کلاه گروه بندي - گريفيندور - خوشحال - غرور - دامبلدور - قرمز - اميدوار - انتخاب - سخت - دوستاو بعد از سالها دوباره از جزایر بلاک برگشته بود و ا
میدوار بود بتواند که از دوست نامردش
سخت انتقام بگیرد .
به سمت
کلاه گروهبندی رفت .
دامبلدور را دید که چشم به او دوخته است . ولی برای او این نگاه ها ارزشی نداشت .
کلاه گروهبندی را مک گوناگل روی سر او نهاد . کلاه
گریفندور را برای او انتخاب کرد.
او
خوشحال بود و سرشار از
غرور که دوباره به گریفندور برگشته است ولی گریفندوری ها ناراحت و پرسی از عصبانیت
قرمز شده بود .
هری پاتری بنویس.جزایر بلاک کجای هری پاتره؟یه بار دیگه متن مشابه همین بنویس ولی یه مقدار نزدیک ترش کن به کتاب. !
تایید نشد!
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۴ ۱۷:۰۵:۵۸