1. رولی بنویسید که در آن خاکستر گردان نقش مهمی داشته باشد . حداقل پانزده خط . ( مثلا نزدیک است خانه ی شما به آتش کشیده شود و شما به موقع تخم را منجمد می کنید و یا برای آزار همسایه تان تخم خاکسترگردان را در خانه ی او می گذارید یا . . . ) ( 30 امتیاز )
----------------------------------------------------------------------------------
در روبروی تابلوی اعلانات سرسرای عمومی جمعیت بزرگی ازدحام کرده بود. در این هنگام راونکلاوی ها که درحال گذر از آن نقطه از مدرسه بودند با دیدن این جمعیت عظیم ابتدا به این حالت
تعجب خود را نشان دادند و سپس براثر کنجکاوی به این شکل
به جمعیت نگاه کردند.
- هووومک، لینی چه خبره؟ باز تو یادت رفته خبر بدی به ما؟
- ترورس راست میگه. نکنه هاگوارتز یه روز زودتر شروع میشده و الان ما کلی امتیاز از دست دادیم؟ هان؟
لینی که براثر اعلام موافقت اعضای راون با آرنولد احساس حقارت می کرد گفت : نخیرم، خیلیم حواسم جمع بوده. بعدم مگه فقط من ناظرم؟
- خیلی خب بابا. حالا نمیخواد آبغوره بگیری. نه بابا خبری نبوده. از دفعه پیش که یادش رفت اعلام کنه مسابقه آشپزی یه هفته افتاده جلو و 2000 امتیاز از دست دادیم خودم هرروز خبرها رو چک میکنم. خبری نبوده.
لونا که مشغول وررفتن با گوشواره های جدیدش که به جای تربچه، در آن از خیارچمبر استفاده شده بود گفت : خب روونا، حالا لازم نیست انقدر دلیل بیاری و بگی منم فعالم و اینا. بریم بخونیم ببینیم چیه دیگه. اه.
روبروی تابلوی اعلاناتدانش آموزان عزیز، از امروز تا هفته آینده فرصت دارید تا تالار خودتان را تمیز و مرتب کنید. در پایان هفته به بهترین تالار 3000 امتیاز افزوده خواهد شد و از بدترین تالار 2000 امتیاز کسر خواهد شد.ملت راون :
- لینی، دقیقا چند ساله تالار رو گردگیری نکردی؟ یه چند قرنی میشه نه؟
- مگه من کلفتتونم که باید گردگیری کنم زنوف؟
- نیستی لینی؟ یادت نیست اومدی پیش من گفتی روونا تو رو خدا منو ناظر کن من کلفتی میکنم؟ نگفتی؟ حالا میگی نیستی؟ کوییرل! بیا این لینی رو ...
-
نه بابا غلط کردم. اصلا من کلفتتونم. بیاید بریم تالار خودم کلشو تمیز میکنم.
یک روز بعد- بابا اینطوری نمیشه. من الان یه روزه دارم این گلدون رو می سابم تمیز نمیشه که نمیشه. دو دقیقه دیگه بسابم رنگش می ره ولی هنوز خاک داره. انگار خاک رفته تو وجودش.
- ساکت لینی ، کار کن!
لینی ابتدا نگاهی به این شکل
به روونا انداخت اما با دیدن روونا که به این شکل
نگاهش می کرد رویش را برگرداند و مشغول کارش شد.
جماعت راون هم که به شدت از بیکاری خوشحال بودند مشغول خردن انواع هله هوله های مشنگی و ریختن آشغال تخمه و چیپس و ... برروی زمین تالار بودند و تالار را هرلحظه کثیف تر از قبل می کردند.
- من میگم بیاید از خاکسترگردان استفاده کنیم. هم کار لینی آسون تر میشه هم میتونیم هرچقدر بخوایم تالارو کثیف کنیم. بهرحال از تالارهای سوخته که بهتره. نه؟
- خاکستر گردان چیه بابا بوقی؟
- مگه تو کلاسمو نخوندی لینی؟
پس چی میگی هی برید هاگ برید هاگ. خودت یه بارم نیومدی کلاسم که. دهه. خب ببین خاکسترگردان چیزیه که...
و مشغول توضیح دادن به لینی شد
روز بعداعضای راون به این حالت
به تالارهایی نگاه می کردند که براثر تخم خاکسترگردان در آتش می سوخت و مدت ها طول می کشید تا آتش ان خاموش شود. اعضای راون که مطمئن بودند تالار خودشان 3000 امتیاز را می گیرد.
روز بعداعضای راون به این حالت
به اعلامیه ای که امروز برروی تابلوی اعلانات نصب شده بود نگاه می کردند :
از انجا که تمامی تالارها به جز تالار راونکلاو آتش گرفته بود مشخص شد که این اتفاق زیر سر اعضای این تالار است به همین خاطر از این گروه مجموع امتیاز برنده ی این مسابقه و بازنده ای مسابقه که برابر با 5000 امتیاز است کسر شده و این گروه از رفتن به گردش بعدی به هاگزمید محروم می گردد.اعضای ریون رو به آلکساندر :
آلکس :