هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۴:۵۰ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۸

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
1- پیشگوئی شوم را شرح دهید.(پیشگوئی شوم یعنی چی؟)15

پیشگویی شوم نوعی دیدن آینده است که بدون هیچ وسیله ای (مانند گوی و قهوه و بیل و ...) به فردی که ذاتا پیشگو باشد (مثل جناب مونتگومری) الهام میشود و شخص آینده را عیناً میبیند. این الهامات همیشه اتفاق بد و وحشتناکی از آینده را نشان میدهند و به همین دلیل پیشگویی شوم هستند. البته برخی از اوقات این الهلمات درست از آب در نمیآیند که البته احتمالش کم است. خیلی از پیشگو ها وقتی این گونه بهشان الهام میشود حالت عجیبی پیدا میکنند و بلند بلند آینده را توضیح میدهند و بعداً خودشان پیشگوییشان را به یاد ندارند(مثل سیبل تریلانی) و فقط ماهر ترین پیشگوها هستند که میتوانند هنگام این الهامات خودشان را کنترل کنند.

2- بیل مونتی در کلاسهایش جه نقشی داشت؟15

نقش های زیادی داشت که بنده از گفتن همه آن ها عاجزم و فقط به برخی اکتفا میکنم:
1. جذبه و تیپ پروفسور را بالا میبرد.
2. امکان فضاسازی به استاد میداد (مثلا: " مونتگومری وارد شد و بیلش را روی میز گذاشت "
3. اگر دانش آموزی سعی در اغتشاش داشت بیل بر سرش کوفته میشد.
4. ارتعاشات اضافی و پارازیت های پیش گویی و غیب گویی را از پروفسور دفع میکرد.
5. به پیش گویی و غیب گویی مونتگومری کمک میکرد.
6. شغل دوم استاد که بسیار والا و اشرافانه بود را به همه نشان میداد.
7. یه بیل 6 تا نقش داشته باشه خودش خیلی خفنه و یه نقش اضافه حساب میشه


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
1- پیشگوئی شوم را شرح دهید.(پیشگوئی شوم یعنی چی؟)15
ببنيد ... شوم دو معني داره ... يكي از اونها معادل تحت لفضي كلمه شام ميباشد كه افراد محلي آن را ( شوم ) مينامند ... و معني دوم به معناي بدبختي و از اين چيزا ...
پيشگويي شوم به پيشگويي اي گفته ميشود كه بدبختي در آينده گريبانگير فرد يا افرادي خواهد شد ... مثل : تسلط عله بر دنيا ... كه از اين شوم تر وجود نداره ...
در كل پيشگويي شوم سبب به وجود آمدن برخي اتفاقات خواهد شد كه سببب ويراني و بدبختي ميشود ولي عده ي كثيري از مردم به اينگونه پيشگويي ها عقيده ندارند كه به نظر من بايد توجيه بشن !
اگر بخواهيم از لحاظ علم پيشگوئينيسم ! اين گونه پيشگويي ها رو آناليز كنيم ،‌متوجه ميشويم كه اكثر آنها دروغ ميباشند يا اگر دروغ نباشند ، گرايش به دروغي دارند . براي مثال پيشگويي پروفسور تريلاني كه در آن آمده كه عله ،‌ باعث نابودي لرد كبير خواهد شد ... اين خبر براي لرد يك نوع پيشگويي شوم محسوب ميشود ولي آخر كار ، عله جيم شد و لرد شده پادشاه سايت !
چه آشي ؟ چه كشكي ؟ هان ؟ الآن فعاليت عله بيشتره يا لرد ؟ پس ما از اين مثال واضح متوجه ميشيم كه همه ي اينا دروغ ميباشند ...
ّ↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔↔
بیل مونتی در کلاسهایش چه نقشی داشت؟15
ببنيد ... به نظر من بيل دايي مونتي حتي از خود دايي مونتي هم مهم تره ! (ماااادرررجان) وجو بيل دايي مونتي سبب تقويت رو و حافظه و به يادآوري سوابق درخشان دايي مونتي ميشه ! براي مثال وقتي دايي مونتي به اون بيل خوشگلش نگاه ميكنه ، ياد اون جنازه هايي ميفته كه توي خونه ريدل دفن كرده و همون طور كه آگاه هستيد ، حرفه ي اصلي دايي مونتي دفن ميت ميباشد پس دفن بيش از 200هزار ميت ، يك نوع ركورد به حساب مياد كه به نظر من بايد در كتاب هاي گينس ثبت بشه !
( ببين دارم ازت حمايت ميكنم ... جون بيل ات نمره كم نده ! ) و آگاه هستيد كه در علم روانشناسي گفته شده كه ياداوري خاطرات خوش زندگي ، سبب تقويت روح و روان انسان ميشود پس وقتي دايي مونتي روحش تقويت شه ، به ما هم خوب درس ميده و ما هم ميشيم آينده سازان مملكت !


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲ ۱۳:۵۶:۰۰


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۲:۵۸ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸

ترورس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۱ دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۱۸ چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۹
از این سبیل ها خوف نمی کنی یابو !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 209
آفلاین
1- پیشگوئی شوم را شرح دهید.(پیشگوئی شوم یعنی چی؟)15

بعضي از پيشگو ها در لحظه هاي خاصي از برهه زماني وقتي در شرايطي بخصوص قرار ميگيرند كنترل بخش مياني ذهن خود را از دست ميدهند و به خلسه اي حقيقي فرو ميروند ، اين خلسه با دخالت سرنشت صورت ميگيرد و فرد توان مقابله با ان را ندارد.

فرد پيشگو تكه هايي از حقايق را در اين خلسه حقيقي مشاهده ميكند و حتي در بعضي موارد از اساس كاري پي ميبرد همان طور كه پرفسور تريلاني در سال اول هاگوارتز هري چنين پشگويي كرد و اساس زندگي هري و ولدمورت را پيشگويي كرد .

اين پيشگويي ها صد در صد شوم است و امكان ندارد فرد در اين خلسه فرو رود و در اينده روشنايي و نوري يك دست ببيند ، در اصل فرد به اين خلسه ميرود تا از حقيقت پنهان پي ببرد و با توجه به صلابتش و تفكرش با اين مشكل رو به رو شود.

بیل مونتی در کلاسهایش چه نقشی داشت؟15

دايي با از استعانت از بيلش از ورود شياطين به مغزش جلو گيري ميكند.
لازم به ذكر است اصليت اين بيل بر ميگرد به دوران زندگي نوح عليه سلام كه در ان زمان نوح اين بيل را ساخت و با استفاده از اين يك شهر بنا كرد!!
جنسيت اين بيل از پلاتين ميباشد و به صاحبش قدرت اعتماد به نفس را هديه ميكند و از تزلزل وي جلوگيري ميكند.
و اين بيل در توجيه افراد نقش به سزايي دارد!!!


خدا يكي ؛ زن يكي ، يكي !

"تا دنیا دنیاست ابی مال ماست / ما قهرمانیم جام تو دست ماست"


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۲:۱۵ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸

هستیا جونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۱۴ پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۳
از دهکده شن ور دل گاارا سان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 90
آفلاین
1- پیشگوئی شوم را شرح دهید.(پیشگوئی شوم یعنی چی؟)15

پیشگویی شوم یعنی طرف چیز بدی رو پیشگویی کنه . مثل مرگ یه شخص ، زلزله ، اومدن خواستگار و... . معولا این پیشگویی ها رو نمیشه به کمک گوی و سحابی و ستاره و این سوسول بازی ها انجام داد . حتما باید یه پیشگوی واقعی که خون پیشگویی تو رگ هاش جریان داره (چونان استاد!) همچین چیزهایی رو توی خواب یا در حال خلسه حس کنه یا به وضوح ببینه . همچین هم نیست که شما دیشب خواب کله پاچه دیدی فرداش یه گله گوسفند توسط چوپان دروغگو به فنا برن . وضوح چیزی که حس یا دیده میشه بسیــــــــار بسیــــــار مهم هست!

از اونجا که این جور پیشگویی کردن خیلی دور از ذهن و باور مردمه ، اکثریت قریب به وقوع ملت قبول ندارن این پیشگویی ها رو . بر خلاف بیشتر پیشگویی ها ، این مورد غیر قابل تغییر هست . چون تشخیص این که آیا شخص واقعا پیشگویی کرده یا نه خیلی سخته و اگه به اشتباه تصور کنیم قراره اتفاق شومی بیفته و برای جلوگیری ازش اقدام کنیم ممکنه اتفاق شوم تری بیفته . در نود درصد مواردی هم که پیشگویی حققت داره توسط مردم جدی گرفته نمیشه و در نتیجه به وقوع می پیونده .


بیل مونتی در کلاسهایش جه نقشی داشت؟15


شک دارم خود مونتی هم بدونه . در فعال ترین حالت ممکن ایشون نقش کلنگ رو داشتن . البته این بیل کاربرد های زیادی داره . مثلا میشه کله ش رو در بیاری و با چوبش بچه ها رو فلک کنی ، با کفش (کفش رو نمی گم ، بیل رو میگم!) تو ملاج گوی بلورین بچه ای که داره تقلب می که بکوبی ، وقتی دانش آموزی داره به شدت سعی می کنه که تمرکز بگیره تا توی گوی بلورینش نشونه ای از آینده پیدا کنه به کمک بیل به کشتن پشه ها مشغول شی تا حواسش پرت شه و.... . حتی میتونی به وسیله نشون دادنش به مدیریت مدرسه خودت رو نماد هافلپاف معرفی کنی که خیلی افتخاره .

و همچنین شایعه شده که دسته بیل تو خالیه و و دایی سوالات امتحان آخر ترم رو اون تو نگه داری می کنه!


ویرایش شده توسط هستيا جونز در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۳۱ ۱۲:۱۹:۳۸

گل می کند شقایق، دانه ی اسفند می رسد


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۸:۵۸ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۸

کرنلیوس آگریپاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۹ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 57
آفلاین
1- پیشگوئی شوم را شرح دهید.(پیشگوئی شوم یعنی چی؟)15

"شوم" نامی است که توسط گروهی از جادوگران به مجموعه ای از پیشگویی ها داده می شود که بر خلاف منافع و آرزو های آن گروه خاص است. مثلاً در مورد پیشگویی مونتگومری این پیشگویی بر خلاف منافع و آرزو های هاگوارتز است و به همین دلیل اساتید می گویند که این پیشگویی شوم است. اما از نظر لرد سیاه این پیشگویی شوم نیست بلکه مژده است.

معمولا پیشگویی های شوم توسط مردم جدی گرفته نمی شوند؛ همان طور که در این ماجرا هم پرسی تا وقتی که با چشمان خودش به وقوع پیوستن آن را ندید این پیشگویی را باور نکرد دلیل آن این است که برای آنها سخت است که باور کنند که تمام رویا هایشان نقش بر آب شده و سعی می کنند که به این گونه پیشگویی ها توجهی نکنند و بهانه هایی می آورند از قبیل: این آدم عقلش را از دست داده، او تحت تاثیر طلسم فرمان است، این یک شوخی بچگانه است و ...

مثال تاریخی این نوع عکس العمل ها یک پیشگوی معروف یونانی است که در اثر خدایان قدیمی می زیسته. نام این پیشگو کاساندرا است و مردم آن زمان به پیشگویی های او(که همیشه درست از آب درمی آمده) توجه نمی کردند و در نتیجه سعی نمی کردند که جلوی آن را بگیرند البته مردم یونان اعتقاد داشتند که او توسط خدایان نفرین شده است تا هیچکس پیشگویی هایش را باور نکند و داستان او به نفرین کاساندرا مشهور است.

2- بیل مونتی در کلاسهایش جه نقشی داشت؟15

بیل مونتی در واقع ظاهراً یک بیل ساده است اما باطناً یک وسیله ی پیشگویی بسیار پیچیده است که پیشگویان سیاه از آن استفاده می کردند و تا قرن یازدهم میلادی در اروپا بسیار شایع بود . کاربرد آن این است که پیشگو دو بار آن را محکم به سر خود می کوبد و پس از این ذهن او برای مدت محدودی برای پیشگویی تقویت می شود و شخص به راحتی می تواند آینده های دور را با کیفیت و وضوح کامل مشاهده کند.

کنترل قدرت این بیل سخت است زیرا قدرت جادویی بسیار مخوف و شیطانی قدیمیی در آن نهفته است. وزارت سحرو جادو استفاده از این وسیله و یا خرید و فروش آن را حدود سیصد سال پیش ممنوع کرده است زیرا در صورت استفاده ی بیش از حد این بیل و به طور مرتب فرد کنترل ذهن خود را ازدست می دهد و به کنترل آن موجود شیطانی در می آید و همچنین این موضوع که جامعه جادوگری آمادگی شناخت وقایعی به این دوری را نداشتند و عده ای از شنیدن آن ها عقلشان را از دست دادند.

مونتگمری از این بیل زیاد استفاده نمی کند اما همیشه آن را پیش خود نگه می دارد تا مطمئن باشد که در امن و امان است واز آن استفاده های سوء نمی شود. او این پیشگویی اخیر را به وسیله ی آن انجام داده است زیرا به هیچ وسیله ای نمی توان دیدی چنان واضح از آینده داشت.



Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۸

سیموس فینیگانold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۴ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۴۹ جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰
از خونمون
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 269
آفلاین
1- پیشگوئی شوم را شرح دهید.(پیشگوئی شوم یعنی چی؟)

خوب همون طور كه از اسمش معلومه يعني پيش گوئي اي كه شوم باشه.اين پيشگوئي ها وقايعي رو پيش بيني مي كنن كه در اون اتفاق نابخشودني اي به وقوع مي پيونده.مثلا يك يا چند هزار نفر به قتل مي رسن يا لرد سياه دوباره از تو گور در مياد و....
اين پيشگوئي ها معمولا زياد مورد توجه قرار نمي گيرن چون اشخاصي كه اين پيشگوئي هارو ميشنون فكر ميكنن يكي رو طرف طلسم فرمان اجرا كرده كه اين چرت و پرت هارو تحويلشون بده.

2- بیل مونتی در کلاسهایش جه نقشی داشت؟

معمولا از بيل به عنوان يك وسيله ي بي ارزش ياد ميشه مثلا ميگن:مثل بيل يه گوشه نشسته.پس نتيجه ميگيريم بيل يك نكته ي كاملا انحرافي براي پرت كردن حواس بچه هاس تا در صورت بي توجهي به درس توست مونتي شكنجه بشن.


[color=CC0000][b]قدم قدم تا روشنايي از شمعي در تاريكي تا نوري پر ابهت و فراگير!!!!!
ميجنگيم تا آخرين نفس !!!!
ميجنگي


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۸:۰۰ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸

مونتگومریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۴۵ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 588
آفلاین
جلسه آخر(پنجم)

صدای قدمهایش در راهروی خلوت شنیده میشد.مونتگومریبه آرامی وارد کلاس شد. بیلش را بر روی صندلی گذاشت و شروع به نوشتن چیزی بر روی تخته کرد. صدای شرشر باران، که همچون تازیانه بر شیشه پنجره می بارید، تنها صدای قابل شنیدن در کلاس بود.تاریکی شب کم کم جای خود را به روشنایی صبح میداد. هنوز هیچ خبری از دانش آموزان نبود. مونتگومری دست از نوشتن کشید و به نوشته خود نگریست.باید ان خبر را به آنان میداد.

***

همگی با تعجب به تخته کلاس خیره شدند. دراکو جمعیت را بکنار زد و خود را به تخته سیاه رساند. دستخط مونتگومری هنوز بر روی تخته بود:لرد سیاه باری دیگر هاگوارتز را تسخیر میکند و این بار، هیچ کس نمیتواند این مکان را نجات دهد.سایه لرد مستدام.

همگی با تعجبی آمیخته به وحشت با یک دیگر در مورد این موضوع پچپچ میکردند. ناگهان، درکلاس باز شد. چهره پرسی ویزلی که شلوار خود را بالا میکشید در چهارچوب در دیده شد. پرسی دکمه ردای خود را بست و گفت: تا این خبرو شنیدم توجیهات رو کنار گذاشتم و اومدم...چخبر شده؟
یکی از بچها نوشته های تخته را به پرسی نشان داد. پرسی آهی کشید و گفت: وای...این یک پیشگوئی شوم هست.البته فکر نکنم اتفاق بیقته.

***

تمامی اساتید دور تا دور میز چوبین گرد هم آمده بودند. صدای سوختن هیزم در شومینه مرمرین اتاق شنیده میشد. پرسی از صندلی چرمی خود بلند شد و خطاب به اساتید گفت: من فکر نکنم مونتی جدی گفته باشه.ولی باید دید.
ناگهان، صدای جیغ فردی در ساختمان طنین انداخت. باران جای خود را به دودهای سیاهی داد که با سرعت بسوی ساختمان هاگوارتز میامدند و سرانجام، علامت شوم در فراز ساختمان هاگوارتز پدیدار شد.
______________________________________________

1- پیشگوئی شوم را شرح دهید.(پیشگوئی شوم یعنی چی؟)15
2- بیل مونتی در کلاسهایش جه نقشی داشت؟15


ویرایش شده توسط مونتگومری در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۳ ۱۸:۰۷:۴۵

تا زمانی که عشق دوستان هست، مونتی هرگز فراموش نخواهد شد!!


[i][b][color=669933]"از این به بعد قبل از


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۷:۳۰ جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۸۸

مونتگومریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۴۵ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 588
آفلاین
امتیازات جلسه چهارم پیشگوئی:

گریفیندور: 20
سلستینا واربک:30
برتا جورکینز:30

اسلیترین:10
دراکو مالوی:30

هافلپا:27
فیلج:خیلی کوتاه بود و کمی مشکل داشت:25
اسپروت: 23
اتو:28
پیوز:30

راونکلا:9
گابریل درلاکور: 27(خیلی دراز بود)


تا زمانی که عشق دوستان هست، مونتی هرگز فراموش نخواهد شد!!


[i][b][color=669933]"از این به بعد قبل از


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۵ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸

سلسيتنا  واربك


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۸ دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۵:۵۰ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۰
از ت مي ترسم!خيلي وحشتناكي!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 22
آفلاین
رولی کوتاه(حداکثر 25خط) بنویسید که درآن چیزی را در خواب پیشگوئی میکنید.



تاريكي مطلق همه جا را فرا گرفته بود.شب سردي بود.تنها صدايي كه به گوش مي رسيد،صداي قدم هاي آهسته ي خودم بود.احساس بدي داشتم و شديداً ناراحت بودم.

درختاني كه در اطرافم بودند ،انگار هوشيار بودند و من را مي نگريستند و شاخه هايشان را با سرعت و قدرت زيادي تكان مي دادند.هيچ كس در آن جا نبود...هيچ كس...

حالا مي فهمم چه شده...من گم شده بودم!

از سرما مي لرزيدم.بالا را نگريستم.اما آسماني در كار نبود...آسمان در شاخه هاي انبود درختان گم شده بود.تنها درخشندگي ماه كه كامل به نظر مي رسيد ،به صورت بسيار كم و خفيفي از بين شاخه ها ديده مي شد.ترس وجودم را فرا گرفته بود. چرا گم شده بودم؟

صداي زوزه ي گرگ - شايد گرگينه - اي را از دوردست ها شنيدم.اطرافم را به دقت بررسي كردم.با ترس به راه خود ادامه دادم.به راستي پايان اين قدم هاي بيهوده چه بود؟!

ناگهان همه چيز در مقابلم تيره و تار شد.پس از مدت كوتاهي ،تاريكي ها كنار رفتند و متوجه شدم ديگر در آن جنگل نيستم.خدا را شكر كردم و اطرافم را نگريستم.روي تخت دراز كشيده بودم.دستم را نزديك چشمم آوردم تا آن را بمالم.متوجه زخم بزرگ و عميقي در دستم شدم.با دقت بيشتري آن را بررسي كردم.انگار زخم يك گاز گرفتگي بود.

وحشت وجودم را فرا گرفت.روبرويم زني ايستاده بود كه به نظر پرستار مي آمد.نه...او مادام پامفري بود.با چشمان گشاد شده ام او را نگريستم.او هم با ناراحتي من را زير نظر گرفت و دستم را گرفت و با اميدواري فشرد.

چرا؟!

نه ! با ترس با خود زمزمه كردم: «من گرگينه شده م...

***

-اه....سلسي پا شو ديگه...
- خيلي خواب آلويي!اههه!

چشمانم را به آرامي باز كردم.ليني و لايرا مقابلم ايستاده بودند.آيا من در درمانگاه بودم؟!آيا آن ها مي دانستند به چه موجود وحشتناكي تبديل شده بودم؟!چشمانم را ماليدم و با دقت بيشتري اطرافم را نگريستم.بلند شدم و روي تختم نشستم.بدون توجه به ليني و لايرا دست چپم را بالا آوردم تا زخمم را ببينم...

نبود!

من تمام آن ها را خواب مي ديدم.شادي وجودم را فرا گرفت.

-هي! هــــــــــي سلســــــــــــي!چي شده ؟!

با خوشحالي به ليني نگريستم و از جا بلند شدم و هورا كشيدم!هر دوي آنها با تعجب من را نگاه مي كردند.

لايرا نفس عميقي كشيد و گفت: « خوب سلسي ، لوس بازي بسه...بايد بريم جنگل !زود حاضر شو...»

- چي؟

- باو براي درس مراقبت از موجودات جادويي قراره بريم جنگل!تا شب هم قراره بمونيم.يعني اين جلسه فقط اردويي شده!عاليه نه؟

- چ...چي؟

با ناباوري نگاهش كردم.جنگل...سكوت...تاريكي...زوزه ي گرگ...گاز گرفتگي...

آيا خوابم در حال تعبير شدن بود؟!

***


ويرايش:
مــــــــــــــــع!چه شباهتي داره پستم با پست قبلي!به جان خودم وقتي مي زدمش پست قبليه زده نشده بود!اهههه!عجيبه!لطفا نمره كم نكنين چون وقتي مي خواستم پست رو بنويسم پست قبلي زده نشده بود و منم بعد چند ساعت فرستادمش و اينو ديدم!
مغسي!!


ویرایش شده توسط سلسيتنا واربك در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۲ ۲۳:۴۰:۴۸
ویرایش شده توسط سلسيتنا واربك در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۲ ۲۳:۴۷:۱۰

همون ليسا تورپينم!
تصویر کوچک شده


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
رولی کوتاه(حداکثر 25خط) بنویسید که درآن چیزی را در خواب پیشگوئی میکنید.


آن شب حس عجیبی داشتم ... کلمات و تصاویر مبهم و عجیبی در مغزم حرکت میکرد. گیج بودم و در جلوی چشمان تصاویر نامشخصی می دیدم. قطعا خوابم می آمد. شام سبکی خوردم و آن را با یک لیوان آب خنک تمام کردم. به سمت تختم رفتم و روی آن افتادم. بیرون پنجره هوا بارانی بود و رعد و برق گهگاه، شیهه میکشید و خواب از چشم من می ربود. کم کم نوای برخورد قطره های باران هم با شیشه اتاق شروع شد ... گویی باران حرف میزد .. کلمه به کلمه ، جمله به جمله و ذهن من حرف هایش را دریافت میکرد ... با تق تق دلنشینی به شیشه میخورد و کلمه به کلمه سخن میگفت :

فردا ... تاریکی ... درخت ... زوزه ... ماه کامل ... شکست ... خون ...

باران داشت حرف میزد ... باران داشت جمع میشد و دریا میشد و دریا رود و رود سیل ...

و بعد جوی کوچکی بود در میان یک جنگل ، اما همچنان لب هایش تکان میخورد و حرف میزد ...

درختان جنگل بلند و قطور بود. سکویا ها و بلوط ها بلند، با برگ های سبز راه آسمان را پوشانده بود و تا بی نهایت بالا میرفت. خاک مرطوب و نرم بود و جوی کوچکی از میان آن میگذشت ... تا اینکه ناگهان صدای جیغی شنیده شد و در چند ثانیه از میان درختان صدای خش خش برگ ها و شاخه ها با صدای نفس زدن فردی همراهی کرد. لحظاتی بعد جیمز سیریوس پاتر در حالی که سعی میکرد به درخت ها برخورد نکند، از میان تاریکی ها جنگل بیرون دوید و از روی جوی کوچک پرید ... پاهایش روی برگ ها لیز و خاک مرطوب جنگل لیز میخورد اما سعی میکرد تعادلش را حفظ کند و بدود ....

در کمترا ز چند ثانیه گرگینه کوچک و زشتی از میان درخت ها ظاهر شد و درست همان مسیر را به دنبال جیمز شروع به دویدن کرد. هر دو در چند لحظه در تاریکی جنگل ، بین برگ ها و بوته ها و تنه ها قطور درختان گم شدند ...

آب درون جوی هنوز داشت حرف میزد :

فردا ... تاریکی ... مرگ ... زوزه ... ماه کامل ... شکست ... خون ...

و ناگهان جیغ وحشتناک جیمز شنیده شد ...

----

از خواب پریدم ... عرق کرده بودم. بدنم به ملحفه چسبیده بود ... باید سریع به جیمز هشدار میدادم ...


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۲ ۲۰:۱۶:۴۶

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.