هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: چرا ولدمورت جادوگر سیاه شد با اینکه می تونست یک جادوگر سفید خوب باشد
پیام زده شده در: ۱۴:۳۰ چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۷
#1
نقل قول:
یادمون نره پدر ولدمورت یا همون تام خودمون اونو و مادرشو رها
کرد اصلا نذاشت اون به دنیا بیاد


بعله! و همینجا داستان تموم شد و دامبلدور و هری اینا چون ولدمورت موفق نشد به دنیا بیاد بر پلیدی ها پیروز شدن و جینی هم سریع همونجا رفت سوروس آلبوس ریموس پاترو زایید!



Re: خاطرات مرگ خواران
پیام زده شده در: ۱۴:۰۸ چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۷
#2
من بودم و مهدوی کیا و استاد اسدی و علی دایی و معدن چی و چند تا دیگه از بچه های خیلی خوب تیم ملی! حوصلمون سر رفته بود... گفتیم چی کار کنیم چی کار نکنیم؟ استاد اسدی گفت گل کوچیک بزنیم! گفتیم ایول عجب فکر توپی! من تنها وایسادم یه طرف، بقیه بچه ها هم اون طرف! نیمه اول سه هیچ به نفع من تموم شد... نیمه دوم هم سه تا دیگه زدم ولی یکی خوردم! خلاصه شیش-یک بردمشون و آن روز یک روز خیلی خوب بود و شب وقتی که داشتیم از همدیگه خدافظی میکردیم و میرفتیم خونه همه امیدوار بودیم که همه قشرها یک قشرهای آسلامی شوند... پایان!



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶
#3
ای نامردای بوقی! ای بوقی‌های نامرد! به سامان میگم زوپیستونو هک کنه! تنها تنها مرلین دعوت میکنین؟ بدون ما میرین شیرموزخرماپسته‌عسل‌آمپول‌تقویتی میزنین؟ تنها تنها بچه‌های پارک ملتو دید میزنین؟ خدا بزنه تو کمرتون!



Re: کتاب 7 : چند سوال!؟!؟!؟
پیام زده شده در: ۲۱:۱۶ یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۶
#4
نقل قول:

لی جردن نوشته:

راستی به نظرتون کتاب یه کن شبیه فیلمای هالیوود نبود؟
اگه از من میپرسین میگم جی.کی کاملا تحت اثیر فیلمای هالیووده . نظر شما چیه؟


ایول... اینو پایتم! رفته نشسته چهار تا فیلم اکشن مزخرف دیده جورگیر شده! اون فصل هفت تا پاتر که کاملا مخلوط ایتالین جاب و جیمز باند و میشن ایمپاسیبل بود. معجون قیافه عوض کنش میشن ایمپاسیبل بود... هفت تا شدنش ایتالین جاب بود... اون موتوره هم که در نقش ماشین جیمز باند بود.

فقط اسم آلبوس سوروس رو صد در صد تحت تاثیر یه فیلم ایرانی رو بچه‌ی هری گذاشته.


البته یه چند تا سوال هم من داشتم:

۱- ولدمورت اون آخر احساس نکرد که همین الان یه آوادا زده تو مخ هری ولی هری اصلا دردش نیومده؟ نباید احیانا یه تعجبی چیزی میکرد که هری زنده‌س؟ یا مثلا وقتی دید هری خیلی ترکه و آوادا حالیش نیست چرا دوباره آوادا زد؟

۲- ولدمورت عمه داشته؟ اگه داشته پس چرا هری به جای اینکه به ولدمورت بگه «تو خیلی بدی، من دوست ندارم» یه دو سه تا فحش درست حسابی به عمه‌ش نداد؟ و اگه نداشته هم حداقل یه مادری خواهری چیزی داشته که!

۳- هری چه جوری روش شد اونجا جلوی این همه آدم که داشتن نیگاش میکردن، از بین اون همه طلسم، به ولدمورت اکسپلیارموس بزنه؟ لوموس بهتر نبود؟

۴- همه‌ی استادای دفاع در برابر جادوی سیاهی که هاگوارتز تا حالا داشته از کوییرل گرفته تا اسلاگهورن یه تریپ از جلوی دوربین رد شدن... ولی گیلیدی بنده خدا حتی یه ازدواج هم نکرد! دیگه چه برسه به سه تا که حقش بود. این نامردی نیست؟

۵- گریفندوری‌ها که خیلی شجاع و فداکار و از اینجور چیزا هستن، پس چرا غیرتی نیستن؟ (رجوع شود به ماجراهای آقای آسنیپ و مادر هری)


بقیشم فعلا یادم نیست...



Re: اذهان عمومي !!
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۵
#5
هوم... ذهن ساحره ها وقتی من () آن میشم یا منو از دور میبینن یا اصلا نمیبینن:



تصویر کوچک شده



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۶:۴۸ جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵
#6
هوممم؟ گویا جدیدا گیزر دادن به من آرایه ی ادبی شده! ماشالله ملت هم ادبیاتو ترکوندن، چپ و راست از خودشون آرایه در میکنن.

خب برادر تومی جون، الان پای منو نمی کشیدی وسط در درونت احساس درد و رنج میکردی؟ یا مثلا پستت به اندازه ی کافی خیال انگیز نمی شد؟ شیکمت جوش میزد؟ فردا مردم نمیومدن راهپیمایی؟ هوووم؟


اومدی نوشتی زمانی بود که فقط گیلدوری عزیز میتونست پست هایی بزنه که توش بی بند و باری باشه بعد میگی منظورم اینه که فقط یه خورده شیطنت می کرد؟ :همر و از اینجور چیزا:
همه ی اینا یه طرف اون فقطشم یه طرف! فقط من؟ دمم گرم...

همین چیزا رو پشت سر من میگین که majid_poshtbazoo2007 اومده تو مسنجر به من میگه «آیا مایلین همدیگه رو ببینیم؟»

خب نکنید این کارا رو... منم زنو بچه دارم! میخوام باهاشون برم پیک نیک! کی اونجا امنیت منو تضمین میکنه؟ با این وضعیت من چه جوری این سیگار لعنتی رو میتونم ترک کنم آخه؟ مگه من گفتم الکسا بره دامب اند دامبر ببینه؟ مگه من گفتم آوریل بره خدمت؟ مگه من گفتم فلانی بره گوش نمیدونم کی کی رو تست بزنه؟ من نازی رو طلاق نمی دم! تق تق تق تق ( صدای باز شدن در مربا، ماست، نوشابه و غیره)

نکته: با در و دیوار هم بودم!



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۵
#7
خب ما هم سیفون میخواییم نامردا... خوب شد که حالا پلاگینه مثلا ضعیفه وگرنه تنها تنها خودتون میزدینش تو رگ صداشم در نمیومد!

در ضمن چه امضای مشکوکی!



Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۶:۲۲ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۵
#8
هوم...خب پس حالا که همه خوشحالیم دوباره بی زحمت اخراجم کنید که جفتمون سر حرفمون بمونیم! البته با معذرت خواهی ویژه از بارون...

نکته بهداشتی ای که اینجا به ذهنم می رسه فقط اینه که اگه همون موقع که اخراج نمودید یه پی امی چیزی هم میزدید، احتمالا الان کلی دعای خیر مردم پشت سرتون بود و کار به این که همه مجبور شیم از هم دیگه تشکر کنیم، بعد یه تریپ معذرت خواهی کنیم و دوباره تشکر کنیم و بلیت بزنیم و اینا هم نمی کشید.

بلیت هم الان میزنم!


ویرایش:
خب حالا چون شمایین این دفعه رو میتونین اخراج نکنین دوباره! :همر:


ویرایش شده توسط گیلدروی لاکهارت در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۴ ۱۷:۰۵:۲۴


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۰۳ جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵
#9
بارون جون، دستت درست... ولی خب خداییش مشکوک بود و هنوزم هست.به خصوص اینکه اون تشکره هم پاک شد. به هر حال حتما یکی یه دلیلی چیزی داشته دیگه. فعلا که همه میگن من نبودم... احتمالا گراوووپ بوده که آی پی چنجر داره و با مچ شدن یوزرنیم با فیلد مربوطه به دست آوردن پسورد آسان می شود. امیدوارم یه روز پرده از این راز برداشته بشه.

و البته اصلا منظورم این نبود که چون من مدیر بودم و من تنها کسی هستم که میتونم بیناموسی بنویسم!!! نباید کسی پست منو پاک کنه و از ایفای نقش اخراجم کنه.

اگه واقعا کسی با دلیل خاصی این کارو کرده (که اتفاقا خیلی اینجوری به نظر می رسید) ، ترجیح میدم که اخراج بمونم تا این که به خاطر اینکه من مدیر بودم و این جور چیزا دوباره برگردونده بشم.


و در پایان چون خیلی خفنم یه پیام بهداشتی هم میدم (به خصوص به پروفسور کوییرل که جدیدا خیلی خشن شده) و اونم اینه که حتی اگه یه عضو کاملا تازه وارد هم یه روزی اومد و پست کولگیت دارچینی زد، به خاطر من، همینجوری با چوب نزنین تو کمرش. یه اخطاری... دست نوازشی... چیزی... شاید بنده خدا یه استعدادی چیزی داشت.

اون چیزی که من وقتی عضو شدم برای محل زندگیم نوشته بودمو مطمئنا اگه الان کسی بنویسه، هم آی دیش منفجر میشه و هم میرین دم در خونش کتکش میزنین. الان هم فکر کنم فقط عله میدونه چی نوشته بودم! :همر: ولی خب عله دست نوازش به سرم کشید و من بچه خوبی شدم. :شکلک عینک آفتابی و خفنیت و اینا: یعنی من اگه در این دوران عضو شده بودم دیگه الان وجود خارجی نداشتم که بخوام تنها کسی باشم که میتونه بیناموسی بنویسه!!!!!


ویرایش:
در ضمن چرا من به هری پاتر و سیفون جادویی دسترسی ندارم؟ فقط دسترسی مدیریت دادین بهش که خودتون تنهایی فازشو ببرین؟ :همر:

ویرایش بعدی:
هوم... اون سه تا علامت تعجب تو امضام چی شدن؟ :همر: علامت تعجباش به جان خودم دارچینی نبود.


ویرایش شده توسط گیلدروی لاکهارت در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۳ ۱۵:۰۹:۴۵
ویرایش شده توسط گیلدروی لاکهارت در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۳ ۱۵:۱۴:۰۹


گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۴۲ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵
#10
آقا جون مادرزنتون یه تریپ اینو پاک نکنید... جواب بدین! (خطاب به همه به جز کریچ و پروفسور کوییرل (نکته ویرایشی: «از» خودتی!) )


هی کریچ... یه بار دیگه انگشت اتهامو سریع به طرف کوییرل نشونه بری، خیلی کار بدی کردی.بعدا تلافی میکنم!!!!!!!!!!!!!!!!


سایر مدیران جون...

به نظر شما دستتون خورده یا پاتون اصابت کرده یا از قصد بوده که من (گیلدروی لاکهارت) از ایفای نقش با صدای شرقی شوت شدم؟ اگه گزینه ی 3 که هیچی... فقط کمی دلگیر میشم و با ملت تظاهرات راه میندازیم. ولی اگه گزینه ی 1 و 2 اون وقته که دیگه بازم هیچی... این دفعه کمی مطلع میشم ولی بازم تظاهراتو راه میندازیم به هر حال.

اصولا خیلی خوشحال میشم که دلیلشو بفهمم...

از سایر کاربران عضو هم تقاضا دارم در این لحظات عرفانی به کوچه ها و خیابون ها سرازیر شن و تا میتونن شیشه بشکونن و نارنجک بزنن تو سر کله همدیگه که بگیم ما خیلی خفنیم.

نکته: عوض کردن شناسه نمایشی و آواتار و اینا یعنی مثلا من اعتراض دارم پس هستم! فکر الکی نکنین...

با تشکر!


این مسئله باید پیگیری بشه چون تویه چند وقت یکی دوبار دیگه هم همین مسئله پیش اومده بود(به طور مثال شناسه مالدبر که خود به خود باز شد که پیش رو نگرفتیم) ولی این دفعه دیگه نمیشه پیگیری نکرد و مسئله داره کم کم خطرناک میشه!!!


ویرایش شده توسط Feytollahّ در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۲ ۲۳:۴۸:۴۱
ویرایش شده توسط اسکاور در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۱۳ ۲:۳۶:۱۴






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.