لرد ولدرموت که از عصبانیت نزدیک بود موهای نداشته خود را بکند لگدی به قوطی های فلزی انداخت و در انبار مشغول قدم زدن شد .
- چرا هر دست و پا چلفتی گیر من میوفته ، منو باش دلم خوش بود بلیز یه چیزی حالیشه که اونم بوقی از آب در اومد .
درپشت درهاملت محفلی در حالی که هرکدام یکی از گوشی ها رو به زور در گوشش چپونده بود مشغول گوش کردن حرف های لرد بودند که ناگهان صدای قدم های کسی جاسوسی اشان را متوقف کرد .
دامبل در حالی که ریش هایش رو از ترس به می بافت رو به محفلیون گفت :
- یعنی کی می تونه باشه این موقع شب ؟
محفلیون : هیییییییییییییس
پیکره ی سیاه در حال نزدیک شدن به اون بود ، گویی او نیز ترسیده بود و با صدایی آغشته به ترس پرسید : سیاهان کیستید ؟
تدی بادی به غب غب انداخت و رو به محفلیون گفت : من حلش می کنم .
- گفتم کی اونجاس ؟
تدی : کسی خونه نیس ، بعداً بیا
محفلیون :
پیکره ی سیاه کمی نزدیک تر شد و درحالی که به سمت صدای تدی می امد پرسید ؟
- تدی ؟؟؟
- هوگو !! تو اینجا چکار می کنی ؟
- من اومده بودم که امتحان ورودی کارآگاهی رو بدم که صدای جیغ جیمز رو شنیدم ، راستی جیمز کوش؟
ملت محفلی تازه یادشون اومد که جیمز بدبخت هنوز در جایی که آنها نمی دانستند کجا ولی خود جیمز می دانست کجا قرار داشت و آنها باید هرچه سریع تر او را نجات می دادند ف به هر حال او نیز یکی از رییسان محفل ققنوس بود .
تدی : راستی هوگو تو چطوری سدای جیمز رو شنیدی ؟
- راستش توی یکی از سوژه های تالار گریف خودت منو گاز گرفتی .!!
فراسوی درها ، محل جلسه مورفین در حالی که ته سیگار باقی مانده ی خودش رو می کشید رو ه لرد گفت :
- قربون برم عژیژ دلم خودت رو ناراحت نکن ، نجینی رو بده من تا بهش یه خورده مورفین بدم .
- خفه شو وبقی ف کروشیو ف حالا دیگه جرات کردی نجینی من رو هم معتاد کنی ؟
هوکی قوطی رو برداشت و شروع کرد به زدن خودش .
- هوکی بد ....هوکی احمق .....این چجور پاسخ دادن به خوبی های لرده....یا لرد منو ببخشید ....یا لرد یادم رفته بود مغز یکی از جاسم ها رو که واسه نجینی آورده بودم بهش بدم ....جن دیوونه ...
بلیزکه در حال تماشای ریخت اشکهای هوکی در داخل سوراخ کوچک میز بود فکری به ذهنش خطور کرد .
- یافتم ، یافتم
یا لرد .
- بگو ببینم ، شانس بیار که مثل اون طرح واکسینه ات نباشه !!
- نه قربان ، قبلاً جواب داده ، تنها راه کشتن مشنگ ها آلوده کردن منابع آبی شون هس ، برای امتحان هم من سد کرج تهران رو پیشنهاد می کنم .
- خوبه من موافقم ، آفرین بلیز ، آفرین دستیار خوب من
و لرد مانند شخصیت بد داستان های میتی کامون حنده ای شیطانی سر داد :
هههه هههه هههه هههه هههه هههه هههه هههه