در شهر لندن تاسیس گشته...با هم به نطق غرایی از هلنا اسکیلهالفکس،موسس این انجمن گوش می دهیم:
(هلنا پشت تریبون وایساده و داره با حرارت از تاپیکش دفاع می کنه!)
هلنا:سلام خیلی هم بی ربط نیست به جادوگری دیگه شاید ربطش به مشنگا بیشتر باشه ولی به جادوگری هم ربط داره
از کجا معلوم یکی از اون بچه های بیچاره ی معصوم بی گناه
جادوگر باشه وندونه!
صدای ونوس:بله دفاعیه ی ایشان را می شنوید...
هلنا:دست ها را باز در شب های سرد.... ها کنید ای کودکان دوره گرد
مژدگانی ای خیابان خواب ها....... می رسد ته مانده ی بشقاب ها
(صدای دست زدن حضار به گوش می رسه!)
ونوس:بله...عده ای از جادوگران خیر خواه از جمله پروفسور گیلدروی لاکهارت بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند...
(گیلدی وایساده جلو دوربین و داره در مورد این انجمن حرف می زنه!)
من واقعا لذت میبرم وقتی میبینم افرادی هم در این جامعه هستند که قدمی برای کودکان خیابانی بر میدارند!
من هم دو درصد از فروش کتابامو برای کمک به کودکان خیابانی در نظر میگیرم! و روز های جمعه هم میام تا به کودکان خیابانی مستحق عکس امضا شده بدم...
واقعا از این کار دوشیزه هلنا لذت بردم... جای بسی تشکر داره
ونوس:بله...امروز هم به پایان بخش خبری رسیدیم...با تشکر...خداحافظ!

طی اخرین اخبار...سوروس اسنیپ که از ماجرای رسوایی پیش امده در هاگوارتز عصبانی شده بود،در اقدامی ناگهانی و ناهماهنگ قصد کشتن پروفسور مک گونگال را داشته که این سو قصد با دخالت بلا،دوست مینروا به پایان رسیده...
هم اکنون مینروا خود را مدیون بلا می داند...

سوروس اسنیپ در جمع خبرنگاران حاضر شد و شایعه بی اساس پروفسور مک گونگال رو نشانه علاقه بیش از حد پروفسور به ایشون دانستند..ایشون در پایان افزودن که مدرکی در دست دارند که به زودی تکلیف این عشق بی اساس رو روشن خواهد کرد...
ایشون در پایان علاقه بسیار زیاد خود به بلا رو انکار نکرده و فقط لبخندی تحویل ملت جادوگری دادند!

عکس سو قصد به مینروا به خاطر پخش کردن شایعات بی اساس توسط پروفسور مک گونگال در مورد عشق سوروس به ایشون...

هووووم....سلام بینندگان عزیز...امروز می خواهیم شعرای قشنگو بخونیم...و با چند نفر تماس تلفنی داشته باشیم...
(من ردای صورتی پوشیدم و کنارم یه گلدونه, آهنگ ملایم پخش میشه)
من: الا یا ایها الساقی ادر کاسا ونا ولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
(دوربین یه آبشار و دریاچه رو نشون می ده و صدای شرشر آب میاد)
>
<img border="0" src="http://home.ripway.com/2004-6/133606/beta.JPG" width="150" height="150"></p

من: به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
همه کارم زخودکامی به بد نامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها
حضوری گرهمی خواهی ازو غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها...
من: اهم...حالا می ریم که یه خط تلفن رو جواب بدیم...جادوگر تی وی,درود برشما...صدای ما رو دارید؟
شخص: سلام...من می خوام یه بیت شعر بخونم...
من: خواهش می کنم...بفرمائید.
شخص: آن شنیدستی که روزی تاجری
در بیابانی بیفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنیادار را
یا قناعت پرکند یا خاک گور
من: مرسی...به به...خیلی قشنگ بود...خداحافظ...
من: خوب ...می ریم خط بعدی...جادوگر تی وی بفرمائید...
شخص: شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست
تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکبست
من: متشکرم...خداحافظ...دوستان برنامه ی امروز ما به پایان رسید...تا دیداری دیگر...خدانگهدار...
(آهنگ پخش میشه و دوربین لاله زار رو نشون می ده!)

به گزاش خبرگزاری سایت امروز طی اطلاعیه ای از طرف سازمان صدا و سیمای مشنگ ها واحد تهران...مملی معروف به استکبار...که دستشو می تونین در کنار شناسه تون ببینید که داره رنگی رنگی میشه... طی پخش کردن شایعه ای مبنی بر پخش فیلم های هری پاتر از این شبکه، مشکلی جهانی رو برای مردمان زحمت کش صدا سیمایی فراهم کردند...
این سازمان به سازمان ملل جادوگری شکایت کرده است...