1. از ميان انواع بيماري هاي ماگلي سكته را شرح داده و بگوييد چگونه ميشود افراد را سكته داد؟! هشت عامل را نام ببريد .... 12 امتيازسکته انواع مختلفی داره که باید دید از کدوم نقطه نظر طبقه بندی مورد بررسی قرار میگیره !
در رابطه با تعریف سکته باید بگیم که وقتی که یک اتفاق غیر مترقبه برای یک نفر صورت میگیره و کلی حرص طرف رو در میاره و اونم دستش به جایی بند نیست و هیچ کاری نمیتونه بکنه بهترین کار اینه که بیخیال همه چیز بشه و کلا همه چی رو فراموش کنه ، اما اگر همین کار رو الکی و یهویی انجام بده بعدش کلی ضایع میشه و ملت بیشتر بهش میخندن و اینا برای همین بهتر راه یه کلکی هست به نام "سکته" که فقط کافیه شما چند ثانیه بی حرکت روی زمین بیفتین که نه تنها ملت دیگه بهتون نمیخندن بلکه عده بیشماری چپ و راست میرن که نجاتتون بدن
بعدشم احتمالا اگر یکی دو جای بدنتون رو الکی تکون ندین کلی به محبوبیتتون اضافه میشه
انواع سکته :
نوع 1 :
الف : سکته ناقص : در این نوع سکته فقط کمی طرف حرص میخوره و فقط همونیه لحظه غش کردن کفایت میکنه ، مثل همنی که ریپر انجام داد !
ب : سکته کامل : این نوع سکته وقتی انجام میشه که دیگه هیچ چاره ای نیست و شما باید همه چیز رو ختم به خیر کنین و اگر خودتون رو عادی جلوه بدین احتمال اینکه صد نفر همزمان برین سرتون زیاده و برای همین کلیه جسم رو به یکباره تعطیل میکنین
نوع 2 :
الف : سکته مغزی : این نوع سکته معمولا در رابطه با عوامل مادی انجام میشه و وقتی که یه نفر زیادی به خودش فشار میاره به جای اینکه از منفذهای دیگه این فشار رو خارج کنه ، به قولی میگن فشار پایینش به بالا زده
میزن به مغز و دیگه تعطیل !
ب : سکته قلبی : موار احساسی ، مخصوصا اینکه یکی که احتمالا هم اسمش شادی یا شقایق باشه چون تاثیر بیشتری داره بهتون جواب منفی بده ، بعد برای اینکه ضایع نشین و حالشو بگیرین این احساس از وسط قلبتون میزنه بیرون و بوم!
اما انواع سکته !
1. پدره کلی برای درس خوندنتون زحمت کشیده و کلی پول خرج کرده ، فقط کافیه سر هیچ کدوم از جلسات نرین و به راحتی کارنامه خالی از نمرهرو بزارین شب کنار بالشش
2. حرص یکی رو که خیلی به یه کاری اهمیت میده در بیارین ، مثلا اعلام کنین منیره وزیر شده و بزارین کلی کار کنه بعد همین که وزرت یکم سر و سامون گرفت دسترسیشو بگیرین و به یه بهانه ای بلاکش کنین بعد خودش خود به خود سکته میکنه
3. بیست تا پست پشت سر هم توسط یه خانم توی دفتر توجیات عالیه بزنین ، مدیر مدرسه به شدت از فرط خوشحال سکته میکنه !
4. همین که سر سفره عقد نشستین و کلی به طرف قول دادین و کلی براش نقشه های مختلف ر تعریف کرین یه جواب نه ! اونم بار سوم که میخونن بگین که سکته کامل رو بزنه و برتکه
5. وقتی یکی ز دوستاتون که عضو جادوگرانم هست یه پست مهم مخصوصا گلایه از مدیرا میویسه همچین که تموم شد بیاین کامپیوتر رو از برق بکشین که حال کنه
6.یکی مثل پیوز رو که خیلی برای گروهش حرص میخوره همین که گروهش دار قهرمان میشه از گروه پرتش کنیم بیرون تا درس عبرتی بشه برای سایرین
7.یکی رو که علاقه به کاری نداره مثل لرد ولدومورت که از کوییدچ کاملا متنفره ! داور مسابقات کوییدیچش کنین و سیصد تا تیمم دعوت کنین و بهشم بگین یه شبه باید کل مسابقات رو داوری کنه
8. یه سوژه خیلی خفن رو از یکی بگیرین ، یعنی مثل اینکه بریم همین الان به رولینگ بگیم فردا یه قسمت کوتاه بنویسه بگه ریپر سگ مری بوده و عمه مارج اصلا هیچی نیست
2. چهار مورد از ويژگي هاي خانوم نوريس را نام ببريد كه باعث سكته دادن ريپر شد.... 8 امتياز1. اصول اولیش اینه که اصلا اینا به خانمها حساسن و همین که یه خانم میبینن که زیادی هم خوشگل مشگل و تر گل ورگله سریع احساساتی میشن !
2. همچین با ناز و غمزه راه رفتن که توی این شبکه های مدل زنا راه میرن ؟
چون حرص ما رو هم در میار چه برسه به ریپر !
3. اینکه خانم نوریس همین که به ریپر نزدیک میشه یک خنده ملیح بکنه و خودش رو سریع برسونه به بقل ریپر و بخواد که الکی خودشو قاطی کنه ! این دیگه رو دست نداره سصد در صد سکته رو زده
4. خانوم نوریس خیلی تابلو وارد رول شده بوده بعد برای اینکه یه سوژه ای چیزی پدید بیادو دیگه زیادم روش حرف نزنیم گفتیم ریپر سکته رو بزنه که شخصیت نوریس خراب بشه و کلا دیگه هیچ حرفی حول و حوشش زده نشه
3. عمه مارج چرا سكته كرد؟ .... 10 امتياز خب دلایل زیادی در این مورد میشه گفت اولش اینکه اصلاً یادآوری قیافه آن عینکی هیچ راهی به جز شکته و خود خالی کردن برای عمه باقی نمیزاره ، دوم اینکه یاد دوران ذلت باری که پتونیا و ورنون تحمل کردن تا آن بچه بوقی رو بزرگ کنن که آخرشم بچه هایی اینطوری تربیت کنه فتاده !سوم اینکه کلنل رو دید که روی صورتش یه عینک کشیدن که احتمالا یه لحظه فکر کرده نکنه منظورش از امضاش و آن عینکی نکنه همین کلنل بوده
آخرم اینکه دیگه هیچی برای گفتن نبود اگر سه خط دیگه رول ادامه پیدا میکرد تقریبا کل جادوگران سکته میکردن و کلی آدم روی دست عمه میموند برای همین یه طورایی باید ختم به خیر میشد و بیخیال ایچیزا برای همین سکته زد که دیگه همه چیز تموم شه و بیش از این دیگه حرف الکی نزنه !