خلاصهای از آنچه گذشت:در کل در داستان اتحاد خاکستری:
اتحاد خاکستری! گروهی متشکل از مهرههای کلیدی قدیمی(؟!) در صدد براندازی وزارت سحر و جادو برای به قدرت رسیدن در سطح جادوگران است. این گروه که در ابتدا متشکل از سالازار، امپراطور تاریکی، سیریوس، اسکاور و کریچر بود با حمله به دفتر وزارتخونه وزیر سحر و جادو هوکی را دزدیده و سعی در اعمال فشار سیاسی از طریق شکنجه کردن وزیر نمود. متأسفانه نقشهی بینظیر گروه با حملهی ارتش خالیبندی میلیونی مرگخواران به سرپرستی ایگور کارکاروف شکست خورد...
در این جا:گروه سپس با ایجاد پروژهای دروغین با پوشش ماگلی گسترش مترو در زیر متروی لندن اقدام به ایجاد مخفیگاه شوم خود کرد. در این مخفیگاه شوم اعضای اتحاد خاکستری در حال طراحی نقشهی عظیم خود برای حملهی همه جانبه علیه وزارتخوانه هستند. امپراطور تاریکی، نقشهکش گروه قصد دارد در این حمله با محفل ققنوس و جادوگران سفید که به شدت تضعیف شدهاند علیه دشمنی مشترک متحد شود. هر چند که نقشهی امپراطور چندان مورد قبول تمام اعضا قرار نگرفته است. در این میان مریباود به صورت ناگهانی و یهویی با سمت مراقبت از کرم سنگخوار زیرزمینی (سلاح مخوف و مخفی اتحاد خاکستری که در مورد رنگ آن هنوز اعضاء اختلاف دارند!) به عضویت گروه در آمده و ونوس رهبر آداس نیز با دشمنان قدیمی خود دست دوستی دراز کرده و او نیز به اتحاد خاکستری پیوسته است.
مرلین جادوگر شکست ناپذیر باستانی نیز وظیفهی حراست از آفتابهها و سرویسهای بهداشتی اتحاد خاکستری را بر عهده دارد و با نیروی بیپایان پلک زدن خود دشمنان اتحاد را در سیم ثانیه پودر میکند.
تد تانکس؛ از اعضای قدیمی دوران امپراطوری تاریکی نیز به اتحاد خاکستری پیوسته است...
آیا اعضای اتحاد خاکستری موفق میشوند حرکتی بزنند؟ آیا اصولاً آنقدر حسش را دارند که فعالیت کنند؟! آیا مودی همان برادپیت است؟! آیا پرسی ویزلی خیلی شاخ است...؟
به زودی پردههای اسرار کنار خواهند رفت!*****************************************
مودی: موهاهاهاهاهاها!
اعضای اتحاد همگی حسابی گرد و خاکی شدهاند...
سالازار: اهو اُهو! پووووف! اَه ردای باستانیم! تازه اطو کشیده بودمش!
اسکاور: این بندهی خدا نمایندهی بنیاد تالکین فک کنم زیر سنگا له شد!
امپراطور همچنان خشک شده و با تعجب به گندالف / مودی / براد که بالای گودال مشغول حرکات موزون است نگاه میکنه! ولی چون خز شده دیگه چه عجیب نمیگه!
سالازار: از همچی بدتر باندم خراب شد! سوژه به اون بیستی هدر رفت! ونی، مری، تدی، مرلی، سیری کجایین؟!
امپراطور همچنان خشکش زده که یهویی چشاش گرد میشه: آآآآآآآآآآآآآآخ! مادر! مگه مرض داری مرتیکه؟! چرا موهام رو میکنی؟! وایستا ببینم! مگه گیرم نیوفتی؟!
مودی: موهاهاهاهاهاها!
یکی از سنگها جابهجا میشه و کریچر و مرلین از زیرش میان بیرون...
مرلین: پوووف! حالا که فکرش رو ميکنم از لحاظ امنیتی بدجور سوراخیم! هر کی حال میکنه پا میشه میاد اینجا! نباید مثلاً مقر ما یه جای خیلی خفن با جادوهای خفن سفید و سیاه باشه که فقط افراد خاصی میتونن بیان توش؟!
کریچر: چی میـــــــــگی؟! اونوقت که خودمونم نمیتونیم بیاییم توش!
سالازار: بسه دیگه حواستون رو جمع برادپیت کنین که داره بندری ميزنه...
مودی: موهاهاهاهاهاها!
ونوس: سالی بیسواد اون بندری نیس! رقص محلی آفریقاییه!
سالازار: هووووم؟! اِ ونی تو اون بالایی؟! چه خوبه تو بال داریا! ای شیطون خوب منم میبردی اون بالا! ولی این گندالف به نظرم آشنا ميرسه! امپی تو نظری نداری؟! امپی....؟! بابا اون یارو رو ولش کن! حالا یه شوخی دستی باهات کردن یه کم جنبه داشته باش خب!
و بدین ترتیب جاسوس وزارتخونه موفق به دست آوردن دیاناِی امپراطور شد.
امپراطور: این دفعه گذاشتم دربری! اگه مَردی فردا زنگ آخر دم در وایستا! دارم برات!
مودی: موهاهاهاهاهاها!
زمین برای بار چندم دوباره شروع به لرزیدن میکنه و این بار سیریوس با موتورش از زیر زمین میاد بیرون و سه چهار تا تک چرخ میزنه و شروع میکنه دور دیوار گودال با موتور حرکات دیوار ِ مرگی زدن و ملت اتحاد خاکستری سوت و کف رو میرن تو کارش!
مری باود: بچهها من اینجا عضو تازم نميخوام دخالت کنم ولی اون آقاهه وایستاده اونجا داره همینطور خندهی شیطانی میکنه!
ملت: سیریوس! سیریوس! سیریوس!
اسکاور: سیریوس پرش عمودی!
سیریوس:
ملت: وووووووووووووووووواه!
مودی: موهاهاهاهاهاها؟!
سالازار: ایول این ایده بینظیره! ما باید یه کارخونهی موتورسازی بزنیم بعدش سیریوس اونا رو تعلیم بده بعدش...
ونوس: ... بذار بعدش رو بگم! بعدش با اونا حمله میکنیم وزارتخونه رو تصرف ميکنیم!
سالازار:... نه! ساده نباش! با اونا یه تور کشوری موتورسواران بیباک میزنیم بعدش از درآمدی که به دست میاریم یه شرکت صادرات و واردات میزنیم. بعدش طی یه پروسهی چندین ساله تمام کالاهای وزارتخونه رو...
امپراطور: سالازار؟!
سالازار: ... هین؟!
امپراطور: آوداکداورا!
سالازار... وووییی! (صدای جاخالی دادن!) بد اخلاق! حسود!
مودی: موها... ها.... ها...؟...!....؟ ها.....ه؟
اسکاور: این تد کجاس راستی؟
مریباود: اون موقع که ترکید اینجا دقیقاً وسط محل انفجار بود...
مرلین: آخی... هنوز مرکب فرم عضویتش خشک نشده بود...
کریچر: شاید باید یه کم بیشتر از اعضای جدیدمون حمایت کنیم؟!
امپراطور: نچ
سالازار: بیخیل
اسکاور: اوهوم...
کریچر: شما چرا از مریباود حمایت کردین!؟ کرم سنگخوار رو دادین از مری مراقبت کنه...
مرلین: راستش فک کنم برعکس بود...
ونوس: خب چون ساحرس!
امپراطور: دلیل بسیار منطقیای بود...
سالازار: صد در صد
اسکاور: اوهوم...
مودی: من نظر خاصی ندارم...
و ناگهان توجه همه به طرف مودی جلب میشه و این پست از مونولوگهای بیپایان نجات پیدا میکنه و خوانندگان همه از مودی تشکر میکنند!
سیریوس موتوروش رو نگه میداره و امپراطور از زیر زمین تد تانکس رو با یه حرکت بیرون میکشه و تمام اعضای اتحاد خاکستری کنار هم وسط گودال ميایستن و به مودی / براد پیت / گندالف خیره میشن...
مودی: چیه!؟ چرا همتون اینجور نگاه میکنین؟!
امپراطور: گندالف تویی؟!
سالازار: برادپیت تویی؟!
امپراطور: هووو سالازار من رئیسم اینجا من باید اول سؤال بپرسم!
سالازار: هووو کی گفته تو رئیسی؟! فک کردی چون از سوژه همه ایراد میگیری رئیس تویی؟! من از تو خیلی باستانیترم!
مرلین: کله باستانیکاریه؟! من اینجا واستون هزارتا دمبل میزنم!
کریچر: مرلین خودتو قاطی نکن! راس ميگه امپی! من با سالی بیشتر حال میکنم! یعنی چی با سفیدا متحد بشیم؟!
اسکاور: هو کریچ بکش کنار! سوژه میکس کارگاه علوی سالازار خیلی ضایع بود!
سالازار: ولی اونو من ننوشتم! تحت طلسم فرمان بودم! ونی تو یه چیزی بگو...
ونوس: من وقت ندارم باید از مریباود و کرم سنگخوار زیرزمینی در برابر شما جادوگران شریر محافظت کنم!
و به این ترتیب اعضای اتحاد خاکستری سه گروه شده و آمادهی زد و خورد میشوند! در بیرون گود سیریوس و تد تانکس مشغول تمرین حرکات آکروبات بازی هستند و مودی با دهن باز مونده شاهد ماجراست...
امپراطور: دَسو بکش داداس!
کریچر: سالی تیزی رو بکش!
اسکاور: چـــــــــی؟! رو امپی دس بلند میکنی؟! کله رو بگیر که اومد!
ونوس: ژوپیس زوپیس گوپیس دوپیس گومباپیس*
* ترجمه از زبان کرمهای سنگخوار زیرزمینی: کرمی صورتی جونم! برو اون جادوگرای بیشخصیت رو همشن رو ....... (ترجمه سانسور شد!)
مودی: بسه دیگه!
و یهویی اعضای اتحاد دیدند که مودی وسط جمع آنها ظاهر شده است.
امپراطور: واه چه سرعتی! معلومه گندالفم کارتون جاپنی نگا میکنه!
مودی: من خودم رهبری عملیات رو به عهده میگیرم!
ملت: هاااا؟!
امپراطور که به ارباب حلقهها ارادت خاصی داره و نمایندهی مرحوم بنیاد تالکین هم قبلاً بهش تذکر داده و خجالت زدش کرده قبول ميکنه: باشه گندالفِ... گندالف قهوهای؟! ولی فقط همین یه بار رو...
مری و ونی: هر چی آقای پیت بگن!
سیریوس و مرلین و اسکاور: هوووم ما به مودی اعتماد داریم! به هر حال آرور بوده!
کریچر: نظری ندارم من فقط به خاطر انتقام شخصیم از هوکی و حفظ اعتبار جامعهی جنهای جادویی اینجام...
و سایر اعضای اتحاد نیز هویجوری موافق بودند!
مودی: موهاهاهاهاهاهاهاها! حالا همراه من بیایید خاکستریها!
امپراطور در گوش سالازار: راستی ازش نپرسیدیم موهاهاهاهاها یعنی چی...
سالازار: مهم نیس فک کنم یه جور تیک عصبیه...
و بدین ترتیب اعضای اتحاد خاکستری عازم اجرای نقشهی شیطانی مودی / گندالف/ براد پیت شدند!
ویرایش شده توسط امپراطور تاریکی در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۲۶ ۱:۲۵:۵۷